در همایش اقتصاد مقاومتی مطرح شد؛ مدیریت سرمایه فکری؛ الزام تحقق اقتصاد مقاومتی
نوزدهمین همایش مشترک انجمن مدیریت ایران و دانشگاه خاتم، با عنوان همایش علمی-کاربردی اقتصاد مقاومتی در تاریخ 24 دی سال 1396، در محل دانشگاه خاتم و با حضور استادان، اقتصاددانان، اعضای انجمنهای علمی، اعضای انجمن مدیریت ایران، کارشناسان و جمعی از دانشجویان برگزار شد.
به گزارش روابطعمومی بانک پاسارگاد، در این همایش دکتر جلیل خاوندکار، دبیر و عضو هيأتمديره انجمن پاركها و مراكز رشد فناوري كشور، در خصوص «مدیریت سرمایه فکری؛ الزام تحقق اقتصاد مقاومتی» سخنرانی کرد.
وی در ابتدا با تأکید بر اهمیت دانش، لزوم به کارگیری سرمایه فکری و ... گفت: بدون توجه به سرمایه فکری، محال است که بتوانیم اقتصاد مقاومتی را تحقق بخشیم. در حقیقت برای تحقق اقتصاد مقاومتی، چارهای جز اهمیت به دانایی نداریم. وی در ادامه با ذکر چند سؤال و اشاره به مقایسهای میان کشورهای نیجریه و سودان با ژاپن و هنگکنگ افزود: خداوند به کشورهای نیجریه و سودان نعمتهای بسیاری دادهاست اما در کشورهای ژاپن و هنگکنگ، با سختگیری طبیعت مواجه هستیم. در نیجریه و سودان غفلت انسانی، ناشکری و کفر وجود دارد در حالیکه در ژاپن و هنگکنگ همت انسانی وجود دارد. به زبان ساده در دو کشور اول لا یَعلَموُن و در دو کشور بعدی یَعلَموُن حاکم است. این مثال اهمیت سرمایه فکری را نشان میدهد. بنیان گذار پارك علم و فناوري تصریح کرد: در ادبیات توسعه با GDP سرو کار داریم. در بحث روابط بینالملل به زبان امروز و مدیریت جهان به زبان دیروز با گروههای مختلف مرجع در جهان مانند جی20، جی7، جی8 .... روبرو هستیم. گروههایی از کشورهای دارای GDP بالا که غنیترند و دست بالا را در اقتصاد جهانی دارند.
اقتصادهای قدرتمند دیروز مانند آمریکا، انگلیس، فرانسه، آلمان و ... همچنین اقتصادهای رو به رشد امروز مانند چین، روسیه، هند، برزیل و ... رشد، توسعه و بهرهوری خود را مدیون کارآفرینی، کارآفرینان و فضای آزاد کسب و کار هستند. به همیندلیل سهم تولید ناخالص داخلی بهعنوان معرف حضور در بازار جهانی، معادلات جهانی و مدیریتجهانی شناختهشدهاست که با پویایی جامعه محقق میشود. این پویایی الزاما از کارآفرینی و کسبو کار است.
