کد خبر: ۴۳۶۲۹۳
تاریخ انتشار: ۰۱ ارديبهشت ۱۴۰۴ - ۱۴:۲۰
printنسخه چاپی
sendارسال به دوستان
تعداد بازدید: ۱۳۸

قربانی بزرگ مذاکرات رم میان تهران و واشنگتن

دور دوم مذاکرات ایران و آمریکا در رُم، با تمرکز بر جلوگیری از جنگ و بررسی فنی برنامه هسته‌ای، وارد مرحله‌ای حساس شده است. ایران ۹ شرط کلیدی از جمله تضمین ملموس، رفع تحریم‌ها و رد مدل لیبی را مطرح کرده و خواهان آن است سانتریفیوژ‌ها و اورانیوم غنی‌شده حفظ شود. در مقابل، مواضع آمریکا درباره سطح غنی‌سازی و آینده برنامه هسته‌ای متغیر است.

دور دوم مذاکرات ایران و آمریکا در رُم، با تمرکز بر جلوگیری از جنگ و بررسی فنی برنامه هسته‌ای، وارد مرحله‌ای حساس شده است. ایران ۹ شرط کلیدی از جمله تضمین ملموس، رفع تحریم‌ها و رد مدل لیبی را مطرح کرده و خواهان آن است سانتریفیوژ‌ها و اورانیوم غنی‌شده حفظ شود. در مقابل، مواضع آمریکا درباره سطح غنی‌سازی و آینده برنامه هسته‌ای متغیر است.

«زوی بارل» (Zvi Bar'el)، کارشناس ارشد مسائل خاورمیانه در روزنامه هاآرتص

به نقل از روزنامه هاآرتص، دور دوم مذاکرات میان هیئت‌های ایرانی و آمریکایی که روز شنبه در رُم برگزار شد، نه‌تنها سطح انتظارات را افزایش داد، بلکه الزامات تحقق این انتظارات را نیز به‌مراتب سنگین‌تر کرد. فضای خوش‌بینی، توصیف‌هایی، چون «مثبت» و «سازنده» که پس از دور نخست گفت‌و‌گو‌ها در شنبه گذشته مورد تأکید قرار گرفته بود، همچنان در روایت‌های رسمی به‌ویژه در گزارش‌های منتشرشده در ایران حفظ شده است. با این حال، آنچه پیش رو قرار دارد، دشوارترین و پیچیده‌ترین مرحله مذاکرات خواهد بود.

این مرحله مذاکرات را وارد سطح جدیدی می‌کند؛ حرکتی از گفت‌و‌گو درباره چارچوب‌های کلی به‌سوی بررسی جزئیات فنی که همواره یکی از دشوارترین و چالش‌برانگیزترین بخش‌های هر توافقی بوده است. بر اساس برنامه‌ریزی انجام‌شده، این مرحله از مذاکرات قرار است روز چهارشنبه در عمان و در قالب نشست‌های تخصصی میان گروه‌های کاری برگزار شود. هدف از این جلسات، فراهم‌سازی بستر لازم برای دور بعدی مذاکرات در روز شنبه خواهد بود. در این نشست، قرار است طرفین ضمن مرور نتایج گفت‌و‌گو‌های فنی و حرفه‌ای، درباره مسیر آینده روند دیپلماتیک و نحوه پیشبرد آن تصمیم‌گیری کنند.

 


مأموریت پنهان رئیس موساد در رُم؛ اسرائیل به دنبال نفوذ در مذاکرات مخفی آمریکا و ایران
این دور از مذاکرات عملاً به‌صورت دوجانبه و پشت در‌های بسته میان دولت ترامپ و ایران در حال انجام است. برخلاف مذاکرات پیشین که با مشارکت گسترده قدرت‌های جهانی همراه بود، این‌بار شرکای اروپایی برجام در جریان گفت‌و‌گو‌ها حضور ندارند. چین و روسیه نیز در این فرآیند نقشی ایفا نمی‌کنند و از همه مهم‌تر، اسرائیل حتی به‌عنوان ناظر نیز در این مذاکرات مشارکت ندارد. در واکنش به این روند، اسرائیل ناچار شده است از مسیر‌های غیررسمی وارد عمل شود. در همین راستا، «دیوید بارنیا»، رئیس موساد و «ران درمر»، وزیر امور استراتژیک اسرائیل به‌صورت غیرعلنی به رُم اعزام شدند تا با استیو ویتکاف، فرستاده آمریکایی دیدار کرده و دیدگاه‌ها و دغدغه‌های اسرائیل را در خصوص روند مذاکرات مطرح کنند.

