کد خبر: ۴۳۳۲۸۴
تاریخ انتشار: ۰۱ آذر ۱۴۰۳ - ۱۳:۴۴
printنسخه چاپی
sendارسال به دوستان
تعداد بازدید: ۴۶۵

آینده توافقات هسته‌ای با ایران ایران و آمریکا در دوران ترامپ؛ احتمال توافق یا تشدید تنش؟

در سیاست خارجی، دونالد ترامپ احتمالاً رویکردی معامله‌گرانه‌تر در قبال چین و ایران اتخاذ کرده و در عین حال حمایت از اسرائیل و فشار بر روسیه و اوکراین را حفظ خواهد کرد. این رویکرد، هرچند می‌تواند در کوتاه‌مدت دستاورد‌هایی مانند توافقات دیپلماتیک داشته باشد، اما با چالش‌هایی در هماهنگی با متحدان سنتی و مدیریت بحران‌های منطقه‌ای روبه‌رو خواهد شد. به‌طور کلی، بازگشت ترامپ به قدرت می‌تواند به تغییر نظم بین‌المللی و تضعیف هنجار‌های دموکراتیک و چندجانبه‌گرایی منجر شود، در حالی که فرصت‌هایی برای منافع اقتصادی و توافقات استراتژیک فراهم می‌کند.

در سیاست خارجی، دونالد ترامپ احتمالاً رویکردی معامله‌گرانه‌تر در قبال چین و ایران اتخاذ کرده و در عین حال حمایت از اسرائیل و فشار بر روسیه و اوکراین را حفظ خواهد کرد. این رویکرد، هرچند می‌تواند در کوتاه‌مدت دستاورد‌هایی مانند توافقات دیپلماتیک داشته باشد، اما با چالش‌هایی در هماهنگی با متحدان سنتی و مدیریت بحران‌های منطقه‌ای روبه‌رو خواهد شد. به‌طور کلی، بازگشت ترامپ به قدرت می‌تواند به تغییر نظم بین‌المللی و تضعیف هنجار‌های دموکراتیک و چندجانبه‌گرایی منجر شود، در حالی که فرصت‌هایی برای منافع اقتصادی و توافقات استراتژیک فراهم می‌کند.

 رهبران جهان این هفته در اجلاس سران گروه ۲۰ در ریو دو ژانیرو گرد هم آمده‌اند، اما حضور پررنگ دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور منتخب ایالات متحده، حتی با وجود عدم حضور فیزیکی او، کاملاً مشهود است. پرسشی که ذهن کشور‌ها و شرکت‌ها را به خود مشغول کرده این است: «بازگشت ترامپ چه معنایی برای ما خواهد داشت؟»

به نقل از نشریه فارن پالیسی، در بخش ذیل سعی خواهیم کرد به صورت مفصل، به مصاحبه ایان برمر استاد علوم سیاسی و رئیس گروه اوراسیا با نشریه فارن پالیسی بپردازیم.
اجازه دهید با مسئله انتخاب افراد به‌ویژه در حوزه‌های مربوط به امنیت ملی شروع کنیم. انتخاب این افراد چه چیزی درباره سیاست خارجی در دوره دوم ترامپ به ما می‌گوید؟

به احتمال زیاد دولت ترامپ سیاست‌های سختگیرانه‌تری در قبال چین، حمایت از اسرائیل و روسیه اتخاذ خواهد کرد، هرچند این رویکرد نسبت به مواضع قبلی ترامپ یا جی. دی. ونس متعادل‌تر است. برای من انتخاب پیت هگست به عنوان وزیر دفاع قابل تامل است؛ زیرا وی فاقد تجربه مدیریتی می‌باشد و به نظر می‌رسد دلیل اصلی انتخاب وی چهره جذاب و تأثیرگذاری رسانه‌ای‌اش باشد. این تصمیم مشابه انتخاب رکس تیلرسون به عنوان وزیر خارجه بود؛ انتخابی که بیشتر به جای هماهنگی سیاسی بر اساس تاثیرات ظاهری انجام شد. از این منظر، چنین انتخابی چندان غیرمنتظره نیست.