دکتر خاوندکار ادامه داد: متأسفانه ما این مهم را فراموش کردهایم. به همین دلیل با کاهش رشد بهرهوری و رشد اقتصادی مواجه بودیم و نشانههای خطر را درک کردیم. این مشکلات در کار نکردن ما است. تولید ناخالص داخلی یعنی تمام آنچه که مردم در داخل تولید میکنند. یعنی تمام آنچه بنگاههای بزرگ، کسب و کارهای متوسط، کوچک، خرد و افراد انجام میدهند. عدم کارایی این بخشها، به اتفاقات خوبی نمیانجامد. وی در ادامه با اشاره به راهحل این معضلات خاطرنشان کرد: زندگی میتواند بر سبکهای مختلفی استوار باشد. سبک زندگی مبتنی بر سرمایه فیزیکی، سبک زندگی مبتنی بر سرمایه مالی و سبک زندگی مبتنی بر سرمایه فکری. بهترین سبک زندگی، مبتنی بر سرمایه فکری است. یعنی دانش، دانایی و بخشهایی که به سرمایههای غیرفیزیکی مبتنی میشود. ما باید از اقتصاد سنتی فاصله بگیریم. در این نوع اقتصاد برای افزایش حجم درآمد در سطح بنگاه یا تولید ناخالص داخلی در سطح ملی، باید دسترسی به منابع فیزیکی را افزایش داد که ناگزیر با تخریب محیطزیست و از دست دادن منابع غیر قابل جایگزین و تجدید ناپذیر روبرو میشویم. وی ادامه داد: در مقابل سرمایههای فکری در توسعه روزافزون "اقتصاد دانشی"، به فروکاهی اهمیت و نقش سرمایههای فیزیکی منجر شده و با سرعت فزایندهای اقتصادهای نفتی و نظایر آن را با ریسک "ناپایداری" مواجه ساختهاست. تردیدی نیست که رشد اقتصادی ملازم با کارآفرینی است. وی به عدم توجه به سرمایههای فکری در جهان سوم اشاره کرد و مواردی از جمله عدم حضور زنان، عدم حضور دانش و عدم حضور نوآوری و ... را از جمله این معضلات نام برد. وی تأکید کرد: ما نیاز داریم به سرمایههای بزرگی که در حال حاضر در کشور وجود دارد، اشراف و آگاهی پیدا کنیم. اگر بتوانیم دانش و سرمایه فکری را خوب به کار گیریم، به مزیتهای بسیار بزرگی دست پیدا خواهیمکرد. عضو نقشه راهبري دانش جهاني افزود: ما باید به تعریفهای جدید سازمانی توجه کنیم. تعریفهایی مانند اطلاعات و دانش سازمانی، استعداد عمومی سازمان و کارکنان، قابلیتهای خلاقانه سازمان و کارکنان، مهارتهای کارکنان و ... به گسترش چارچوبهای سنجش در حوزهی داراییهای جدید منجر شدهاست. امروزه بسیاری از سازمانها به این باور دست یافتهاند که مدیریت و بهرهبرداری از اطلاعات و دانش بهعنوان منبعی سازمانی، میتواند به ایجاد ارزش و مزیت رقابتی برای سازمان بیانجامد. وی اضافه کرد: ما میتوانیم این سرمایههای فکری را شناسایی، گزارشدهی و ارزیابی کنیم تا بتوانیم آنها را مدیریت کنیم. همه اینها منوط به این است که این سرمایهها را بهخوبی بشناسیم. باید توجه داشتهباشیم که سرمایههای فکری، تنها سرمایه انسانی نیست. برعکس این تصور، پرریسکترین سرمایه فکری، انسانها هستند. سرمایه فکری متشکل از سرمایهانسانی، سرمایه ارتباطی و سرمایه ساختاری است.
وی با اشاره به روند پیشرفت زندگی که عبارتند از عصر شکار، عصر دامداری، عصر کشاورزی، عصر صنعت، عصر اطلاعات و عصر مفاهیم، ادامه داد: جوامع پیشرفته در عصر صنعت به آساني توليد ميكردند و با سخاوت مصرف ميكردند. جوامع در حال توسعه نميتوانستند توليد كنند و با صرفهجويي مصرف ميكردند. در عصر اطلاعات، هم در جوامع پیشرفته و هم در جوامع عقبافتاده اطلاعات تولید میشود. اما نحوه مواجهه این دو با یکدیگر متفاوت است. جوامع پيشرفته در عصراطلاعات به توليد اطلاعات مشغولند و آنها را پس از جمعآوري، استخراج، به روزسازي، كنترل، پردازش، ذخيره و بازيابي کرده و در صورت ضرورت منهدم ميكنند. در خصوص جوامع عقب مانده در عصر اطلاعات، اطلاعات توليد ميشود اما