کد خبر: ۴۴۰۸۶۶
تاریخ انتشار: ۲۹ مهر ۱۴۰۴ - ۲۱:۵۴
printنسخه چاپی
sendارسال به دوستان
تعداد بازدید: ۶۲

آیا آمار بالای مصرف مواد مخدر تقصیر سریال‌های نمایش خانگی است؟

حالی که برخی مسئولان، نمایش صحنه‌های سیگار و مواد مخدر در سریال‌های خانگی را عامل گرایش جوانان می‌دانند، واقعیت‌های اجتماعی چیز دیگری می‌گویند.

حالی که برخی مسئولان، نمایش صحنه‌های سیگار و مواد مخدر در سریال‌های خانگی را عامل گرایش جوانان می‌دانند، واقعیت‌های اجتماعی چیز دیگری می‌گویند.

این روزها استشمام بوی ماریجوانا – با نام تجاری «گُل» – در پارک‌ها، اتوبان‌ها و کوچه‌های شهر به امری عادی تبدیل شده است. سلیمان عباسی، دبیرکل ستاد مبارزه با مواد مخدر، اخیراً گفته بیش از یک‌میلیون و ششصد هزار جوان ایرانی به‌صورت تفریحی مواد مخدر مصرف می‌کنند؛ آماری نگران‌کننده که نشان می‌دهد مواد مخدر رسماً وارد زیست روزمره نسل جوان شده است. اما توضیحی که عباسی برای علت شیوع این پدیده ارائه می‌دهد، چندان قانع‌کننده نیست.

او در گفت‌وگویی با رسانه‌ها گفته است: «نمایش صحنه‌هایی مثل سیگار کشیدن بازیگران، بدون آن‌که قبح اجتماعی آن نشان داده شود، نه تنها کمکی به آگاه‌سازی نمی‌کند بلکه در برخی موارد باعث ترویج این رفتارها می‌شود؛ بنابراین تولیدکنندگان باید توجه بیشتری به پیام‌های پنهان آثار خود داشته باشند.»

این سخن شاید در ظاهر درست به‌نظر برسد، اما در واقع تقلیل مسئله‌ای پیچیده به عاملی سطحی است. مسلماً عوامل بسیاری در گرایش جوانان به مصرف مواد نقش دارند و نمایش چند صحنه در فیلم‌ها و سریال‌های شبکه نمایش خانگی، احتمالا آخرین عامل است. سلیمان عباسی و مدیران این حوزه باید پاسخ دهند چرا اصلاً جوان ایرانی به سمت چنین موادی می‌رود؟ پاسخ این پرسش ساده نیست، چون ریشه در مجموعه‌ای از عوامل اقتصادی، اجتماعی و روانی دارد، نه در چند تصویر روی پرده.

شاید برای بینندگان سریال‌های نمایش خانگی عجیب باشد که چرا مصرف سیگار، مواد مخدر و مشروبات الکلی در این آثار زیاد دیده می‌شود. مهم‌ترین دلیل بازنمایی فراوان چنین تصاویری در این سریال‌ها رواج آن در جامعه است. واقعیت اما این است که این تصاویر بازتاب جامعه‌اند، نه عامل تغییر آن. برخلاف گفته عباسی، دلیل نمایش این صحنه‌ها افزایش مصرف مواد در جامعه است، نه بالعکس.

سلیمان عباسی همچنین گفته است: «رسانه‌ها نباید با سهل‌انگاری نسبت به پیام‌های تصویری، مخاطراتی برای جوانان ایجاد کنند؛ ممکن است یک جوان صرفاً با دیدن یک صحنه در فیلم به مصرف مواد ترغیب شود.»

اما پرسش اصلی این است: آیا سانسور چند دهه‌ای این صحنه‌ها در صداوسیما موجب کاهش اعتیاد شده است؟ پاسخ روشن است: خیر. مسئولان حوزه مبارزه با مواد مخدر به‌خوبی می‌دانند که این معضل محصول ترکیب عوامل متعدد است و با بستن چشم بر واقعیت، درمانی حاصل نمی‌شود. انکار مسئله، زخم را التیام نمی‌دهد. پس بهتر است به جای متهم کردن سریال‌های شبکه نمایش خانگی مسئولانی که در این حوزه فعالیت می‌کنند چاره دیگری برای رفع این معضل بی‌اندیشند. درخواست عباسی مثل این است که یک انسان زخمی بر روی بدن خود داشته باشد و به جای درمان زخم آن را انکار کند و به این باور برسد که با انکار زخم درمان ممکن خواهد بود. اما در عالم واقعیت اتفاق دیگری خواهد اُفتاد و زخم مذکور درمان نخواهد شد.

فقدان سرگرمی

اظهارات سلیمان عباسی مخاطب را به یاد استدلال‌های بیژن عبدالکریمی استاد فلسفه ایرانی می‌اندازد که در مناظره با احمد زیدآبادی گفته بود، چون مردم ایران هنوز خرید می‌کنند و در پارک‌ها کباب درست می‌کنند، پس خوشبخت هستند. این شکل از استدلال یک مشکل اساسی دارد و آن نادیده گرفتن واقعیت اصلی است.

درباره مصرف مواد مخدر و گرایش جوانان به آن هم با نادیده گرفتن واقعیت‌ها فقط صورت مسئله را پاک می‌کنیم. در جامعه‌ای یا اوقات فراغت ندارد یا گذران اوقات فراغت، بسیار پرهزینه است و عملاً سفر، استفاده از محصولات فرهنگی و اماکن تفریحی از سبد مصرفی خانوار حذف شده، مشخص است که جوانان به ساده‌ترین_و متاسفانه ارزان‌ترین_ ابزار برای رهایی روی می‌آورند. چه آن که پیدا کردن مواد مخدر‌های سبکی مانند گُل در تهران بسیار راحت‌تر از پیدا کردن یک مکان فرهنگی و تفریحی برای گذراندن اوقات فراغت است.

نمی‌توان تقصیر را گردن فیلم‌ها و سریال‌های شبکه نمایش خانگی انداخت؛ مشکل جای دیگری است. مشکل اصلی، فقدان انگیزه جوانان و نبود یک چشم انداز روشن برای آینده است. اگر وضعیت اقتصادی و معیشتی تا این اندازه سخت نبود و اُمید به آینده وجود داشت، یقیناً آمار استفاده از مواد مخدر هم تا این اندازه بالا نبود. بهتر است مسئولان به جای حمله به محصولات فرهنگی، چاره دیگری بی‌اندیشند و با رفع مشکلات اساسی کشور باعث کاهش بزهکاری‌هایی مانند مصرف مواد مخدر شوند.