۲ مساله اساسی که با اعصاب مردم بازی می کند!

حکمرانی مطلوب، در هر نظام سیاسی، نیازمند پاسخگویی به مطالبات مردم و حل بهموقع مشکلات اجتماعی، اقتصادی و سیاسی است. در شرایطی که کشور با چالشهای متعددی روبهرو است، یکی از مسائلی که در حکمرانی ایرانی بهوضوح مشاهده میشود، انفعال در مواجهه با مشکلات است. این انفعال نه تنها مشکلات را انباشته میکند، بلکه موجب افزایش نارضایتی عمومی و کاهش اعتماد به مسوولان میشود.»
جامعه ایران در سال های گذشته و البته در وضعیت کنونی، شرایط خاصی را تجربه کرده است. در این چهارچوب، طیف متنوعی از مولفه های اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و البته امنیتی، شرایط تازه ای را ایجاد کرده و بر زندگی مردم اثرگذار شده اند.
اگرچه وجود مساله و مشکل، ویژگی مشترک همه جوامع است و اساسا نظامهای حکمرانی یکی از کارویژه های محوری خود را باید در مخاطب قراردادن مشکلات تعریف کنند، با این حال، موضوع اصلی این است که برخی مشکلات در ایران نه تنها حل نمی شوند، بلکه سال به سال وضعیت بدتری پیدا می کنند و رویکردهای انفعالی به آن ها، سبب می شود تا ماهیتشان جدیتر و قدرت تخریبشان نیز چندبرابر شود. از این رو، ورای تمامی مسائلی که مطرح است، به طور خاص 2 موضوع مهم وجود دارند که به معنای واقعی کلمه روی اعصاب مردم هستند و باید برای حل آن ها تدبیر شود.
1: تبعیض و نابرابری؛ زخمی که فرسایشی شده است
یکی از موضوعاتی که با روانِ مردم بازی می کند، مساله تبعیض و نابرابری است. در سال های گذشته و حتی در طی روزهای اخیر، در چندین نوبت شاهد انتشار فیش حقوقی برخی مسوولین و افراد بوده ایم که چندین برابر بیشتر از دستمزد ماهانه شمار قابل توجهی از مردم ایران بوده است. در عین حال، به نحو مشابهی در سال های گذشته شاهد انتشار گزارش های مختلف در مورد مثلا تخصیص قابل توجه بخش زیادی از منابع بانکی در قالب وامدهی به کارکنان خودِ بانک ها بوده ایم.
در چهارچوبی دیگر، وقتی اخیرا نتایج کنکور سراسری اعلام شد، این مساله از سوی بسیاری از صاحب نظران و رسانه ها مطرح شد که بخش قالب ملاحظهای از قبولشدگان برتر کنکور، در زمره افرادی بودهاند که در مدارس خاص تحصیل می کردند و یا از بهترین خدمات مرتبط با کنکور که قاعدتا برای دریافت آنها باید پول بیشتری پرداخت شود، بهره می بردند. موضوعی که در دسترس عموم مردم و دانشآموزان نیست. تقریبا در هر حوزه ای که می نگریم، می توان جلوه هایی از نابرابری و تبعیض را مشاهده کرد.
این مساله به یک زخم در جامعه ایرانی تبدیل شده و خود یک منشا مهم نارضایتی اجتماعی در ایران است. وقتی در حوزه ای نظیر آموزش، فرصت های برابر در اختیار افراد نیست و برخی ها همیشه جلوتر از دیگران هستند(حال به هر دلیلی نظیر موقعیت اقتصادی خود و غیره)، این مساله ایجاد نارضایتی و خشم می کند. وقتی یک فرد برای دریافت وام باید مدت ها صبر کند و چندین ضامن حاضر کند، اینکه ببیند افرادی براحتی وام دریافت میکنند و درگیرِ محدویت های او نیستند، دچار نارضایتی و سرخوردگی می شود.
گسترش تبعیض و نابرابری به بخش های مختلف زندگی اجتماعی، افراد را نسبت به وضعیت کنونی زندگی خود و البته ترسیم چشم اندازهای آینده در یک قالب جمعی، ناامید می کند. معادله ای که به هیچ عنوان به نفع کشور نیست و خود می تواند ایجادکننده طیف متنوعی از دیگر مشکلات برای آن ها باشد.
