کد خبر: ۳۶۷۵۸۶
تاریخ انتشار: ۱۵ آذر ۱۴۰۰ - ۱۲:۴۴
printنسخه چاپی
sendارسال به دوستان
تعداد بازدید: ۷۱۰

پاسخ هایی به پرسش های سیدمحمد خاتمی / شرایط موجود ، تهدید یا فرصتی برای اصلاحات؟

جماران نوشت:اتفاق مهم مجمع عمومی هفتمین کنگره سالانه حزب اتحاد ملت ایران اسلامی، پیام سید محمد خاتمی به این نشست بود. خاتمی که نقش راهبری اصلاحات را در ایران برعهده دارد پیامش حاوی پاسخ بسیاری از پرسش های مذکور بود که می تواند چشم انداز روشنی پیش روی اصلاح طلبان بگشاید.

رحیم عبادی:  آرایش سیاسی بعد از انتخابات ریاست جمهوری 1400، هرگونه گمانه زنی برای پیشرفت اصلاحات در ایران را با پرسش های اساسی روبرو ساخته است سئوالاتی از قبیل این که

- آیا راه اصلاحات در نظام سیاسی ایران بسته است و حاکمیت هرگونه مسیر اصلاح طلبی را مسدود خواهد کرد؟

- آیا اصلاحات از طریق تاثیرگذاری بر قدرت و حاکمیت به پایان راه خویش رسیده است؟ و اصلاحات باید حول محور جامعه (اصلاحات جامعه محور) تداوم یابد؟ 

- چنانچه اصلاحات بتواند مسیر جامعه محور را دنبال کند راه وروش اصلاح طلبی چگونه است؟

- نقش احزاب در تحقق مردم سالاری و دموکراسی خواهی و اصلاحات در ایران چه میزان است؟

این پرسش ها و سوالات بی شماری در این حوزه ذهن بسیاری از علاقه مندان به سربلندی، عزت و عظمت ایران و انقلاب را به خود مشغول ساخته تا جائی که سیاست ورزی در میان آحاد جامعه به ویژه نخبگان و گروه های مرجع از جمله اصلاح طلبان و احزاب اصلاح طلب را با چالش جدی مواجه شده و اینکه آیا سیاست ورزی اصلاح طلبانه در سپهر سیاسی ایران ممکن و میسور است یا خیر؟ 

پنج شنبه نهم آذرماه جاری هفتمین کنگره سالانه حزب اتحاد ملت ایران اسلامی برگزار شد.

حزب اتحاد در این کنگره ضمن تبیین مواضع اصلاح طلبانه خود در قالب نطق افتتاحیه و اختتامیه، ترسیمی از وضع موجود سیاست ورزی در ایران، چالش های موجود و راه های برون رفت اصلاح طلبان درشرایط فعلی جامعه را در قالب بیانیه پایانی اعلام کرد که قابل بررسی و مطالعه است، اتفاق مهم مجمع عمومی پیام سید محمد خاتمی به این نشست بود. خاتمی که نقش راهبری اصلاحات را درایران برعهده دارد پیامش حاوی پاسخ بسیاری از پرسش های مذکور بود که می تواند چشم انداز روشنی پیش روی اصلاح طلبان بگشاید.

بی مناسبت ندانستم که با بهره گیری ازاین پیام ، پاسخ های مناسب را برای پرسش های بیان شده طرح کنم :

1-شرایط موجود فرصتی است برای اصلاحات : 

 شرایط موجود سیاسی کشور (حاکمیت یک دست)  فرصت مناسبی برای اصلاح طلبی و اصلاح طلبان است زیرا اولا"  انقلابی گری یعنی پای‌بندی به اصول و آرمان هایی که در انقلاب تجلی کرد و در واقع بازتاب جان ملتهب ملتی بود که رو به آزادی و بهروزی داشت. نه تنها تذکر به آن اصول و آرمان ها بلکه بررسی دریافت این امر که تا چه حد آنچه در عمل واقع شده با آن آرمان‌ها و خواست‌ها مطابقت داشته و اگر کاستی و انحرافی بوده آنها را نیز باز شناخت و راه راست و شهامت بازگشت به آن را دید و نمایاند و مگر اصلاح و اصلاح‌گری راستین جز این است؟ ثانیا" اصلاحات، از یک‌سو مورد خشم، اعتراض و ناسزاگویی متوهمان به اصطلاح «براندازی» است و از سوی دیگر مورد بی‌مهری و جفای آنان که وضع مطلوب را می پسندند و ناکامی‌های بزرگ را در تأمین خواست و مصلحت ملت نمی‌بینند یا همه را به دیگران نسبت می‌دهند و راه و رسم خود را عین انقلاب می‌دانند با تکیه بر قدرتی که به حق یا ناحق به دست آورده‌اند در صدد حذف و دفع هر آن کس و هر آن چیزی هستند که گذر از وضع موجود به وضع مطلوب را می طلبد.