بلافاصله نابود ميشود. عضو شورای اروپایی برای کسب و کارهای کوچک در ادامه به گسترش سازمانهای مجازی اشاره کرد و گفت: در پی این گسترش، دیگر ساختمان، تجهیزات، خودرو و ... ارزش قبل را ندارد و سرمایهانسانی ارزشی فراتر از سرمایه فیزیکی پیدا میکند. همچنین دانشبر و دانشگر جای کاربر و کارگر را میگیرد. در اینصورت وقتی سازمان با دانش زنده باشد، صرفا با یادگیری پیشرفت میکند. بهخصوص وقتی تغییرات سریعتر احساس میشود، روند یادگیری نیز سریعتر خواهد شد. علاوه بر این، اینگونه سازمانها به نارضایتی خلاق نیاز دارند. به دنبال نارضایتی خلاق است که دانشهای جدید وارد سازمان میشود. همچنین باید سازمان تخریب خلاق شود تا دوباره ساخته شده و اعتلا پیدا کند. در همین راستا دراكر میگوید «فرضهاي معتبر ديروز، امروز گمراهكننده ميتواند باشد.» و « مدیران باید آماده باشند که دانش و اطلاعات خود را دور بیندازند.» وی در ادامه به رویکردهای جدید در دنیای اقتصاد اشاره و تأکید کرد: برخی از اتفاقها باعث شدهاست ما سریعتر حرکت کنیم. از قبیل افزايش ابعاد فعاليت اقتصادي، رقابت، بينالمللي شدن تجارت، فناوري جديد IT,BT,NT، تغییرتركيب نيروي كار، كمبود منابع، تغيير پارادايمها، بيثباتي، افزایش علاقهداران به کسب و کارها و پيچيدگي محيط در جهت تعالی. در محیطهای متعالی مدیریت ساده نتیجهای ندارد. مردم در کشورهایی که مدیران پیچیدهای دارند، راحتتر زندگی میکنند. وی در ادامه با بیان تاثیرگذارترین تلاشها در جهت نهادینهکردن مفهوم سرمایههای فکری در سالهای مختلف میلادی افزود: سرمایه فکری شامل سرمایهی ساختاری رابطهای، سرمایهانسانی و سرمایه ساختاری سازمانی است. سرمایه انسانی شامل کارکنان و مدیران، سرمایه ساختاری رابطهای شامل مشتریان، برند و شبکه و سرمایه ساختاری سازمانی شامل فرآیند و مالکیت فکری هستند. وی اظهار داشت: مدیریت سرمایه فکری بر این نکات تأکید دارد که داراییهای فیزیکی مستهلک میشوند. کارکنان حرفهای سازمانها را ترک میکنند و فنآوریها همواره نسبت به فنآوری آینده ناکارآمدتر و عقبمانده بهحساب میآیند. راهحل این موارد، هنر استفاده از مدیریت سرمایه فکری است. یعنی هنر توسعه داراییهای نامشهود و فکری غیر قابل استهلاک و پر ارزشتر، توسعهی ظرفیت ارزشافزایی داراییهای مالی فیزیکی، انتقال قابلیتها و دانش کارکنان حرفهای و تبدیل آن به دانش سازمانی و یا داراییهای تحت مالکیت فکری سازمان و ایجاد فناوریهای درونزا یا توسعه قابلیتهای بهکارگیری فنآوریهای خریداریشده و روزآمدسازی درونی آنها.
وی در خصوص جنبههای مختلف اطلاعات و دانش افزود: اطلاعات و دانش، عاملی انسانی است که تنها از طریق مشاهده و ادراک انسانی پدیدار میگردند. اطلاعات و دانش، قابلیت بسطپذیری دارد. جریان آزاد اطلاعات باعث حداکثری شدن کاربری اطلاعات و دانش میشود. اطلاعات و دانش، قابلیت بیان در قالبهای موجز و خلاصهسازیشده را داراهستند. اطلاعات و دانش، قابلیت جایگزینی (چه به جای خود و چه به جای سایر منابع) را دارند. از اینرو میتواند به صرفهجوییهای اقتصادی از دریچهی ایجاد امکان تغییر کاربری سایر منابع، منجر شوند. اطلاعات و دانش، بهواسطهی رشد و توسعهی فنآوریهای جدید دانشی و اطلاعاتی، از امکان حمل و تبادل برخوردارند. اطلاعات و دانش، قابلیت توزیع دارند. از اینرو امکان نفوذ به بیرون از محیطی که در آن تمایل برای حذف و نگهداری دانش و اطلاعات وجود دارد، محتمل است. اطلاعات و دانش، از قابلیت بهاشتراکگذاری برخوردارند. بهعبارت دیگر تسهیم و به اشتراکگذاری دانش و اطلاعات بهمعنای از دستدادن آن نیست.
