مرگ رضا داوودنژاد، بیست سال از عمر ما را کُشت
شب گذشته خبر درگذشت رضا داوودنژاد، جامعه هنری ایران را در شوک فرو برد. او که از چند ماه پیش درگیر عفونت خونی شد و در بیمارستان بستری بود، روز ۱۳فروردین در سن ۴۴ سالگی درگذشت. بازیگری که از لحاظ هنری چندان کارنامه پرباری نداشت، اما چهره دوست داشتنی و مهربان او و بازی در یک فیلم ساختارشکن اواخر دهه ۷۰ در اذهان باقی خواهد ماند.
فیلمی که به عنوان یک فیلم ساختارشکن در بعد از انقلاب شناخته میشد و در تبلیغات، این ساخته علیرضا داوودنژاد را «اولین فیلم بالای هجده سال سینمای ایران» عنوان میکردند. فیلمی که تمام نوجوانان زیر 18 سال به هر عنوان سعی می کردند خود را واجد شرایط تماشای این فیلم معرفی کنند و البته شاید دیدنش در سال 1403 برای خیلیها با این عنوان خندهدار باشد. اغلب خاطراتی هم که مردم در فضای مجازی از او نقل کردند مربوط به بازی او در «مصائب شیرین»، سریال «پشتکنکوریها» و «باغچه مینو» بود.
حسین عصاران (نویسنده) درباره فیلم «مصائب شیرین» در یک استوری نوشت: این فیلم نشانه سالهای نخست «دوم خرداد» است. دو سال ابتدایی که همه چیز از پایین در حال قُلزدن بود و از بالا هم لبخند میگرفت. ولو به ظاهر. هنوز آن اتفاق بزرگ اجتماعی، توسط پاورقی نویسان «عالیجناب سرخپوش» و «سیاهپوش» به بیراهه نرفته بود. هنوز جامعهای که مزه آشتی را داشت تجربه میکرد، به کینه کشانده نشده بود. این فیلم از همان تفکر میگفت. بنا بود آخر فیلم، پدر مستبد بنشیند و با رضا صحبت کند. رضا که تازه ریش درآورده بود. رضا به شکل معناداری امروز مُرد.
برخی از نظرات کاربران که بیشتر روی این فیلم تمرکز دارد را در ادامه بخوانید:
توئیت «رامینیوم» از دوران بدون تکرار اصلاحات و تغییر فضای فرهنگی کشور: پررنگترین خاطرهم از رضا داوودنژاد مربوطه به اون اول اصلاحات که مصائب شیرین اکران شد. رو شیشههای سینماها درشت نوشته بودن«اولین فیلم بالای هجده سال سینمای ایران» و تو باید یه بچهی۱۴-۱۵ساله در اون سالها میبودی که بفهمی این جمله چه آتشی در خرمن ما انداخت. روحش شاد.
تاثر «فرناز» از مرگ این هنرمند خوش اخلاق و دوست داشتنی: سریال های طنز رضا داوودنژاد را از دهه ۸۰ دیدم. بازیگر بسیار خوب طنز بود. اصلا این ها خانوادگی هنرمند هستند (پدر، مادربزرگ و خواهرش). من بصورت اتفاقی رضا داوودنژاد و همسرش را در کافه رستوران نیل دیدم. بسیار آرام بود و خیلی کم حرف میزد. امروز از خبر فوتش متاثر شدم.
«بازوکا» از داوودنژاد و سریال معروف پریسا بختآور و اصغر فرهادی که خیلیها را پای تلویزیون میخکوب میکرد، نوشت: پشت کنکوریها ماه رمضون ۸۱ پخش میشد. اولین سریالی بود که وقتی قسمت آخرش پخش شد دلم گرفت و حس کردم دلم برای شخصیتاش تنگ میشه. خدا بیامرزه رضا داوودنژاد رو.
«حامد محمدی» از سرنوشت تلخ رضا داوودنژاد متاثر شد: بچههای بد رو توی سینما سعدی شیراز دیدم. رفاقت رضا داوودنژاد و سیاوش حکمتشعار خیلی جالب بود و خیلی حال کردم. همسن و سال بودیم. منتظر درخشش سیاوش بودم ولی به شدت بیمار و محو شد. رضا و سیاوش تا ابد با بچههای بد توی ذهنم نقش بستهاند. عجب سرنوشتی داشت این فیلم. روحت در آرامش رضا.
