عاقلانهترین مسیری که آمریکا می تواند با ایران داشته باشد

پس از پایان جنگ آمریکا و اسرائیل علیه ایران، هرچند امیدها برای دیپلماسی زنده مانده، اما سطح بیاعتمادی میان تهران و واشنگتن بهشدت افزایش یافته است. ترامپ همچنان خواهان توافق است، اما اصرار بر توقف کامل غنیسازی و فشار لابی اسرائیل، دستیابی به توافق را دشوار کرده است. در ایران نیز جناح اعتدال موقتاً دست بالا را دارد، اما موضع تندروها تقویت شده و هر گونه شکست مذاکرات، قدرت آنها را بیشتر خواهد کرد.
– اندرو دی سردبیر ارشد مجله آمریکن کانسرویتیو و دکترای علوم سیاسی دانشگاه نورث وسترن
به نقل از مجله آمریکن کانسرویتیو، دونالد ترامپ همچنان به دنبال رسیدن به یک توافق هستهای با ایران است و در سوی مقابل، تهران نیز تمایل به توافق با او را پنهان نمیکند. حتی پس از جنگی که آمریکا و اسرائیل علیه ایران به راه انداختند و سهشنبه گذشته به پایان رسید، شواهد حکایت از این دارد که همچنان به دنبال مذاکره هستند. این جنگ با حمله غافلگیرانه اسرائیل کلید خورد، با بمباران گسترده تأسیسات هستهای ایران توسط آمریکا به اوج رسید و سرانجام در حالی خاتمه یافت که دونالد ترامپ مقابل خبرنگاران فریاد زد: «تهران و اورشلیم واقعاً نمیدانند دارند چه میکنند!»
در دو هفته گذشته، هیچ زمینه پایداری برای ازسرگیری دیپلماسی میان واشنگتن و تهران باقی نمانده است. دو طرف مشغول مذاکراتی بودند که قرار بود ایران در ازای اعمال محدودیتهای بیشتر بر برنامه هستهای خود، از تخفیف و کاهش تحریمها بهرهمند شود. اما با آغاز حملات اسرائیل به ایران بسیاری از ناظران و تحلیلگران این مذاکرات را تمامشده و بیسرانجام تلقی کردند.
با این وجود، دونالد ترامپ روز چهارشنبه اعلام کرد که هفته آینده مذاکرات جدیدی میان آمریکا و ایران آغاز خواهد شد. هرچند در داخل ایران بر سر ازسرگیری گفتوگوها اختلافنظر جدی وجود دارد، اما به گزارش نیویورکتایمز، «جناحی که فعلاً دست بالا را دارد، بر مشی اعتدال و دیپلماسی تأکید میکند.» تحلیلگرانی که با آنها گفتوگو کردهام معتقدند هنوز امکان دستیابی به توافق وجود دارد و ادامه مذاکرات ارزش پیگیری را دارد.
جمال عبدی، رئیس شورای ملی ایرانیان آمریکا بر این باور است که واشنگتن هنوز هم شانس رسیدن به توافق را دارد، چرا که مسعود پزشکیان، رئیسجمهور میانهروی ایران همچنان از ادامه مذاکرات حمایت میکند. جمال عبدی تاکید می کند: «مشکل اینجاست که اگر توافقی در کار نباشد، گزینه جایگزین چیزی بمباران مکرر نخواهد بود.» از سوی دیگر، دونالد ترامپ تمایلی به ورود به یک جنگ بیپایان دیگر در خاورمیانه ندارد و مسعود پزشکیان نیز نمیخواهد تجربه تلخ جنگ «۱۲ روزه» به روالی دائمی تبدیل شود؛ بنابراین هر دو طرف انگیزه کافی برای بازگشت به دیپلماسی را دارند.
از فریبخوردگی تا ضرورت گفتوگو؛ چرا ایران و آمریکا ناگزیر به مذاکره هستند
در سایه حملات آمریکا و اسرائیل، ایرانیها، مسئول اصلی جنگ ویرانگر اخیر را اسرائیل میدانند، نه ایالات متحده و حتی برای ترامپ نقشی در پایان دادن به درگیری قائلند. یک دانشجوی علوم سیاسی در تهران، روز چهارشنبه به من (نویسنده) گفت: «خشم مردم عمدتاً متوجه اسرائیل است.» او تأکید کرد که ترامپ پس از اعلام آتشبس، اسرائیل را وادار به پایبندی به آن کرد. یحیی تاکید کرد: «تهران واقعاً از برخورد دیروز ترامپ با بیبی خوشش آمد.» (بیبی، نام مستعار بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل است که سالها دولت آمریکا را برای حمله به ایران تحت فشار گذاشته بود)
الدَر محمدوف، دیپلمات کهنهکار، هم باور دارد که همین موضعگیری ترامپ در برابر نتانیاهو، فرصتهای جدیدی برای دیپلماسی با تهران ایجاد کرده است. وی یادآور میشود که ترامپ «بیش از هر رئیسجمهور قبلی آمریکا، به اسرائیل «نه» گفته است.» به عقیده او، ترامپ بار دیگر میتواند مقابل اسرائیل بایستد و توافقی را با ایران امضا کند که برنامه هستهای این کشور را زیر نظارت درآورد.