آنچه پیش آمده گرچه جفا به ملت است ولی می‌تواند فرصت مناسبی برای اصلاح‌طلبان باشد که بالفعل از قدرت کنار گذاشته شده‌اند و مسؤولیتی ندارند؛ گرچه اصلاح‌طلبان نیز باید پاسخگوی کارنامه و عملکرد خود در گذشته باشند و احیاناً سهم خود را در پدیدآمدن وضع موجود بشناسند و مسؤولیت آن را بپذیرند.

2- بررسی نقش احزاب درتحقق دموکراسی و مردم سالاری درایران :

 یکی از بهترین فرصت‌ها برای اصلاح طلبان و حتی اصولگرایان خیرخواه و همه آنان که نسبت به سرنوشت کشور وضع و حال مردم به خصوص بخش‌های محروم‌تر جامعه دغدغه خاطر دارند این است که بررسی کنند نقش حزب و تحزب در تحقق مردم‌سالاری به چه میزان است و آیا پیش از آمدن حزب برای این‌که جامعه به سوی مردم‌سالاری برود لازم است چه نهادهای مدنی مردمی فراوانی که از بخش‌های مختلف جامعه، اصناف و گروه‌های گوناگون اجتماعی نمایندگی می‌کنند پدید آید؟ تا از دل آن حزب پدید آید یا اینکه بدون آن نیز حزب می‌تواند حضور داشته باشد و اثرگذار باشد؟ جا دارد که به خوبی بررسی شود که از مشروطیت به این‌سو که خواست مشخص و مبرم جامعه مردم‌سالاری بوده چرا احزاب نتوانسته‌اند در برآورده شدن این نیاز و تحقق و استقرار دموکراسی کامروا باشند یا کامروائیشان اندک بوده است؟ به هر حال تردیدی نیست که استقرار دموکراسی شرایط و مقدماتی چون وجود و به رسمیت شناخته شدن نهادها و تشکل‌های صنفی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی و حتی قومی و جنسیتی دارد و در نهایت هم نظام حزبی و وجود حزب‌های متعدد و مستقل که واقعاً از خواست‌ها و نیازهای جامعه نمایندگی کنند لازم است.

3- توجه به اصلاحات جامعه محور در کنار اصلاحات درقدرت و حاکمیت :  

حکومت قوی مستلزم داشتن  جامعه قوی است. اینک احزاب برای کارآمدتر شدن بررسی کنند چگونه می‌توانند در عین حال که به حکومت و قدرت نظر دارند  به تقویت جامعه و نهادهای مدنی بپردازند( و واقعاً به مرحله نمایندگی واقعی و نه خیالی و ادعایی) از جامعه نزدیک‌تر شوند؟ یعنی احزاب علاوه بر قدرت گرایی بکوشند تا جامعه‌ محور شوند و زمینه‌های پدید آمدن جامعه قوی را که اگر بود حکومت قوی هم خواهد بود را فراهم آورند.

4-روش های اصلاح طلبی واصلاحات مستلزم اتخاذ رویکردهایی است ازجمله  

الف : دموکراسی خواهی، بشر به درازای تاریخ، نظام‌ها، سیاست‌ها و گونه‌های حکمرانی فراوانی را تجربه کرده است و در روزگار ما به این نتیجه رسیده است که سامان و سازمان بهینه زندگی جمعی، دموکراسی است و این البته نه به آن معنی است که مردم‌سالاری که مشخصه‌ها و مقوّم‌های خود را دارد بی عیب و کاستی است ولی در مجموع آن را پرفایده‌ترین و کم‌هزینه‌ترین راه و رسم زندگی جمعی یافته است .

ب : حرکت جبهه ای، در این موقعیت حساس و وضعیتی که جامعه و حکومت و جریان‌های سیاسی و اجتماعی دارند و مشکلات و تهدیدهای فراوانی از بیرون و درون وجود دارد، اصلاح طلبان و غیراصلاح‌طلبان خیرخواه چاره‌ای جر حرکت و عمل جبهه‌ای ندارند. تقویت جبهه اصلاح‌طلبی (و غیراصلاح‌طلبی) می‌تواند از مشکلات بکاهد و بر توفیقات بیفزاید، به شرط این که جبهه نیز بتواند ساز و کارهای دموکراتیک‌تر شدن و کارآمدتر شدن را بیابد و به کار گیرد.