با وجود بی‌اعتمادی عمیق و تاریخی میان تهران و واشنگتن، دو طرف تصمیمی راهبردی اتخاذ کرده‌اند تا گفت‌وگویی دیپلماتیک را با تمرکز بر یک هدف مشترک یعنی جلوگیری از جنگ آغاز کنند. در ظاهر، احتمال وقوع جنگ به‌عنوان تهدیدی یک‌جانبه از سوی ایالات متحده و اسرائیل علیه ایران مطرح می‌شود. با این حال، اظهارات دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور ایالات متحده، حاکی از آن است که این تهدید می‌تواند ماهیتی دوجانبه داشته باشد. ترامپ که بار‌ها بر خروج آمریکا از درگیری‌های نظامی در نقاط مختلف جهان تأکید کرده، به‌صراحت اعلام کرده که از تلاش‌های میانجی‌گرانه در جنگ اوکراین کناره‌گیری می‌کند. به گزارش نیویورک تایمز، او همچنین مانع اجرای طرح‌های اسرائیل برای حمله به ایران شده است. در شرایط کنونی، ترامپ تمایلی به آغاز جنگی جدید علیه ایران ندارد؛ جنگی که برخلاف درگیری روسیه و اوکراین، می‌تواند مستقیماً پای ایالات متحده را به میدان نبرد بکشاند و با هزینه‌های جانی و سیاسی همراه باشد.

شروط ۹گانه ایران روی میز ترامپ؛ تهران به‌دنبال «تضمین ملموس»
این نقطه آغازین مذاکرات، نه‌تنها مسیر اولیه گفت‌و‌گو‌ها را ترسیم می‌کند، بلکه محدوده توافقات احتمالی و میزان انعطاف‌پذیری طرفین در قبال خطوط قرمز خود را نیز مشخص خواهد کرد؛ به‌ویژه پس از آن‌که هر یک از دو طرف، مواضع اولیه خود را به‌طور رسمی اعلام کرده‌اند. در همین چارچوب، ایران فهرستی متشکل از ۹ شرط اساسی را به‌عنوان پیش‌نیاز ورود به مرحله جدی مذاکرات ارائه کرده است. این شروط در یک پست منتشرشده در شبکه اجتماعی ایکس (توئیتر سابق) از سوی علی شمخانی، مشاور ارشد رهبر جمهوری اسلامی ایران منتشر شده است. این شروط عبارت‌اند از: «جدیت در گفت‌وگوها، ارائه تضمین‌های ملموس از سوی ایالات متحده، ایجاد توازن در تعهدات، رفع مؤثر تحریم‌ها، رد مدل لیبی، توقف تهدید‌های مستقیم آمریکا، پیشبرد سریع مذاکرات، مهار بازیگران مخرب از جمله اسرائیل و تسهیل سرمایه‌گذاری خارجی در ایران».

مفهوم «توازن» در این گفت‌و‌گو به ابعاد داخلی ایران نیز اشاره دارد؛ به این معنا که تهران خود را برابر و هم‌سنگ آمریکا می‌داند و به‌شدت تأکید می‌کند که تحت هیچ‌گونه فشار یا تهدیدی به مذاکره تسلیم نخواهد شد. در همین راستا، ضرورت روشن و آشکار بودن روند مذاکرات از اهمیت ویژه‌ای برخوردار شده است. ایران خواستار آن است که عمان به عنوان میانجی و میزبان مذاکرات انتخاب شود و گفت‌و‌گو‌ها در چارچوبی غیرمستقیم برگزار شود. در این میان، استیو ویتکاف از برگزاری جلسات مستقیم پرهیز کرد و به جای آن، به تبادل پیام‌های کوتاه با عباس عراقچی اکتفا نمود. این نکته نشان می‌دهد که چالش‌های واقعی و رویارویی‌های دشوار در سایر زمینه‌های مورد نظر ایران، در آینده به‌وضوح نمایان خواهد شد.

