از «۲۰۰۷» بگو آقای قلعهنویی!

نمایش تیم ملی فوتبال ایران در تورنمنت کافا، ابهامات همیشگی را پررنگتر کرد.
تیم ملی فوتبال ایران در دومین دوره رقابتهای سطح پایین کافا به نتیجهای به غیر از نایب قهرمانی دست پیدا نکرد. این تیم که در دوره پیشین، با شکست دادن ازبکستان در فینال، توانسته بود عنوان اولی را به دست بیاورد، در این دوره، در فینالی تکراری، یک بر صفر مغلوب شد تا در همین تورنمنت سطح پایین هم نتواند به جام برسد. البته که حتی اگر ایران موفق میشد ازبکستان را در فینال ببرد باز چیزی تغییر نمیکرد؛ چراکه سبک و سیاق تیم ملی با هدایت امیر قلعهنویی، نگرانیهای زیادی به بار آورده است.
تیم مسن و احتمالا بیانگیزه
ناکامی تیم ملی ایران در جام ملتهای آسیا آنهم زیر نظر امیر قلعهنویی، او را در این منگنه گذاشت تا برای فرار از انتقادات، سخن از ورود جوانان به ترکیب تیم ملی بگوید. برخلاف ادعای اولیه، تیم ملی ایران نه تنها جوان نشد بلکه میانگین سنیاش افزایش پیدا کرد تا با همین دستفرمان، دوباره عنوان پیرترین تیم جام جهانی را ازآنِ خود کند. فارغ از ورود به جزئیات فنی، این مسن شدن، با بیانگیزگی تعدادی از همین بازیکنان مواجه شده و نتیجه شده آنکه نمایش درخوری از این تیم ارائه نشود. حال، اصرار قلعهنویی مبنی بر استفاده از همین سازوکار، خود موضوعی قابل بحث است.
خبری از بازی تماشاگرپسند نیست
بزرگترین ایرادی که امیر قلعهنویی، زمانی که خارج از گود نشسته و نمایش تیم ملی را تماشا میکرد، این بود که ایران هجومی بازی نمیکند. او اعتقاد داشت برای فوتبال ایران زشت است فوتبالی بر پایه تمرکز روی امور دفاعی داشته باشد. حالا یکی دو سال پس از نشستن روی نیمکت تیم ملی، ایران نه تنها نمایش تماشاگرپسند و سراسر هجومی ندارد، بلکه خبری از انسجام خط دفاعی که روزگاری تبدیل به نقطه قوتش بود هم نیست. نمایش سردرگم بازیکنان تیم ملی، ضعف در ایجاد موقعیت حتی در جدال با تیمهای درجه 2 و 3 آسیا، همگی زنگ خطر را به صدا درآورده که حفظ چنین رویکردی میتواند منجر به آسیبهای جدی شود.
امیر هنوز درگیر 2007 است
همه این موارد به کنار، توهم توطئه کادر فنی، بارزترین نکتهای است که مخاطب را آزار میدهد. انتقاد از عملکرد تیم ملی نه تنها محدود به طیف و جریانی خاص نمیشود بلکه شامل همراهان دیروز قلعهنویی هم شده است. ایران به قدری بحثبرانگیز و سینوسی مقابل رقبا به میدان میرود که به افزایش نگرانیها درباره شرایط تیم ملی دامن زده است. باوجود این، امیر قلعهنویی، حتی همین روزها، به جای پرداختن به ایرادات تیم ملی، به اتفاقات سال 2007 رجوع میکند و از این میگوید که جریانی قصد زمین زدن او را داشته است. او با تاکید بیش از اندازه روی اتفاقات آن سال، در حال خریدن زمان بیشتر و فرار از پذیرش نقدهایی است که این روزها متوجهاش شده است. انگار هر بار قرار است پاسخی به ضعف فنی تیم بدهد، احساس نیاز میکند تا سری به 2007 بزند.
پنهان شدن پشت آمار بیفایده
در اینکه تیم ملی خوب بازی نمیکند، الان دیگر تردیدی وجود ندارد. با این حال، این بد بازی کردن فقط معطوف به این روزها نیست و از زمان ورود قلعهنویی به تیم ملی و کسب نتایج سینوسیاش هویدا بوده. در عوض، قلعهنویی و دیگر اعضای کادر فنی به راحتی پشت یک سری آمارهای بیفایده و بیهوده از جمله «امید به گل» پنهان میشوند تا ضعف تیم ملی در گلزنی و دریافت گلهای عجیب و غریب را بپوشانند. واضح است از مدتها قبل، این حربه دیگر جواب نمیدهد و امیر و یا شاید مجموعه فدراسیون فوتبال، باید طرحی نو در تیم ملی دراندازند