کد خبر: ۴۴۰۸۴۵
تاریخ انتشار: ۲۹ مهر ۱۴۰۴ - ۱۴:۴۸
printنسخه چاپی
sendارسال به دوستان
تعداد بازدید: ۱۲۹

نقد و بررسی قسمت اول سریال «بامداد خمار»/ موفقیت یا شکست برای نرگس آبیار؟

بامداد خمار» بعد از «سووشون» دومین سریال نرگس آبیار در شبکه نمایش خانگی است، اثری که در قسمت اول روایت کلی قصه را به تصویر می‌کشد و برای نقد نهایی منتظر ادامه داستان ماند.

بامداد خمار» بعد از «سووشون» دومین سریال نرگس آبیار در شبکه نمایش خانگی است، اثری که در قسمت اول روایت کلی قصه را به تصویر می‌کشد و برای نقد نهایی منتظر ادامه داستان ماند.

بعد از مدت‌ها انتظار قسمت اول سریال «بامداد خمار» منتشر شد.

این سریال اقتباسی از رمانی به همین نام نوشته فتانه حاج سیدجوادی که داستانی عاشقانه از نگاه زنی به نام محبوبه روایت می‌شود.

بامداد خمار» از اولین کتاب‌های عامه پسند دهه 70 بود که در آن زمان   به  رمان‌های عوامانه معروف شدند. چرا که داستان‌هایی عاشقانه را روایت می‌کردند که بسیاری از جوانان و نوجوانان می‌پسندیدند و کتاب فتانه حاج سید جوادی را می‌توان گل سرسبد آنها دانست.

داستان از دهه 60 شروع می‌شود و تقابل دختری عاشق به نام سودابه در وسط بمباران تهران با خانواده را نشان می‌دهد، خانواده‌ای که مخالف ازدواجش با پسری سماور سازند. او برای جلب رضایت آنها از خانه خارج می‌شود اما در نهایت به عمه محبوبه پناه می‌برد. ورودش به خانه عمه صندوقچه‌ای از خاطرات تلخ از زندگی گذشته را باز می‌کند.

بررسی قسمت اول «بامداد خمار»

در «بامداد خمار» بر خلاف «سووشون» دوربین حرکت ثابتی دارد و مشخص است که در تدوین پلان‌های اضافه حذف شده، بازی بازیگران سطح قابل قبولی دارد با این حال برگ برنده آبیار در انتخاب مرجانه گلچین در نقش دایه است که به خوبی از عهده ایفای نقش برآمده است. همچنین صدای محسن چاووشی و تیتراژ نیز از جذابیت‌های این سریال است که مخاطب را با خود همراه می‌‌کند.

در مقایسه با «سووشون» سریال «بامداد خمار» ریتم روان‌تری دارد که مخاطب را اذیت نمی‌کند. با این حال نرگس آبیار مانند کتاب خیلی سریع به سراغ قصه محبوبه می‌رود و داستان را آغاز می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کند. در واقع پیش‌زمینه‌ای که باید در یک سریال برای جذب مخاطب چیده شود، در «بامداد خمار»  وجود ندارد و داستان با عشق تند محبوبه به رحیم نجار شروع می‌شود. تجربه «سووشون» نشان داده که نرگس آبیار در روایت یک اقتباس موفق بوده اما در  تبدیل کردن آن به یک سریال یا اثر نتوانسته به درستی عمل کند. در واقع او یک روایتگر است نه قصه گو. آنچه در «بامداد خمار» نیز به چشم می‌خورد روایت تصویری کتاب است نه قصه‌ای مستقل از کتاب. در نهایت برای نقد دقیق‌تر باید منتظر ادامه داستان ماند.