خط قرمز متغیر آمریکا در برابر غنی‌سازی ایران
در مرکز اختلافات جاری، مسئله غنی‌سازی اورانیوم و آینده برنامه هسته‌ای ایران قرار دارد. تهران که طی دو سال گذشته بار‌ها اعلام کرده بود توافق هسته‌ای دیگر فاقد اعتبار و موضوعیت است، اکنون نشانه‌هایی از بازگشت به چارچوب مذاکراتی سال ۲۰۱۹ بروز داده است؛ چارچوبی که در آن ایران در ازای لغو تحریم‌ها، آمادگی خود را برای بازگشت به محدودیت‌های توافق اولیه اعلام کرده بود. بر اساس مفاد آن توافق، ایران مجاز بود تنها مقدار محدودی اورانیوم را با درصد خلوص ۳.۶۷ درصد غنی‌سازی کند؛ آن هم تحت نظارت‌هایی بسیار سخت‌گیرانه‌تر و محدودتر از آنچه امروز در جریان است.

در سوی مقابل، ایالات متحده تاکنون مواضعی متناقض و بعضاً متغیر را در قبال برنامه هسته‌ای ایران اتخاذ کرده است و هنوز به‌روشنی مشخص نیست که «خط قرمز» واشنگتن دقیقاً در کجا قرار دارد. دونالد ترامپ اعلام کرده که هدف اصلی آمریکا جلوگیری از گسترش توانمندی‌های هسته‌ای ایران است. در همین حال، مایک والتز، مشاور امنیت ملی، موضعی سخت‌گیرانه‌تر اتخاذ کرده و از لزوم نابودی کامل برنامه‌های هسته‌ای و موشکی ایران سخن گفته است.

استیو ویتکاف، نماینده ویژه آمریکا در مذاکرات، نیز در روز‌های اخیر دو اظهارنظر متفاوت ارائه کرده است. در نخستین اظهارنظر او اعلام کرد که ایالات متحده حاضر است به محدودسازی سطح غنی‌سازی اورانیوم ایران تا سقف ۳.۶۷ درصد رضایت دهد؛ بدون آن‌که خواستار برچیدن کامل برنامه هسته‌ای شود. اما در اظهارنظر دوم، او موضع خود را به‌گونه‌ای تنظیم کرد که با دیدگاه سخت‌گیرانه‌تر والتز هم‌راستا بود و تصریح کرد که ایران باید برنامه هسته‌ای خود را به‌طور کامل برچیند. ویتکاف پیش‌تر در ماه مارس نیز تأکید کرده بود که خواست اصلی رئیس‌جمهور، استقرار یک رژیم نظارتی مؤثر و قابل راستی‌آزمایی بر برنامه هسته‌ای ایران است.

«مدل لیبی» از میز مذاکره حذف شد؟
بیانیه وزارت خارجه عمان در روز شنبه و پس از مذاکرات رُم ممکن است سرنخ مهمی درباره جهت‌گیری مذاکرات جاری ارائه دهد. در این بیانیه هدف مذاکرات، دستیابی به «توافقی عادلانه، پایدار و الزام‌آور» عنوان شده است؛ توافقی که تضمین کند ایران کاملاً عاری از تسلیحات هسته‌ای و از تحریم‌ها رها باشد و در عین حال که توانایی توسعه انرژی هسته‌ای برای مقاصد صلح‌آمیز خود را حفظ کند. اگر ایالات متحده نیز با این چارچوب موافق باشد، این فرمول‌بندی دقیق عملاً اجرای مدل موسوم به «مدل لیبی» که مورد تأکید بنیامین نتانیاهو نخست‌وزیر اسرائیل قرار دارد را منتفی می‌سازد. در واقع، این موضع بسیار نزدیک به متن توافق هسته‌ای سال ۲۰۱۵ است؛ توافقی که دولت ترامپ در سال ۲۰۱۸ و تحت فشار گسترده از سوی اسرائیل از آن خارج شد.

با این‌حال، حتی در صورت دستیابی به چنین چارچوبی، مجموعه‌ای از مسائل فنی پیچیده همچنان پابرجاست که ممکن است در هر مرحله، روند مذاکرات را با اختلال مواجه سازد. از جمله این موارد، سرنوشت اورانیوم غنی‌شده تا سطح ۶۰ درصد است که هنوز مشخص نیست چگونه با آن برخورد خواهد شد. همچنین، نحوه مدیریت مواد اولیه کم‌غنی‌شده و میزان مجاز باقی‌ماندن آن در ایران نیز موضوعی حل‌نشده است. علاوه بر این، یکی از پرسش‌های کلیدی به تعداد سانتریفیوژ‌های فعال ایران بازمی‌گردد. مشخص نیست که در صورت صدور مجوز برای ادامه غنی‌سازی اورانیوم در چارچوب توافق جدید، ایران مجاز خواهد بود چه تعداد از مجموع ۱۷ هزار سانتریفیوژ فعال خود را حفظ و به کار گیرد.