دکتر خاوندکار در ادامه تأکید کرد: توسعهی سرمایهی فکری در سطوح فردی، بایستی با اهداف مشخص در زمینهی اکتساب و بهاشتراکگذاری دانش برای منافع کسب و کاری، همراه شود. همچنین باید نقش دانش در سازمان و منابع داخلی و خارجی دانش تعیین شوند. علاوه بر این باید دسترسی به تخصصها و دانش فنی بهصورت داخلی و دسترسی به منابع دانش خارجی مانند شبکههای ارتباطاتی با مشتریان، تأمینکنندگان، رقبا، ذینفعان و سایر افراد دخیل در ایجاد ارزشافزوده، ایجاد شود.
وی در پایان با تأکید مجدد بر این موضوع که سرمایه فکری تنها محدود به سرمایه انسانی نیست اظهار کرد: سرمایهی انسانی، سرمایهی ساختاری، سرمایهی ساختاری سازمانی(داخلی)، سرمایهی سازمانی، سرمایهی فرآیندی، سرمایهی نوپدیدی و توسعهای، سرمایهی اجتماعی، سرمایهی ساختاری رابطهای(خارجی)، سرمایهی مشتری، سرمایهی بازار، سرمایهی ذینفعان، سرمایه/داراییهای دانشی و اطلاعاتی و سرمایه/داراییهای مالکیت فکری از انواع سرمایههای فکری هستند.
در پایان این همایش، جلسه پرسش و پاسخ برگزار شد و حاضران در خصوص مطالب مطرح شده اظهار نظر کردند.
به گزارش روابطعمومی بانک پاسارگاد، در این همایش دکتر جلیل خاوندکار، دبیر و عضو هيأتمديره انجمن پاركها و مراكز رشد فناوري كشور، در خصوص «مدیریت سرمایه فکری؛ الزام تحقق اقتصاد مقاومتی» سخنرانی کرد.
وی در ابتدا با تأکید بر اهمیت دانش، لزوم به کارگیری سرمایه فکری و ... گفت: بدون توجه به سرمایه فکری، محال است که بتوانیم اقتصاد مقاومتی را تحقق بخشیم. در حقیقت برای تحقق اقتصاد مقاومتی، چارهای جز اهمیت به دانایی نداریم. وی در ادامه با ذکر چند سؤال و اشاره به مقایسهای میان کشورهای نیجریه و سودان با ژاپن و هنگکنگ افزود: خداوند به کشورهای نیجریه و سودان نعمتهای بسیاری دادهاست اما در کشورهای ژاپن و هنگکنگ، با سختگیری طبیعت مواجه هستیم. در نیجریه و سودان غفلت انسانی، ناشکری و کفر وجود دارد در حالیکه در ژاپن و هنگکنگ همت انسانی وجود دارد. به زبان ساده در دو کشور اول لا یَعلَموُن و در دو کشور بعدی یَعلَموُن حاکم است. این مثال اهمیت سرمایه فکری را نشان میدهد. بنیان گذار پارك علم و فناوري تصریح کرد: در ادبیات توسعه با GDP سرو کار داریم. در بحث روابط بینالملل به زبان امروز و مدیریت جهان به زبان دیروز با گروههای مختلف مرجع در جهان مانند جی20، جی7، جی8 .... روبرو هستیم. گروههایی از کشورهای دارای GDP بالا که غنیترند و دست بالا را در اقتصاد جهانی دارند.
اقتصادهای قدرتمند دیروز مانند آمریکا، انگلیس، فرانسه، آلمان و ... همچنین اقتصادهای رو به رشد امروز مانند چین، روسیه، هند، برزیل و ... رشد، توسعه و بهرهوری خود را مدیون کارآفرینی، کارآفرینان و فضای آزاد کسب و کار هستند. به همیندلیل سهم تولید ناخالص داخلی بهعنوان معرف حضور در بازار جهانی، معادلات جهانی و مدیریتجهانی شناختهشدهاست که با پویایی جامعه محقق میشود. این پویایی الزاما از کارآفرینی و کسبو کار است.