اما پرسش اصلی این است که آیا تهران واقعاً در شرایط فعلی حاضر به ازسرگیری مذاکرات هست؟ رایان کاستلو، مدیر سیاستگذاری شورای ملی ایرانیان آمریکا تاکید می کند که «تصمیمگیرندگان ایرانی پس از تجربه بمباران حین مذاکره، بهشدت احساس فریبخوردگی میکنند.» با این حال، کاستلو تاکید دارد که همین بیثباتی موجود، گفتوگو را به ضرورتی برای هر دو طرف تبدیل کرده است: «دیپلماسی باید بر یافتن نوعی همزیستی با ایران متمرکز شود؛ همزیستیای که مبنای آن، تخفیف و کاهش تحریمها در ازای بازگرداندن برنامه هستهای ایران به چارچوبی شفاف و قابل بازرسی باشد.»
لابی اسرائیل علیه صلح؛ چگونه فشار نتانیاهو دیپلماسی را نابود کرد
البته این تحلیلگران بیتردید نکات مهم و دقیقی را مطرح میکنند و قطعاً از من آشناتر به جزئیات پرونده هستند. با این حال، ایالات متحده باید به طور جدی بررسی کند که آیا مسیر دیپلماسی هستهای ترامپ با ایران واقعاً ارزش پیگیری دارد یا خیر. من خودم سالها از توافق هستهای با ایران دفاع میکردم و معتقد بودم ترامپ فرصت مناسبی برای دستیابی به چنین توافقی در اختیار دارد. اما اکنون تردید دارم که مذاکرات آمریکا و ایران، به جای حل مشکل، خود به یک معضل تازه تبدیل شدهاند. تمایل ترامپ به طرح خواستههای حداکثری، سطح تنش با ایران را بالا برده و هر امتیازی که از سوی او داده شود، جریانهای جنگطلب و مخالف ایران را جسورتر میکند و فریادهای آنها برای جنگ را رساتر میسازد.
هرچند جمال عبدی از ازسرگیری مذاکرات هستهای حمایت میکند، اما هشدار میدهد که اگر کاخ سفید همچنان بر توقف کامل غنیسازی اورانیوم در خاک ایران اصرار ورزد، امکان دستیابی به توافق وجود نخواهد داشت. دقیقاً همینجا گره اصلی مذاکرات شکل میگیرد. مذاکرات پیشتر زمانی پیش میرفت که دولت آمریکا محدودیتهایی بر غنیسازی را مطالبه میکرد، نه ممنوعیت کامل آن. اما مخالفت صریح اسرائیل و لابیهای حامی آن در آمریکا، دولت ترامپ را به سمت اتخاذ رویکردی بهمراتب سختگیرانهتر سوق داد؛ رویکردی که برای تهران مطلقاً غیرقابل پذیرش است. ترامپ نهتنها بر مطالبهای پافشاری میکند که از نظر ایران پذیرفتنی نیست، بلکه جایگزین آن را نیز صریحاً جنگ معرفی کرده است که ترکیبی بهشدت نگرانکننده و خطرناک می باشد.
اکنون، پس از بمباران ایران توسط آمریکا، دونالد ترامپ میتواند مذاکرات را کنار بگذارد و ادعا کند که گزینه جایگزین یعنی حمله نظامی به اندازه کافی برنامه هستهای ایران را به عقب رانده است. یا در نقطه مقابل، حالا که زیرساختهای هستهای ایران تضعیف شدهاند، رئیسجمهور میتواند با پذیرفتن حق غنیسازی محدود برای ایران موافقت کند؛ هرچند هیچ نشانهای از چنین انعطافی در ترامپ دیده نمیشود.