2: انفعال در حل مشکلات؛ یک چالش بزرگ نظام حکمرانی
حکمرانی مطلوب، در هر نظام سیاسی، نیازمند پاسخگویی به مطالبات مردم و حل بهموقع مشکلات اجتماعی، اقتصادی و سیاسی است. در شرایطی که کشور با چالشهای متعددی روبهرو است، یکی از مسائلی که در حکمرانی ایران بهوضوح مشاهده میشود، انفعال در مواجهه با مشکلات است. این انفعال نه تنها مشکلات را انباشته میکند، بلکه موجب افزایش نارضایتی عمومی و کاهش اعتماد به مسئولان میشود
انفعال حکمرانی در واقع به معنای تأخیر یا عدم اقدام مؤثر در مواجهه با مسائل و بحرانهاست. در ایران، این انفعال در ابعاد مختلف زندگی اجتماعی، اقتصادی و سیاسی مشاهده میشود. برخی از دلایل این وضعیت عبارتند از: عدم وجود اراده سیاسی برای اتخاذ تصمیمات سخت، ترس از واکنشهای اجتماعی، تمرکز بر مسائل سیاسی به جای حل مشکلات مردم و همچنین نبود همافزایی میان نهادهای مختلف حکومتی. در بسیاری از موارد، به دلیل حساسیتهای سیاسی و اجتماعی، مسئولان ترجیح میدهند به جای اتخاذ تصمیمات مؤثر، مشکلات را به تعویق بیندازند یا به راهحلهای موقتی روی بیاورند.
از جمله عوامل دیگر انفعال، میتوان به ترس از واکنشهای منفی مردم اشاره کرد. در شرایطی که بحرانهای اقتصادی و اجتماعی، فشار زیادی به جامعه وارد میآورد، تصمیمات سخت ممکن است با واکنشهای جدی روبهرو شود. در چنین شرایطی، برخی از مسئولان ترجیح میدهند تا از اتخاذ تصمیمات قاطع و مؤثر پرهیز کنند. در برخی موارد نیز تمرکز بر مسائل سیاسی داخلی به جای حل مشکلات معیشتی و اقتصادی مردم موجب شده است که بحرانهای اصلی جامعه نادیده گرفته شوند و مشکلات بدون راهحلهای اساسی ادامه پیدا کنند.
عدم هماهنگی میان نهادهای مختلف حکومتی نیز یکی از دلایل اصلی انفعال در مدیریت کشور است. در این رابطه، هر نهاد و سازمانی در عرصههای مختلف بهطور مستقل عمل میکند و این امر موجب میشود که فرآیندهای مدیریتی کُند و کماثر شوند. این عدم هماهنگی و عدم همافزایی در حل مشکلات، باعث میشود که بسیاری از بحرانها و مسائل پیچیدهتر شوند و در نتیجه مردم از عدم کارایی و ضعف در مدیریت ناراضی شوند.
انباشت مشکلات، از پیامدهای اصلی این انفعال است. وقتی مشکلات بهموقع حل نمیشوند، به مرور زمان ابعاد وسیعتری پیدا میکنند. بهعنوان مثال، مشکلات اقتصادی مانند تورم و بیکاری که در ابتدا ممکن بود بهراحتی قابل کنترل باشند، به بحرانهایی تبدیل میشوند که اثرات آنها بهشدت زندگی مردم را تحتتأثیر قرار میدهد. انباشت این مسائل، بهویژه در زمینه اقتصادی، موجب نارضایتی فزاینده مردم از عملکرد مسئولان میشود. مردم که انتظار دارند دولتها به سرعت و مؤثر به حل مشکلات بپردازند، در مواجهه با وعدههای عملینشده یا راهحلهای موقت، احساس بیتوجهی و بیعدالتی میکنند. این وضعیت نه تنها اعتماد عمومی را کاهش میدهد، بلکه به تدریج موجب افزایش نارضایتیها میشود. اعتراضات اجتماعی، کاهش مشارکت سیاسی و در مواردی افزایش آمارهای مهاجرت، از جمله نشانههای این نارضایتیها هستند.
برای کاهش انفعال در حکمرانی و جلوگیری از انباشت مشکلات، ضروری است که مسئولان به سمت اصلاحات اساسی و ساختاری در عرصههای مختلف حرکت کنند. این اصلاحات باید در زمینه های اقتصادی، اجتماعی و حتی سیاسی باشد. یکی از مهمترین گامها، اتخاذ سیاستهای اقتصادی شفاف و مؤثر است. بهبود شرایط اقتصادی و رفع موانع تولید و اشتغال، میتواند در کاهش مشکلات معیشتی مردم نقش اساسی داشته باشد. در همین راستا، ایجاد هماهنگی و همافزایی میان نهادهای مختلف دولتی و استفاده از ظرفیتهای موجود برای حل مشکلات جامعه ضروری است. همچنین، دولتها باید به ارتباط مستقیم و مستمر با مردم بپردازند و نیازها و مشکلات آنان را در اولویت قرار دهند. چنین رویکردی میتواند اعتماد عمومی را تقویت کرده و نارضایتیها را کاهش ده

نسخه چاپی
ارسال به دوستان