ج :توسعه گفت وگو وتعامل، جامعه ملتهب ما در این به اصطلاح مرحله گذار بیش از هر چیز به گفت و گو نیازمند است، بلکه گفت و گو اساس هر جامعه انسانی است؛ یعنی تنها وسیله‌ای که انسانیتِ انسان در آن آشکار می‌شود و اگر نبود یا جامعه از هم می‌پاشد یا به جنگ و نزاع و ستیز گرفتار می‌شود که باز نتیجه آن در هم پاشیدن است و از پایه‌های اصلی دموکراسی نیز نهادینه شدن گفتگو است. برای توسعه گفت وگو باید گام های اساسی وعملی برداشت .

گام اول: گفت و گوی درون گروهی و درون جبهه‌ای است گفت و گو نه به این معنی است که اختلافی وجود ندارد، بلکه با وجود اختلاف‌ها که طبیعی (و در جای خود مفید است) با گفت و گو در درجه اول می‌توان به حقیقت و حق نزدیک‌تر شد و در درجه بعد می‌توان در حرکت به سوی آنچه به صلاح و موجب فلاح است هماهنگ‌تر و حتی متحد حرکت کرد و با گفت و گو می‌توان از تبدیلِ اختلاف به ستیز و نزاع جلوگیری کرد و در واقع با گفت و گو زندگی را انسانی‌تر کرد.

گام دوم: گفت و گو با مردم و نزدیک‌تر شدن به مردم ،اساس نظم و نظام و صاحب اختیار کشور و حاکم بر سرنوشت‌اند طبق اصول پذیرفته شده مردم هستند (یا باید باشند). گفت و گو با بخش‌های مختلف تا بدانیم در جامعه چه می گذرد و نیازها و فوریت‌ها چیست؟ به خصوص برای احزاب و تشکل‌های سیاسی که هویتشان به این است که نماینده مردم و آشنا به دردها و مطالبات آن ها و تلاش گر برای رفع و برآورده کردن آن ها باشند.رفتن به میان مردم، گفت و گو با تشکل‌های رسمی و غیررسمی جامعه، از زنان و مردان، معلمان و کارگران و نخبگان و کارآفرینان و فرهیختگان و بخش‌های مختلف صنفی و اجتماعی و به خصوص جوانان و شناخت بهتر آنان و بهره‌گیری از حضور و توانایی‌های آنان در تشکیلات بزرگ‌تر.

گام سوم : گفت و گو با جریان‌های دیگر سیاسی کشور . چرا اصلاح طلبان  با انبوهی از اصولگرایان خردمند و دردآشنا و بسیار از کسانی که در چارچوب تشکیلات اصولگرایی و اصلاح طلبی قرار نمی گیرند یا نمی‌خواهند قرار بگیرند، ولی خواستار عزت و برخورداری ملت و عدالت و انصاف و گذر به وضعیتی بهترند گفتگو نکنند؟

گام چهارم :  مسئولیت پذیر و پاسخگو نمودن قدرت: اگر یکی از بنیادی ترین شرط‌ها و لازم های دموکراسی و نظام حکمرانی خوب مسؤولیت‌پذیریِ قدرت است و قدرت اگر به خود رها شود طبیعتاً به خودکامگی خواهد گرایید، وقتی حاکمیت یا بخش‌هایی از آن احساس نیازی به اصلاح‌طلبان و غیراصلاح‌طلبان مستقل و خردورز و در واقع مردم نمی کند و آنان را  نمی پذیرد، چه رسد به این که حاضر به گفت و گو با آنها شود. اگر همه کسانی که خیرخواه کشور و ملت‌اند در کنار هم باشند و به درک متقابل برسند، قادر خواهند بود که حاکمیت را قانع و حتی وادار به گفت و گو کنند و در نتیجه زمینه مسؤولیت‌پذیری و اصلاح آن را فراهم آورند.

5-داشتن برنامه و راه حل برای برون رفت از مشکلات موجود وارائه آن به مردم وحاکمیت :اینک که کشور با مشکلات و خطرات فراوان روبرو است اصلاح‌طلبان (و حتی غیراصلاح‌طلبان) در ضمن حفظ موضع انتقادی (و نه تخریبی) خود باید بدانند و بگویند که راه حل برون‌رفت از مشکلات چیست؟ و بر فرض که کار به دست آنان بدهند راه‌کارهای عملی، واقع‌گرا و مفید برای حل مشکلات دارند و آن ها را هم به مردم و به حاکمیت عرضه کنند.

امید است احزاب ، نخبگان وهمه خیرخواهان پیشرفت وآبادانی ایران عزیز و دغدغه مندان به آینده انقلاب اسلامی بتوانند با سرلوحه قرارداد توصیه ها وراهنمایی های راهبردی موصوف بتوانند مسیر سخت اما مفید وموثر بودن اصلاحات را فراهم آورند ان شاالله