اظهارات اخیر مقامات ایرانی نشان می‌دهد که تهران به‌شدت با انتقال تمام مواد غنی‌شده مازاد به یک کشور ثالث؛ رویه‌ای که در توافق اصلی با ارسال این مواد به روسیه صورت می‌گرفت، مخالفت دارد. ایران همچنین بر حفظ سانتریفیوژ‌های مازاد اصرار می‌ورزد و تأکید دارد که این تجهیزات نباید تخریب شوند، بلکه باید در داخل خاک ایران باقی بمانند تا در صورت نقض توافق جدید از سوی ایالات متحده، به‌عنوان نوعی ضمانت فنی در دسترس باشند. علاوه بر این، موضوع نظارت‌های گسترده‌تر از سوی آژانس بین‌المللی انرژی اتمی (IAEA) نیز یکی دیگر از مسائل پیچیده و مورد مناقشه است. این نهاد پیش‌تر وظیفه نظارت بر اجرای مفاد توافق اصلی را بر عهده داشت، اما نحوه و دامنه فعالیت‌های نظارتی در چارچوب توافق جدید همچنان محل بحث است.

ابهام بزرگ؛ میزان هماهنگی آمریکا و آژانس درباره ایران
آنچه بیش از همه در این مرحله از اهمیت برخوردار است، عدم شفافیت در خصوص میزان هماهنگی میان استیو ویتکاف، نماینده ویژه ایالات متحده و رافائل گروسی، مدیرکل آژانس بین‌المللی انرژی اتمی (IAEA) است. هنوز مشخص نیست که توافقات احتمالی میان آژانس و ایران تا چه اندازه با سیاست‌های اعلامی آمریکا همخوانی دارد و آیا واشنگتن این توافقات را به‌عنوان بخشی از یک چارچوب قابل قبول خواهد پذیرفت یا خیر.

سؤال کم‌اهمیت‌تر، اما همچنان قابل‌توجه آن است که این توافقات جدید تا چه میزان با مفاد توافق اصلی تفاوت خواهند داشت؛ توافقی که شامل پروتکلی بسیار دقیق و بی‌سابقه سخت‌گیرانه بود و ایران را به رژیم بازرسی فراگیر فراتر از الزامات معاهده منع گسترش سلاح‌های هسته‌ای (NPT) متعهد می‌کرد. با این حال، گفت‌و‌گو‌هایی که ذیل عنوان «مسائل فنی» دسته‌بندی می‌شوند، در واقع ماهیتی صرفاً فنی ندارند؛ بلکه از وزن و پیامد‌های سیاسی قابل‌توجهی برخوردارند.

انتظار می‌رود این مرحله از مذاکرات به‌عنوان بستری برای نمایش موفقیت سیاسی دونالد ترامپ مورد استفاده قرار گیرد؛ فرصتی که در آن رئیس‌جمهور ایالات متحده بتواند تفاوت‌های عمده میان توافق هسته‌ای جدید و توافق پیشین که توسط رقیب دیرینه‌اش باراک اوباما امضا شده بود را برجسته کند. در سوی دیگر، ایران تلاش خواهد کرد تا هرگونه توافق جدید را به‌گونه‌ای ارائه دهد که از نظر محتوایی و ساختاری تفاوت چندانی با توافق اصلی نداشته باشد؛ با این هدف که آن را در فضای داخلی به‌عنوان ثبات در موضع‌گیری و موفقیت در حفظ چارچوب‌های پیشین جلوه دهد. از منظر جمهوری اسلامی، پاداش اصلی نه صرفاً در متن توافق، بلکه در دریافت ضمانت‌هایی برای اجرای آن خواهد بود؛ به‌ویژه ضمانتی مبنی بر پایبندی دونالد ترامپ به تعهدات جدید و جلوگیری از تکرار سناریوی خروج یک‌جانبه است.

در این مرحله احتمال بروز رقابت میان دو مسیر موازی یکی سیاسی و دیگری فنی-ماهوی به‌طور جدی مطرح است؛ رقابتی که می‌تواند در پایان فرآیند مذاکرات، نحوه چارچوب‌بندی تهدید ایران را تعیین کرده و روشن سازد که آیا فضای لازم برای پیشرفت در گفت‌و‌گو‌ها فراهم خواهد شد یا نه و در نهایت، ماهیت توافق احتمالی چه شکلی به خود خواهد گرفت.