والدین تکفرزندها بخوانند؛ رایجترین دغدغههای پنهان آنها

تکفرزندها در جلسات رواندرمانی بیشترین دغدغههای خود را درباره تنهایی، فشارهای خانوادگی و قضاوتهای اجتماعی مطرح میکنند.
تکفرزندی تجربهای است که هم میتواند فرصتهای ویژهای برای رشد فردی ایجاد کند و هم چالشهایی خاص به همراه داشته باشد که اغلب در جلسات رواندرمانی مطرح میشود.
به نقل از هاف پست، رشد در خانوادهای که تنها یک فرزند دارد، همواره موضوع بحث و گمانهزنیهای اجتماعی بوده است. از جملاتی مانند «تنها بزرگ شدن حتماً غمانگیز است» گرفته تا «والدینت تو را لوس کردهاند» یا «حتماً در دوستیابی مشکل داری»، همگی نشان از کلیشههای ریشهدار در مورد فرزندان تک دارند. با این حال پژوهشهای جدید نشان میدهد بسیاری از این برداشتها نادرست است.
بر اساس گزارش مرکز پژوهشی پیو، در آمریکا حدود ۲۰ درصد خانوادهها تنها یک فرزند دارند و این ساختار در حال حاضر سریعترین شکل در حال رشد خانواده در این کشور است. با وجود این، برچسبهای اجتماعی همچنان پابرجاست و بسیاری از افراد تکفرزند در مسیر زندگی خود با قضاوتها، سوءبرداشتها و فشارهای خاصی مواجه میشوند. برای درک بهتر این موضوع، چندین رواندرمانگر درباره رایجترین مسائلی که فرزندان تک در جلسات درمان مطرح میکنند توضیح دادهاند.
۱. دلتنگی برای پیوندی شبیه خواهر یا برادر در بزرگسالی
یکی از دغدغههای اصلی که در جلسات رواندرمانی شنیده میشود، احساس تنهایی در بزرگسالی است. بسیاری از تک فرزندان به دلیل نداشتن خواهر یا برادر و محدود بودن دایره خویشاوندان نزدیک، از کمبود حمایت خانوادگی رنج میبرند.
«این افراد بهطور طبیعی اعضای خانواده کمتری دارند که بتوانند در شرایط سخت به آنها تکیه کنند. تعطیلات و مناسبتهای خاص هم برایشان میتواند تنهاتر باشد، زیرا گردهماییهای خانوادگی بزرگ، که در فیلمها و سریالها دیده میشود، در زندگی آنها کمتر اتفاق میافتد.» این را ربکا گرین، رواندرمانگر و نویسنده کتاب یک و تمام: راهنمای پرورش فرزند تک شاد و موفق میگوید.
در چنین شرایطی، بسیاری از آنها به دنبال ساختن روابط دوستانه عمیق میروند که بتواند جای خالی خواهر یا برادر را پر کند. آلتریسا کلارک، رواندرمانگر بالینی، تأکید میکند: «اگر خانوادهای نداری، خانواده خودت را بساز. این جمله برای فرزندان تک معنا و اهمیت ویژهای دارد. پیدا کردن دوستان، پیوستن به انجمنها یا مشارکت در فعالیتهای اجتماعی میتواند این احساس خانوادهبودن را تا حد زیادی جبران کند.»
همچنین پیشنهاد میشود فرزندان تک در جشنها و رویدادهای مهم، دوستان صمیمی خود را شریک کنند تا لحظات ارزشمند زندگیشان تنها نماند. حتی میتوانند فرزندان خود را به ایجاد دوستیهای نزدیک با همسالان تشویق کنند تا تجربهای مشابه رابطه با «پسرعمو» یا «دخترعمو» برایشان فراهم شود.
۲. احساس مسئولیت کامل در مراقبت از والدین سالمند
یکی از مهمترین چالشهای فرزندان تک در بزرگسالی، مسئولیتپذیری کامل در قبال والدین سالمند است. به گفته گرین: «بسیاری از آنها احساس میکنند همه بار مراقبت، پیگیری درمانی و مسائل مالی والدین بر دوش خودشان افتاده و این فشار میتواند فرساینده و استرسزا باشد.»
اگر فرزند تک در نزدیکی والدین زندگی کند، باید برنامههای پزشکی، تهیه غذا و حتی مدیریت مالی آنها را بهتنهایی انجام دهد. این وضعیت در صورت دوری مسافت سختتر هم میشود.
برای کاهش این فشار، توصیه میشود از کمک مدیران مراقبت سالمندان، مددکاران اجتماعی یا همراهان حرفهای سالمندان استفاده شود. همچنین برنامهریزی از پیش با والدین و همسر یا شریک زندگی درباره نحوه مراقبت از والدین میتواند مانع بروز بحرانهای ناگهانی شود.