دکتر خاوندکار ادامه داد: متأسفانه ما این مهم را فراموش کردهایم. به همین دلیل با کاهش رشد بهرهوری و رشد اقتصادی مواجه بودیم و نشانههای خطر را درک کردیم. این مشکلات در کار نکردن ما است. تولید ناخالص داخلی یعنی تمام آنچه که مردم در داخل تولید میکنند. یعنی تمام آنچه بنگاههای بزرگ، کسب و کارهای متوسط، کوچک، خرد و افراد انجام میدهند. عدم کارایی این بخشها، به اتفاقات خوبی نمیانجامد. وی در ادامه با اشاره به راهحل این معضلات خاطرنشان کرد: زندگی میتواند بر سبکهای مختلفی استوار باشد. سبک زندگی مبتنی بر سرمایه فیزیکی، سبک زندگی مبتنی بر سرمایه مالی و سبک زندگی مبتنی بر سرمایه فکری. بهترین سبک زندگی، مبتنی بر سرمایه فکری است. یعنی دانش، دانایی و بخشهایی که به سرمایههای غیرفیزیکی مبتنی میشود. ما باید از اقتصاد سنتی فاصله بگیریم. در این نوع اقتصاد برای افزایش حجم درآمد در سطح بنگاه یا تولید ناخالص داخلی در سطح ملی، باید دسترسی به منابع فیزیکی را افزایش داد که ناگزیر با تخریب محیطزیست و از دست دادن منابع غیر قابل جایگزین و تجدید ناپذیر روبرو میشویم. وی ادامه داد: در مقابل سرمایههای فکری در توسعه روزافزون "اقتصاد دانشی"، به فروکاهی اهمیت و نقش سرمایههای فیزیکی منجر شده و با سرعت فزایندهای اقتصادهای نفتی و نظایر آن را با ریسک "ناپایداری" مواجه ساختهاست. تردیدی نیست که رشد اقتصادی ملازم با کارآفرینی است. وی به عدم توجه به سرمایههای فکری در جهان سوم اشاره کرد و مواردی از جمله عدم حضور زنان، عدم حضور دانش و عدم حضور نوآوری و ... را از جمله این معضلات نام برد. وی تأکید کرد: ما نیاز داریم به سرمایههای بزرگی که در حال حاضر در کشور وجود دارد، اشراف و آگاهی پیدا کنیم. اگر بتوانیم دانش و سرمایه فکری را خوب به کار گیریم، به مزیتهای بسیار بزرگی دست پیدا خواهیمکرد. عضو نقشه راهبري دانش جهاني افزود: ما باید به تعریفهای جدید سازمانی توجه کنیم. تعریفهایی مانند اطلاعات و دانش سازمانی، استعداد عمومی سازمان و کارکنان، قابلیتهای خلاقانه سازمان و کارکنان، مهارتهای کارکنان و ... به گسترش چارچوبهای سنجش در حوزهی داراییهای جدید منجر شدهاست. امروزه بسیاری از سازمانها به این باور دست یافتهاند که مدیریت و بهرهبرداری از اطلاعات و دانش بهعنوان منبعی سازمانی، میتواند به ایجاد ارزش و مزیت رقابتی برای سازمان بیانجامد. وی اضافه کرد: ما میتوانیم این سرمایههای فکری را شناسایی، گزارشدهی و ارزیابی کنیم تا بتوانیم آنها را مدیریت کنیم. همه اینها منوط به این است که این سرمایهها را بهخوبی بشناسیم. باید توجه داشتهباشیم که سرمایههای فکری، تنها سرمایه انسانی نیست. برعکس این تصور، پرریسکترین سرمایه فکری، انسانها هستند. سرمایه فکری متشکل از سرمایهانسانی، سرمایه ارتباطی و سرمایه ساختاری است.
