کد خبر: ۴۳۰۳۳۶
تاریخ انتشار: ۱۷ تير ۱۴۰۳ - ۱۱:۴۸
printنسخه چاپی
sendارسال به دوستان
تعداد بازدید: ۷۶۹

عباس عبدی: اگر پزشکیان در انتخابات شکست می‌خورد عرصه سیاست را ترک می‌کردم

لازم می‌دانم که اطلاع بدهم از همان لحظه اول تصمیم داشتم و به دوستانم هم گفته بودم که حضورم در انتخابات را چنین تعریف می‌کنم که شکست پزشکیان، شکست سیاست‌ورزی من نیز هست و اگر او شکست می‌خورد، این آخرین یادداشت من خواهد بود و با اعلام و پذیرش شکست برای همیشه عرصه سیاست و روزنامه‌نگاری سیاسی را ترک می‌کردم. این تصمیم و مجازات قطعی در برابر خطای تحلیلی خودم بود.»

لازم می‌دانم که اطلاع بدهم از همان لحظه اول تصمیم داشتم و به دوستانم هم گفته بودم که حضورم در انتخابات را چنین تعریف می‌کنم که شکست پزشکیان، شکست سیاست‌ورزی من نیز هست و اگر او شکست می‌خورد، این آخرین یادداشت من خواهد بود و با اعلام و پذیرش شکست برای همیشه عرصه سیاست و روزنامه‌نگاری سیاسی را ترک می‌کردم. این تصمیم و مجازات قطعی در برابر خطای تحلیلی خودم بود.»
عباس عبدی فعال سیاسی اصلاح طلب، در یادداشتی با عنوان «تجربه شخصی» در روزنامه اعتماد نوشت:
از همان روز اولی که از آقای پزشکیان حمایت کردم، اطمینان داشتم که پیروز این انتخابات خواهد شد. باید تأکید کنم، این حضور انتخاباتی را وظیفه خود می‌دانستم و نه خدمت به شخص نامزد انتخاباتی. در نتیجه هیچ انتظاری هم از ایشان ندارم جز اینکه آقای پزشکیان بتواند در مسیر تحقق وعده‌هایش عمل کند و قدری از آلام و دردهای مردم را کم کند. بنده نیز همچنان در خدمت عرصه عمومی خواهم بود.

لازم می‌دانم که اطلاع بدهم از همان لحظه اول تصمیم داشتم و به دوستانم هم گفته بودم که حضورم در انتخابات را چنین تعریف می‌کنم که شکست پزشکیان، شکست سیاست‌ورزی من نیز هست و اگر او شکست می‌خورد، این آخرین یادداشت من خواهد بود و با اعلام و پذیرش شکست برای همیشه عرصه سیاست و روزنامه‌نگاری سیاسی را ترک می‌کردم. این تصمیم و مجازات قطعی در برابر خطای تحلیلی خودم بود. در این مدت لحظه‌ای در پیروزی پزشکیان تردید نداشتم.
در تمام این ۳۷ روز در پیروزی پزشکیان شک نداشتم، معتقد بودم که ظرفیت این کار وجود دارد و می‌توان این ظرفیت را به فعلیت درآورد. هفته پیش از آن نیز با برخی از همکاران آقای پزشکیان صحبت کرده بودم نظراتم را دقیق گفته بودم. البته فقط دو، سه روز پیش از دور اول خبری شنیدم که قرار است آقای جلیلی به نفع آقای قالیباف کنار برود که تصور کردم شاید اندکی از احتمال پیروزی آقای پزشکیان کاسته شود.

نه فقط به این علت که آرای جلیلی به سوی قالیباف سرریز می‌شود و برعکس آن نمی‌شود، بلکه دلایل دیگری داشت که جداگانه خواهم گفت. چنان که همگان می‌دانند لجاجت و قدرت‌طلبی آنان مانع از این وحدت صوری مبتنی بر ضدیت با دیگری شد.

به علاوه از ابتدا هم مساله اصلی من مشارکت بود و انتخاب آقای پزشکیان یا هر کس دیگری را (فرقی نمی‌کند) مقدم بر میزان مشارکت نمی‌دانستم. چون مساله رفتن به پاستور نیست، چگونه رفتن به آنجا مهم است. رفتنی که با حمایت مردم نباشد، چاره‌ساز نیست. این حضور مردم است که اهمیت دارد و چقدر علیه این موضع من تبلیغ کردند. صادقانه بگویم که در طول این ۳۷ روز حتی لحظه‌ای به حرف‌هایی که علیه من زدند، گوش نمی‌کردم و از آن‌هایی هم که برحسب تصادف می‌شنیدم، ناراحت نمی‌شدم. بسیاری می‌پرسند چگونه به این اطمینان رسیده بودی که آقای پزشکیان پیروز این انتخابات است؟ و چگونه پیش‌بینی‌های انتخاباتی درست و دقیق بود؟ من سعی می‌کنم پاسخ این پرسش را بدهم.

