پاییز شد. برگهای پیچک بالای سر ابوی بیحال شدهاند و رنگشان به زردی میزند. غروبها که بخواهی سر خاکش بروی، باید کت تنت کنی و چه چیز لذتبخشتر از آنکه سر کمد خودش بروی و یکی از آن کتهای شیک مخملکبریتی سیاهرنگش را بپوشی که هنوز بویش را میدهد. پاجروی قبراقش را هم که سوار میشوی و دستت را که میگذاری روی دنده، انگار در خوشترین حال او، دستش را گرفتهای، پیچهای لواسان را میراند و کنسرتوی براندنبورگ باخ گوش میدهد.
کد خبر: ۱۳۷۵۲۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۷/۰۴