۳. فشار برای کامل بودن
اگرچه توجه کامل والدین میتواند رابطهای صمیمیتر ایجاد کند، اما همین تمرکز بیش از حد ممکن است به فشار روانی منجر شود. بسیاری از فرزندان تک احساس میکنند هر حرکتشان زیر ذرهبین است.
کلارک توضیح میدهد: «این فشار برای موفقیت در زمینههای مختلف زندگی میتواند به کمالگرایی یا شخصیت بسیار سختگیر منجر شود. چنین فردی ممکن است همیشه در ترس از ناامید کردن دیگران زندگی کند.»
شناخت این الگو و بررسی آن در محیطی امن مانند جلسات رواندرمانی میتواند به فرد کمک کند تا با خود مهربانتر باشد و توقعات غیرواقعی از خود نداشته باشد.
۴. استقلال بیش از حد در روابط
فرزندان تک معمولاً از کودکی یاد میگیرند مستقل باشند. پریا تهیم، مشاور بالینی، میگوید: «این ویژگی میتواند یک نقطه قوت یا ضعف باشد.»
از یک سو، آنها توانایی بالایی در خوداتکایی، مدیریت فردی و حتی رهبری دارند. بسیاری از آنها نوآور، مسئولیتپذیر و کارآمد هستند. از سوی دیگر، ممکن است از سوی دیگران بهعنوان افراد «دستوردهنده» یا «خودخواه» دیده شوند، چون ترجیح میدهند کارها را به شیوه خود انجام دهند.
تمرکز بر مهارتهای همکاری، از جمله ارتباط شفاف و استفاده از جملات «من» (مثل «من احساس میکنم» یا «من نیاز دارم») میتواند به بهبود تعامل با دیگران کمک کند. همچنین گوش دادن فعال به دلایل و دیدگاههای دیگران میتواند روابط متعادلتری ایجاد کند.
۵. احساس سوءتفاهم یا قضاوتشدن
گرین اشاره میکند که بسیاری از فرزندان تک در گروههای حمایتی از تجربه قضاوت یا درکنشدن سخن میگویند. در جامعهای که خانوادههای دو یا سه فرزندی بیشتر رواج دارد، تکفرزندی همچنان غیرمعمول به نظر میرسد.
سریالها و فیلمها نیز با نمایش چهرههای کلیشهای، این وضعیت را تشدید کردهاند؛ جایی که فرزندان تک اغلب بهعنوان افراد لوس، خودخواه یا فاقد مهارتهای اجتماعی نشان داده میشوند.
به گفته گرین، «ما به بازنماییهای مثبت بیشتری نیاز داریم که توانمندیها و مزایای تکفرزندی را نشان دهد. قضاوت افراد صرفاً بر اساس نداشتن خواهر یا برادر منصفانه نیست.»
برای غلبه بر این احساس، پیوستن به گروههای حمایتی آنلاین میتواند مفید باشد. گروههای متعددی در شبکههای اجتماعی وجود دارند که هزاران عضو دارند و فضایی برای تبادل تجربه، دریافت منابع و حمایت فراهم میکنند.
اهمیت درمان برای شناخت خود
نکته مهم این است که رواندرمانی فرصتی ارزشمند برای بررسی تأثیر کودکی بر هویت فردی فراهم میکند؛ چه کسی تکفرزند باشد و چه فرزند اول، میانی یا آخر.
تهیم در اینباره میگوید: «هر جایگاهی در خانواده نقاط قوت و ضعف خود را دارد. مهم این است که بیاموزیم چگونه رشد کنیم، یاد بگیریم و خود را وفق دهیم. این همان چیزی است که بیش از هر چیز اهمیت دارد.»
تجربه تکفرزندی ترکیبی از فرصتها و چالشهاست. از احساس تنهایی گرفته تا فشار برای کامل بودن یا مسئولیتپذیری سنگین در قبال والدین، همگی مسائلی هستند که در جلسات رواندرمانی بارها مطرح میشوند. در عین حال، ویژگیهایی مانند استقلال، رهبری و خلاقیت نیز میتواند در میان این افراد برجسته باشد.
جامعه با کنار گذاشتن کلیشهها و ارائه بازنماییهای مثبتتر میتواند به درک عمیقتری از این تجربه منحصربهفرد برسد. در نهایت، آنچه بیش از همه اهمیت دارد، نحوه مواجهه هر فرد با شرایط زندگی و انتخاب مسیر رشد و سازگاری است.