از نظر خودم این خیلی ساده است و قواعد روشن و ساده‌ای برای آن وجود دارد که اگر دیگران هم به آن پایبند باشند، می‌توانند چنین کنند. سه عامل در شکل‌گیری این رویکرد موثر است. اول وجود مواد خام و اطلاعات لازم، دوم تحلیل آن مواد و سوم نیز بی‌طرفی تحلیلی. اطلاعات و داده‌های خام تحلیل‌های من از مرکز آمار، پیمایش‌های اجتماعی و نظرسنجی‌ها است برای اخبار ویژه و مثلا محرمانه هم پشیزی ارزش قائل نیستم. همه آن‌ها فریب‌دهنده است و در موضوع اخیر، استفاده از نظرسنجی‌ها نقش مهمی داشتند. برخلاف تبلیغاتی که علیه نظرسنجی‌ها شد، دقیق‌ترین اطلاعات را در اختیار می‌گذاشتند.

اشتباه آن‌ها در سنجش میزان مشارکت در دور اول نیز تا حدودی طبیعی بود؛ هر چند به علت ممنوعیت تاسف‌بار آن‌ها از انتشار اطلاعات و نیز دولتی بودن آن‌ها، امکان حضور کارشناسان دیگر برای کم کردن خطا وجود ندارد و این تقصیر کارشناسان این نهادهای نظرسنجی نیست.

دو نظرسنجی آرا و ایسپا همچنان با فاصله از دیگران قرار دارند؛ هر دو پایه‌های مشترکی دارند. به طور قطع نظرسنجی‌ها از هر جهت مفید هستند. نظرسنجی عامل مهمی در اعتبار دادن به نتایج انتخابات است. اکنون با وجود نظرسنجی‌های گوناگون کسی نمی‌تواند نسبت به وجود تقلب (موارد جزیی را کاری ندارم) و تغییر در میزان آرا و مشارکت ایرادی بگیرد.

اگر در سال ۱۳۸۸ نیز موسساتی معتبر و مستقل در دسترس بودند، شاید هیچگاه شاهد آن حوادث تأسف‌بار نمی‌شدیم. جهت اطلاع کافی است که بگویم در شرایط ناپایدار سیاسی ایران پیش‌بینی‌های زیر موجب افتخار نهاد نظرسنجی است. موسسه پرسش نیز به سفارش ستاد آقای پزشکیان چند نظرسنجی انجام داد که همپای دیگران بود.

این حد از خطای پیش‌بینی در شرایطی که جریان سیال سیاسی وجود دارد و فضای فرهنگی مناسبی هم برای کار وجود ندارد، عالی است. برآورد کمتر از میزان مشارکت نیز احتیاطی است که آن‌ها به علت خطای دور اول دچارش شدند. به جز این سه مورد نظرسنجی‌های دیگر هم بودند که قابل قبول بودند که قصد ذکر تک‌تک آن‌ها را ندارم.

در هر حال، تحلیلگر باید داده‌های خام معتبری داشته باشد و بداند که کدام‌ها معتبر است. ولی داده کافی نیست؛ باید با اصول تحلیل و استفاده از داده‌ها و ترکیب آن‌ها با یکدیگر نیز آشنا بود. لزوما تولیدکننده داده نیز بهترین بهره‌بردار آن نیست.

اینجا به موضوع مهم تحلیل وارد می‌شویم که پیچیده و خارج از حوصله این یادداشت است. ویژگی سوم، بی‌طرفی تحلیلی است. ما حق نداریم واقعیت را بازیچه امیال خود قرار بدهیم. باید در برابر آن فروتن باشیم. دنبال تفسیر و توجیه آن‌ها به سود خود نباشیم. بخش اصلی خطاهای تحلیلی ناشی از یک مشکل روانی - اخلاقی است. چیزهایی را می‌بینیم که دوست داریم و چیزهایی را که دوست نداریم نمی‌بینیم.

تحلیلگر باید به اصول اخلاقی استفاده از داده‌ها و اطلاعات پایبند باشد. داده‌های آماری بازیچه دست ما نیستند. روی هوا نمی‌توان تحلیل کرد. یک بار تحلیل و پیش‌بینی درست برای ما اعتبار نمی‌آورد شاید شانسی باشد. بلکه باید همیشه درست حرف زد. اگر تحلیل ما غلط در آمد، باید مسوولیت بپذیریم و دلایل آن را شرح بدهیم، نمی‌شود که حرف بزنیم، غلط درآید و بعد هیچ مسوولیتی نپذیریم تا نوبت بعدی دو باره حرف جدیدی بزنیم. ما باید در برابر نظرات‌مان مسوولیت‌پذیر باشیم.

اگر همین یک ویژگی را رعایت کنیم آنگاه خواهیم دید که حرف‌ها دقیق زده خواهد شد. این گزارش مختصر را از آنچه در این یک ماه گذشته است تقدیم کردم تا آغازی باشد برای راهی جدید در طرح مسائل اصلی جامعه ایران. این بهترین تجربه سیاسی من بود. دلایل زیادی برای این ادعا دارم. ولی هنگامی که می‌بینم چه کسانی از ابتدا با شهامت اخلاقی فراوان وارد این ماجرا شدند از جمله آن پیرمرد و دختر خانمی که در خارج می‌روند رأی می‌دهند و فحاشی‌های زشت عده‌ای را تحمل می‌کنند، در برابر شجاعت و صلابت آنان احساس کوچکی می‌کنم.