انتصابات اخیر در حوزه امنیت ملی ایالات متحده، به‌ویژه از منظر ثبات و حاکمیت قانون، نگرانی‌هایی را برانگیخته است. انتخاب مت گیتس به‌عنوان دادستان کل، با توجه به سوابق و اتهامات پیشین او، موجب تشویش در میان نخبگان سیاسی شده است. همچنین، تولسی گبرد، گزینه پیشنهادی برای مدیریت اطلاعات ملی، به دلیل اظهارات جنجالی و تمایلات همسو با کشور‌هایی مانند سوریه، ایران و روسیه، با انتقادات گسترده‌ای مواجه شده است. این انتصابات، نگرانی‌های جدی در میان کارشناسان سیاست خارجی از هر دو جناح سیاسی ایجاد کرده است.

به نظر شما کسب‌وکار‌های جهانی چه دیدگاهی نسبت به یک دوره دوم ریاست‌جمهوری ترامپ دارند؟

در کوتاه‌مدت، فضای کسب‌وکار در ایالات متحده با خوش‌بینی همراه خواهد بود. این خوش‌بینی ناشی از افزایش هزینه‌های مالی و انتظار کاهش مقررات در بخش‌های مختلف، به‌ویژه در حوزه‌های مالی، فناوری، رمزارزها، نفت و گاز است. با این حال، انتصاب رابرت اف. کندی جونیور به‌عنوان وزیر بهداشت، تأثیر منفی بر سهام شرکت‌های داروسازی داشته است. به‌طور کلی، فضای تجاری در این دوره نسبتاً مساعد ارزیابی می‌کنم.

تمدید کاهش مالیات‌ها در دوره دوم ترامپ پیش‌بینی می‌شود، اقدامی که چالش‌هایی برای اقتصاد‌های جهانی به همراه خواهد داشت. این سیاست به تقویت دلار کمک می‌کند، اما برای بسیاری از اقتصاد‌های نوظهور پیامد‌های منفی دارد. در این میان، اسرائیل از معدود کشور‌هایی است که شاهد افزایش ارزش پول ملی خود بوده است. اوراق قرضه اوکراین نیز عملکرد مطلوبی داشته‌اند، زیرا بازار‌ها به برقراری احتمالی یک آتش‌بس کوتاه‌مدت با فشار ترامپ بر زلنسکی و پوتین امیدوارند. با این حال، تأثیر این تحولات تنها در کوتاه‌مدت محسوس خواهد بود.

در بلندمدت، ایالات متحده با تورمی قابل‌توجه روبه‌رو خواهد شد که ناشی از سیاست‌های تعرفه‌ای و برخورد با مهاجران غیرقانونی است. همزمان، بسیاری از کشور‌ها اقدامات احتیاطی بیشتری را در پیش خواهند گرفت، زیرا دولت‌های مختلف بر این باورند که ایالات متحده دیگر رهبری قابل‌اعتماد نیست و ارزش‌های این کشور با ارزش‌های متحدان سنتی آن همخوانی ندارد. این وضعیت در بلندمدت پیامد‌های اقتصادی به همراه خواهد داشت. با این حال، بازار‌ها معمولاً به این مسائل واکنش نشان نمی‌دهند، زیرا عملکرد آنها منعکس‌کننده واکنش‌های کوتاه‌مدت است. در حال حاضر، اعتماد به اقتصاد ایالات متحده در میان سرمایه‌گذاران همچنان پابرجاست.

