فقر غذايی ۳۰ درصد از جمعيت ايران
يكي از معيارهاي فقر ميتواند ناتواني از تهيه رژيم غذايي سالم باشد؛ رژيمي كه با كمترين هزينه ممكن قابل دستيابي باشد و براي زندگي يك انسان معمولي حداقلهاي لازم را فراهم كند. برآوردها نشان ميدهد ۳۰ درصد جمعيت ايران از تهيه يك رژيم غذايي سالم ناتوانند؛ نسبتي كه از كشورهاي متوسط به بالاي درآمدي دنيا و همچنين كشورهايي مثل تركيه و مكزيك بسيار بالاتر است.
اعتماد: يكي از معيارهاي فقر ميتواند ناتواني از تهيه رژيم غذايي سالم باشد؛ رژيمي كه با كمترين هزينه ممكن قابل دستيابي باشد و براي زندگي يك انسان معمولي حداقلهاي لازم را فراهم كند. برآوردها نشان ميدهد ۳۰ درصد جمعيت ايران از تهيه يك رژيم غذايي سالم ناتوانند؛ نسبتي كه از كشورهاي متوسط به بالاي درآمدي دنيا و همچنين كشورهايي مثل تركيه و مكزيك بسيار بالاتر است.
با اين حال، موضوع وقتي نگرانكنندهتر ميشود كه روند چند سال گذشته را مقايسه ميكنيم. روند صعودي سالهاي اخير ايران نه در دنيا مشاهده ميشود و نه در منطقه خاورميانه و شمال آفريقا. اين نسبت از ۲۰۱۷ تا ۲۰۲۱ در ايران نزديك به دوبرابر شده است.
فرداي اقتصاد با استناد به گزارش وبسايت ourworldindata كه با استفاده از دادههاي بانك جهاني و روش پژوهش هرتفورث و ديگران (۲۰۲۲) تهيه شده، گزارش داده: يك رژيم غذايي در صورتي كه بيش از ۵۲ درصد از درآمد يك خانوار هزينه داشته باشد غير مقرون به صرفه تلقي ميشود. هزينه يك رژيم غذايي سالم كمهزينهترين مجموعه غذاهاي موجود است كه الزامات دستورالعملهاي رژيم غذايي دولتها و سازمانهاي بهداشت عمومي را برآورده ميكند. در واقع از آنجا كه طبق پژوهشها در كشورهاي كمدرآمد خانوارها نهايتا تا ۵۲ درصد درآمدشان را ميتوانند به خوراكيها اختصاص دهند، اين معيار انتخاب شده است.
نقشه نشان ميدهد تا چه حد اين شاخص كه نوعي معيار فقر ميتواند حساب شود، در آفريقا و جنوب آسيا بالاست. براي ايران، سهم جمعيتي كه احتمالا به رژيم غذايي سالم دسترسي ندارند، 30 درصد تخمين زده شده است. كمترين نسبتهاي محاسبه شده، حدود 0.1 درصد، مربوط به بلژيك، چك، ايرلند، ايسلند و امارات متحده عربي هستند. از سوي ديگر، در كشوري مثل ماداگاسكار بيش از ۹۷ درصد جمعيت توانايي تهيه رژيم غذايي سالم را ندارند. براي كل جهان سهم جمعيتي كه هزينههاي خوراكي بيش از ۵۲ درصد درآمدشان است، بيش از چهل درصد است كه از جمعيت بالاي فقير هند تاثير زيادي ميگيرد (۷۴ درصد جمعيت هند جزو اين دسته حساب شدهاند) . براي منطقهاي كه ايران در آن حضور دارد، خاورميانه و شمال آفريقا، عدد ۳۴ درصد برآورد شده است. براي مكزيك اين شاخص به ۲۰ درصد كاهش يافته و در تركيه تنها ۶ درصد جمعيت در تهيه يك رژيم غذايي حداقلي سالم ناتوانند.
در گروه كشورهايي كه طبق بانك جهاني جزو كشورهاي متوسط به بالاي درآمدي هستند -و ايران هم تا چند سال قبل عضو اين گروه حساب ميشد- شاخص ياد شده ۱۴ درصد برآورد شده است. اما در كشورهاي متوسط به پايين درآمدي اين نسبت ناگهان تا ۷۰ درصد افزايش مييابد.
مقايسه روند ايران در فقر غذايي و نسبت فقر رسمي
اين افزايش تقريبا دوبرابري نسبت جمعيتي از ايران كه نميتوانند يك رژيم غذايي سالم را تهيه كنند، با افزايش جدي خط فقر در سالهاي گذشته همگام بوده است. نمودار زير نشان ميدهد كه چطور از حوالي سال ۱۳۹۷ (۲۰۱۶) جمعيت زير خط فقر (طبق محاسبات گزارش پايش فقر وزارت رفاه) افزايش معناداري را تجربه كرده است. اين افزايش با رشد شاخص مورد بحث در اين گزارش بسيار هماهنگ به نظر ميرسد.
گزارش پايش فقر ۱۴۰۰ ترسيم شده، نشان ميدهد ميانه و ميانگين كالري دريافتي ايرانيان طي سالهاي گذشته افت شديدي داشته است. بهطوري كه نهايتا در سال ۱۴۰۰ ميانه كالري سرانه دريافتي كمتر از ۲۱۰۰ كالري شده كه حداقل كالري مورد نياز بدن محسوب ميشود. بنابراين بيش از نصف جمعيت ايران كمتر از كالري لازم را دريافت ميكنند.