«رضا» هم تیتراژ سریال پشت کنکوریها را زمزمه کرد: کارای رضا داوود نژاد رو یادم نبود واسه همین رفتم تو کارنامهش و رسیدم به پشت کنکوریها و ۲۲ سال تو زمان سفر کردم. سال اول لیسانس و مترو و ما که خوشحال که دیگه پشت کنکوری نبودیم و میخوندیم من شب و روز درس میخونم، تا پشت کنکور نمونم. حالا دیگه نه ستاره هست، نه رضا داوودنژاد.
«تئودور» از زمانی که به خاطر فیلم این بازیگر دوبار به سینما رفت، نوشت: فیلم مصائب شیرین رو یادم میآد که به خاطر تبلیغ ورود افراد زیر ۱۸ سال ممنوع است، دو بار رفتم دیدم. روحش شاد
داوودنژاد هم کاربری به نام «خدابخشی» را به یاد اوایل ازدواجش انداخت: خدا رحمتش کنه. منو یاد اولین فیلمی میندازه که در سال های اول ازدواج رفتیم تو سینمای شاهرود با همسرم دیدیم. اسم فیلم مصائب شیرین بود قدیمی ها یادشونه. زمان خودش سروصدا به پا کرد...
«حامد» هم تغییرات فرهنگی طی ۲۵ سال اخیر در کشور را یادآوری کرد: ۱۸-۱۷ سالمون بود، یه فیلمی ساخت علیرضا داوودنژاد به اسم مصائب شیرین که همه خانوادهاش توش بازی میکردن، چُو انداخته بودن که زیر ۱۸ سال نمیتونه فیلم رو ببینه! احتمالن اگه الان ببنید خندتون بگیره که چرا!؟ ولی تو کلاس کنکور همه دنبال این بودیم اثبات کنیم ۱۸سالمونه!؟!
«خانم راسل» از فیلم ساختارشکن این خانواده هنرمند خاطره نوشت: سال ۷۷ رفتیم سینما که فیلم مصائب شیرین رو ببینیم. همه متعجب بودیم چون اعضای خانواده، پدر و مادر و مادربزرگ و بچه راحت همدیگرو بغل می کردن میبوسیدند انگار... اومدیم خونه فهمیدیم اینا همه با هم یه خانوادهان در واقعیت، خانواده داوودنژاد.
خاطره «عباس» از ولع خود برای دیدن مصائب شیرین هم جالب بود: اوایل جوانی، یکی آمد که چه نشستهای؟ سینما بهمن یک فیلم آورده که زیر پوسترش نوشته برای زیر 18سال ممنوع. در مورد صیغه و این حرفهاس. جمیعاً گولّه رفتیم سینما و فیلم را تا ته خوردیم. بعنوان تماشاچی،اولین آشناییام با خانواده هنرمندِ رضا داودنژاد بود با فیلم مصائب شیرین. روحت شاد پسر.
«مرضیه» از دوران نوجوانی و «مصائب شیرین» نوشت: رضا داوودنژاد رو با «مصائب شیرین» شناختم. نوجوان بودیم و فضای اون زمان حرفی عشقهای نوجوانانه نمیزد. تابو بود. ولی خانواده داوودنژاد از مصائب عشقهای نوجوانی گفتند. دلم سوخت یادش ماندگار.
خاطره «ماریلا» از فیلم عاشقانه بالای ۱۸ سال این بازیگر تازه درگذشته: رضا داوودنژاد را از فیلم مصائب شیرین شناختم… یادمه تماشای این فیلم برای زیر ۱۸ سال در سینما ممنوع بود! میترسیدند عاشق شویم… من فیلم را در جشنواره و به واسطه آشنایی دیدم و تا مدت ها ذهنم درگیرش بود… یه عشق تر و تمیز. روحش شاد پسر تپل بامزه ای بود
«علی مطبوعات» از لحظات جذاب بازیگری داوودنژاد یاد کرد: مصائب شیرین یه جاش هست ممرضا داودنژاد از رضا درس میپرسه. اون با اختلاف یکی از کمدیترین سکانسهای فیلمهای داود نژاد. من خیلی دوسش داشتم تو یه قسمت از سریالی هم بازی میکرد با مهدی هاشمی که مهدی هاشمی غول چراغ بود اونم خیلی خوب بود.
«طاها احمدی» هم از هنرنمایی داوودنژاد در باغچه مینو نوشت: یادش بخیر سال 82 در شاهرود با خانواده پای تلویزیون سیاه و سفید 14 اینچمان از هنرنمایی رضا داودنژاد در کنار بیژن بنفشهخواه و استاد فتحعلی اویسی لذت میبردیم.