مسائل متنوعی مطرح شد. می‌خواهم با موضوع تعرفه‌ها شروع کنم. به نظر می‌رسد این حوزه‌ای است که هر چیزی ممکن است رخ دهد. ترامپ تعرفه ۲۰ درصدی بر همه کشور‌ها و ۶۰ درصدی بر چین را پیشنهاد کرده است. فکر می‌کنید در نهایت به چه نتیجه‌ای برسد؟ و شرکت‌ها و مدیران عامل چگونه خود را آماده می‌کنند؟

ترامپ سیاست خارجی را از دریچه اقتصادی، به‌ویژه از منظر تعرفه‌ها، دنبال می‌کند. برای او، تعرفه‌ها اولویتی بالاتر از موضوعاتی مانند فناوری دارند. در دوره قبلی، تمرکز او بر اعمال تعرفه ۲۵ درصدی بر چین بود، سیاستی که بایدن نیز آن را حفظ کرد. ترامپ با شناسایی سیاستی که گرچه به مصرف‌کنندگان آمریکایی آسیب می‌رساند، اما با نظر عمومی مردم آمریکا همخوانی داشت، رویکردی اتخاذ کرد که همچنان ادامه دارد. او به‌شدت به اهمیت تعرفه‌ها باور دارد و هرگز تلاش نکرده آنها را کاهش دهد. مخالفت او با کسری تجاری حتی پیش از ورود به عرصه سیاست ملی نیز آشکار بود. با این حال، اهداف او فراتر از کاهش کسری تجاری است و بر ایجاد اشتغال، جذب سرمایه و افزایش سرمایه‌گذاری داخلی متمرکز است، در این مسیر از یارانه‌ها و تعرفه‌ها به‌عنوان ابزار‌های اصلی تشویقی بهره می‌برد.

دونالد ترامپ، برخلاف جمهوری‌خواهان سنتی، حمایت اتاق بازرگانی ایالات متحده را ندارد. این عدم حمایت به دلیل مخالفت ترامپ با جهانی‌گرایی و تأکید او بر بازگرداندن شرکت‌های چندملیتی به داخل کشور است. او به‌جای تسهیل فعالیت‌های بین‌المللی این شرکت‌ها، به دنبال اعمال تعرفه‌های بیشتر برای تشویق به تولید داخلی است. هرچند اعمال تعرفه ۶۰ درصدی بر کالا‌های چینی ممکن است به اقتصاد ایالات متحده آسیب برساند و اجرای آن بعید به نظر می‌رسد، اما مطرح کردن چنین سیاست‌هایی می‌تواند به‌عنوان اهرمی برای مذاکره با چین استفاده شود. این رویکرد ممکن است شرکت‌ها را ترغیب کند تا سریع‌تر از بازار چین خارج شوند، روندی که با توجه به عملکرد ضعیف اقتصاد چین، شتاب بیشتری گرفته است.

ترامپ به‌وضوح اعلام کرده که قصد دارد مهاجران غیرقانونی را اخراج کند، هرچند هنوز مشخص نیست تعداد آنها چقدر خواهد بود. به نظر شما، ترامپ اخراج‌ها را با چه تعدادی آغاز خواهد کرد؟ و چه سیگنال‌هایی از بازار می‌توانند به‌عنوان محدودیتی بر تلاش‌های او برای اخراج مهاجران عمل کنند؟

دولت ترامپ آماده است هزینه‌های اقتصادی، تورم و چالش‌های مرتبط با نرخ و دسترسی به نیروی کار را که در پی مقابله با مهاجران غیرقانونی ایجاد می‌شود، بپذیرد، زیرا قانون در این زمینه به نفع اوست. بسیاری از شرکت‌ها از این واقعیت که با افراد بدون مدارک قانونی همکاری می‌کنند، بهره‌برداری می‌کنند و ترامپ در تلاش است تا در این زمینه اقدامی انجام دهد. این سیاست در ایالت‌های قرمز (محافظه‌کار) بسیار محبوب است، اما در ایالت‌های آبی (لیبرال) نیز طرفداران زیادی دارد.

در گذشته، بسیاری از شهر‌های ایالت‌های آبی به‌عنوان «پناهگاه» برای مهاجران غیرقانونی اعلام شدند. اگرچه این ایده در تئوری جذاب به نظر می‌رسید، اما با ورود مهاجران به این شهرها، واقعیت پیچیده‌تری نمایان شد. این وضعیت شباهت زیادی به تجربه اروپا دارد، جایی که بسیاری از دولت‌ها در نهایت به سمت سیاست‌های راست‌گرایانه تغییر جهت دادند.