اتحاد ترامپ و نتانیاهو؛ تیر خلاص به مذاکرات هستهای با ایران
من تردید دارم ترامپ بخواهد یا حتی بتواند در مقابل نتانیاهو بایستد؛ کسی که برای جلوگیری از نزدیکی تهران و واشنگتن، به هر اقدامی متوسل میشود. تازهترین شواهد هم نشان میدهد که ترامپ همچنان با تمام قوا پشت سر نخستوزیر اسرائیل ایستاده است. چهارشنبه شب، دونالد ترامپ در تروث سوشال پیامی بلند منتشر کرد و با شور و حرارت از نتانیاهو حمایت کرد و خواستار مختومه شدن اتهامات فساد علیه او شد. او نوشت: «این ایالات متحده بود که اسرائیل را نجات داد و حالا هم ایالات متحده، بیبی نتانیاهو را نجات خواهد داد.»
هرگونه نشانهای از اختلاف یا فاصله میان ترامپ و نتانیاهو، معمولاً منتقدان اسرائیل را امیدوار میکند و حتی باعث علاقهمندی بیشتر برخی به رئیسجمهور آمریکا میشود؛ اما واقعیت این است که این دو رهبر سالهاست شریک و متحدی نزدیک برای یکدیگر بودهاند و البته تهران حالا دلایل بیشتری برای بیاعتمادی به ترامپ در اختیار دارد.
همزمان با تشدید درگیری میان ایران و اسرائیل، ترامپ سلسلهای از اقدامات تحریکآمیز انجام داد که آشکارا خصومت تهران با واشنگتن را عمیقتر کرد. رئیسجمهور آمریکا تهدید به ترور کرد؛ از ساکنان تهران؛ شهری بزرگتر از نیویورک خواست فوراً شهر را ترک کنند؛ هنگام تشریح عملیات نظامی اسرائیل در ایران از واژه «ما» استفاده کرد و آشکارا از تغییر نظام در ایران حمایت نمود. در عرصه سیاست بینالملل، بیاعتمادی همواره مانعی جدی برای دیپلماسی است؛ اما سطح سوءظنی که امروز تهران نسبت به پیشنهادهای ترامپ دارد، به مراتب فراتر از بیاعتمادیهای معمول میان دولتهاست.
در چنین فضایی، هر توافقی که به دست بیاید، بلافاصله از سوی تندروهای ایرانی و حتی بسیاری دیگر مورد تردید و حمله قرار میگیرد و انصافاً هم بیدلیل نیست. اگر هم مذاکرات شکست بخورد، این بار تندروهای مخالف گفتوگو در تهران خود را پیروز میدانند. اکنون دست بالا با جریان میانهرو است، اما جایگاه آنها بهشدت متزلزل است. اگر ترامپ یک بار دیگر «فرش ایرانی» را از زیر پایشان بکشد، دور از انتظار نیست که تندروها برای سالها و شاید دههها قدرت را در تهران قبضه کنند.
چرا ترامپ باید به دنبال توافق محدود با ایران باشد؟
دستیابی به «همزیستی پایدار» لزوماً نیازمند توافقی بزرگ و تازه نیست که محدودیتهای جدیدی فراتر از تعهدات کنونی بر برنامه هستهای تهران تحمیل کند. واقعیت این است که اگر ترامپ بتواند تا پایان ریاستجمهوریاش کاری کند که برنامه هستهای ایران از امروز آزادتر نشود، باید خود را خوشاقبال بداند. پس از جنگ ۱۲ روزه، تهران جدیتر از همیشه به خروج از معاهده منع گسترش سلاحهای هستهای و تعلیق همکاری با آژانس بینالمللی انرژی اتمی میاندیشد. شاید برای ترامپ عاقلانهتر باشد به جای تلاش برای توافقی همهجانبه، ایران را تشویق کند که در چهارچوب ان.پی.تی باقی بماند و همکاری با آژانس را ادامه دهد؛ همان رویه گزارشدهی درباره فعالیتهای هستهای و پذیرش بازرسیها. حتی دستیابی به همین هدف حداقلی هم شاید آسان نباشد؛ اما اگر ترامپ موفق شود آن را محقق کند، واشنگتن همچنان قادر به رصد و اطلاع از وضعیت برنامه هستهای ایران خواهد بود.
در هفته آینده؛ اگر واقعاً مذاکراتی میان آمریکا و ایران آغاز شود تا حدی روشن خواهد شد که چه میزان از دیپلماسی هستهای سازنده واقعبینانه است. اگر واشنگتن از اصرار بر ممنوعیت کامل غنیسازی عقبنشینی کند یا تهران، برخلاف انتظار، با این خواسته موافقت نماید و ترامپ احساس کند میتوان به توافقی سریع و مؤثر رسید بیتردید باید این مسیر را دنبال کند. اما اگر چنین امکانی فراهم نشود، رئیسجمهوری که دغدغههای بزرگتری پیش رو دارد، بهتر است این پرونده را کنار بگذارد و انرژی خود را صرف موضوعات دیگر کند.