در ایالات متحده، به نظر می‌رسد سیاست‌های مهاجرتی ترامپ به‌تدریج به جریان اصلی تبدیل شوند، چرا که مهاجرت همچنان یک مسئله بزرگ و تأثیرگذار باقی مانده است و این موضوع به نفع او پیش می‌رود. با این حال، تورم، به‌عنوان یکی از چالش‌های اقتصادی، می‌توانست در هماهنگی با سیاست‌های ترامپ حرکت کند، اما سیاست‌هایی مانند تعرفه‌ها، محدودیت‌های مهاجرتی و هزینه‌های مالی، تأثیرگذاری آن را محدود کرده‌اند.

بیایید مروری بر وضعیت جهان داشته باشیم. از چین شروع کنیم. روابط آمریکا و چین تحت ریاست‌جمهوری ترامپ را چگونه تحلیل می‌کنید؟

وضعیت اقتصادی چین در حال حاضر بدترین حالت خود را از دهه ۱۹۹۰ و شاید حتی از دهه ۱۹۷۰، تجربه می‌کند. این شرایط باعث شده است که چین در روابط خارجی خود رویکردی محتاطانه‌تر و ریسک‌گریزتر اتخاذ کند. به‌عنوان مثال، پکن نیرو‌های خود را از مرز مورد مناقشه با هند عقب کشیده و شی جین‌پینگ، رئیس‌جمهور چین، پس از پنج سال اولین نشست دوجانبه خود را با نارندرا مودی، نخست‌وزیر هند، برگزار کرده است. همچنین، چین به دنبال برگزاری نشستی با ژاپن است که احتمالاً منجر به برخی اقدامات اقتصادی خواهد شد. در قبال اروپا نیز، پکن رویکردی ملایم‌تر در پیش گرفته و در موضوع تعرفه‌های خودرو‌های الکتریکی، سیاست «بیشتر هویج، کمتر چماق» را اتخاذ کرده است. به نظر می‌رسد که چین تمایل بیشتری به توافق با ایالات متحده پیدا کرده است.

منظورتان از «توافق» چیست؟

به‌عنوان مثال، اگر ترامپ اعلام کند که «تعرفه‌های سنگینی اعمال خواهد شد مگر اینکه شما آماده ارائه امتیازاتی باشید»، چینی‌ها احتمالاً تمایل بیشتری به گفتگو درباره شکل و شمایل این امتیازات پیدا خواهند کرد. از سوی دیگر، انتصاب‌های رسمی ترامپ تاکنون سیاستمدارانی با رویکرد تند علیه چین را شامل می‌شود. این موضع‌گیری تنها به مسائل اقتصادی محدود نمی‌شود، بلکه موضوعاتی مانند دریای چین جنوبی و تایوان را نیز در بر می‌گیرد. بنابراین، چین در تعاملات روزمره با دولت ترامپ با چالش‌های بیشتری روبه‌رو خواهد شد.

در نهایت، ترامپ به ارزش‌ها یا نظام‌های سیاسی کشور‌های دیگر اهمیتی نمی‌دهد. بنابراین، این واقعیت که چین یک دیکتاتوری است، هیچ تأثیری بر تمایل ترامپ برای توافق با این کشور ندارد. اما این مسئله برای بایدن اهمیت بسیاری داشت. دیدگاه بایدن بر اساس مقابله میان نظام‌های دموکراتیک و استبدادی شکل گرفته است— «آدم‌های خوب در برابر آدم‌های بد» —و چین همیشه در دسته «آدم‌های بد» قرار می‌گرفت. اما ترامپ اصلاً چنین دیدگاهی ندارد؛ او به اویغورها، نسل‌کشی در شین‌جیانگ، حقوق بشر یا نبود رسانه‌های مستقل اهمیتی نمی‌دهد. در بسیاری از جهات، ترامپ بیشتر علاقه‌مند است که ایالات متحده شبیه چین شود تا اینکه چین را شبیه ایالات متحده کند.

باید به موضوع اوکراین بپردازیم. شما قبلاً کمی به آن اشاره کردید، اما نظرتان درباره احتمال دستیابی به توافق میان پوتین و زلنسکی چیست؟

عملکرد مثبت اوراق قرضه اوکراین نشان‌دهنده امیدواری بازار‌ها به برقراری آتش‌بس است. با این حال، پایداری این آتش‌بس و تأثیر آن بر انسجام اروپا همچنان نامشخص است. احتمال دارد برخی متحدان اروپایی تمایل به همکاری مجدد با روسیه یا همسویی با سیاست‌های ترامپ داشته باشند، که این امر می‌تواند به وحدت اروپا آسیب برساند. در این میان، از دست دادن حدود ۲۰ درصد از خاک اوکراین لزومی ندارد به معنای سقوط اوکراین، برکناری زلنسکی از قدرت یا فروپاشی اقتصاد این کشور باشد. ترامپ نیز تمایلی به سقوط اوکراین در دوران ریاست‌جمهوری خود ندارد.

آیا ۸۰ درصد باقی‌مانده از خاک اوکراین توسط اروپا محافظت خواهد شد؟

در شرایط کنونی، برخی کشور‌های اروپایی مانند لهستان، کشور‌های حوزه بالتیک، کشور‌های نوردیک و احتمالاً رومانی و فرانسه ممکن است آمادگی اعزام نیرو برای حفاظت از ۸۰ درصد باقی‌مانده از خاک اوکراین را داشته باشند. با این حال، تمایل آنها به انجام این اقدام به تأیید ناتو و حمایت ایالات متحده بستگی دارد. با توجه به سیاست‌های دونالد ترامپ، انتظار می‌رود که او در قالب یک توافق صلح میان روسیه و اوکراین، با کاهش نقش ناتو در این معادله موافقت کند.

می‌خواهم به خاورمیانه و به‌طور خاص ایران بپردازم. در اطراف ترامپ، گروهی وجود دارند که خواهان بمباران تأسیسات هسته‌ای ایران هستند و گروه دیگری که به جنبش «پایان جنگ‌های ابدی» اعتقاد دارند. فکر می‌کنید کدام گروه غالب خواهد شد؟

این دو جناح می‌توانند به‌نوعی همسو باشند، زیرا اسرائیل ثابت کرده که در منطقه برتری تصاعدی دارد. تاکنون، ایران نتوانسته واکنش مؤثری نشان دهد. احتمالا با روی کار آمدن ترامپ، حملات بیشتری علیه ایران صورت بگیرد؛ به خصوص اگر ایران در طی هفته‌های آینده اقدامی علیه اسرائیل انجام دهد. من احتمال دستیابی به یک توافق را می‌بینم. سفیر ایران در سازمان ملل دیروز به مدت یک ساعت با ایلان ماسک دیدار داشته است. آیا ممکن است ایران یک توافق هسته‌ای بسیار مهم‌تر و جامع‌تر از توافق برجام که اوباما به‌صورت چندجانبه امضا کرد و ترامپ به‌صورت یک‌جانبه از آن خارج شد، پیشنهاد کند؟ بله، چنین احتمالی وجود دارد.

ترامپ به بسیاری از هنجار‌هایی که ایالات متحده همواره از آنها دفاع کرده است، پایبند نیست. با این حال، او از ژانویه، قدرتمندترین کشور جهان را رهبری خواهد کرد. تعداد بی‌شماری از کشور‌ها وجود دارند که اکنون آماده‌اند بسیار بیشتر و مکرر از چهار سال پیش، یا حتی دو هفته پیش، به او امتیاز دهند و در برابر او انعطاف نشان دهند. این بدان معناست که ترامپ شانس بالایی برای دستیابی به برخی موفقیت‌های سیاست خارجی در ماه‌های اولیه حضورش در قدرت دارد.