وی با اشاره به روند پیشرفت زندگی که عبارتند از عصر شکار، عصر دامداری، عصر کشاورزی، عصر صنعت، عصر اطلاعات و عصر مفاهیم، ادامه داد: جوامع پیشرفته در عصر صنعت به آساني توليد ميكردند و با سخاوت مصرف ميكردند. جوامع در حال توسعه نميتوانستند توليد كنند و با صرفهجويي مصرف ميكردند. در عصر اطلاعات، هم در جوامع پیشرفته و هم در جوامع عقبافتاده اطلاعات تولید میشود. اما نحوه مواجهه این دو با یکدیگر متفاوت است. جوامع پيشرفته در عصراطلاعات به توليد اطلاعات مشغولند و آنها را پس از جمعآوري، استخراج، به روزسازي، كنترل، پردازش، ذخيره و بازيابي کرده و در صورت ضرورت منهدم ميكنند. در خصوص جوامع عقب مانده در عصر اطلاعات، اطلاعات توليد ميشود اما بلافاصله نابود ميشود. عضو شورای اروپایی برای کسب و کارهای کوچک در ادامه به گسترش سازمانهای مجازی اشاره کرد و گفت: در پی این گسترش، دیگر ساختمان، تجهیزات، خودرو و ... ارزش قبل را ندارد و سرمایهانسانی ارزشی فراتر از سرمایه فیزیکی پیدا میکند. همچنین دانشبر و دانشگر جای کاربر و کارگر را میگیرد. در اینصورت وقتی سازمان با دانش زنده باشد، صرفا با یادگیری پیشرفت میکند. بهخصوص وقتی تغییرات سریعتر احساس میشود، روند یادگیری نیز سریعتر خواهد شد. علاوه بر این، اینگونه سازمانها به نارضایتی خلاق نیاز دارند. به دنبال نارضایتی خلاق است که دانشهای جدید وارد سازمان میشود. همچنین باید سازمان تخریب خلاق شود تا دوباره ساخته شده و اعتلا پیدا کند. در همین راستا دراكر میگوید «فرضهاي معتبر ديروز، امروز گمراهكننده ميتواند باشد.» و « مدیران باید آماده باشند که دانش و اطلاعات خود را دور بیندازند.» وی در ادامه به رویکردهای جدید در دنیای اقتصاد اشاره و تأکید کرد: برخی از اتفاقها باعث شدهاست ما سریعتر حرکت کنیم. از قبیل افزايش ابعاد فعاليت اقتصادي، رقابت، بينالمللي شدن تجارت، فناوري جديد IT,BT,NT، تغییرتركيب نيروي كار، كمبود منابع، تغيير پارادايمها، بيثباتي، افزایش علاقهداران به کسب و کارها و پيچيدگي محيط در جهت تعالی. در محیطهای متعالی مدیریت ساده نتیجهای ندارد. مردم در کشورهایی که مدیران پیچیدهای دارند، راحتتر زندگی میکنند. وی در ادامه با بیان تاثیرگذارترین تلاشها در جهت نهادینهکردن مفهوم سرمایههای فکری در سالهای مختلف میلادی افزود: سرمایه فکری شامل سرمایهی ساختاری رابطهای، سرمایهانسانی و سرمایه ساختاری سازمانی است. سرمایه انسانی شامل کارکنان و مدیران، سرمایه ساختاری رابطهای شامل مشتریان، برند و شبکه و سرمایه ساختاری سازمانی شامل فرآیند و مالکیت فکری هستند. وی اظهار داشت: مدیریت سرمایه فکری بر این نکات تأکید دارد که داراییهای فیزیکی مستهلک میشوند. کارکنان حرفهای سازمانها را ترک میکنند و فنآوریها همواره نسبت به فنآوری آینده ناکارآمدتر و عقبمانده بهحساب میآیند. راهحل این موارد، هنر استفاده از مدیریت سرمایه فکری است. یعنی هنر توسعه داراییهای نامشهود و فکری غیر قابل استهلاک و پر ارزشتر، توسعهی ظرفیت ارزشافزایی داراییهای مالی فیزیکی، انتقال قابلیتها و دانش کارکنان حرفهای و تبدیل آن به دانش سازمانی و یا داراییهای تحت مالکیت فکری سازمان و ایجاد فناوریهای درونزا یا توسعه قابلیتهای بهکارگیری فنآوریهای خریداریشده و روزآمدسازی درونی آنها.
وی در خصوص جنبههای مختلف اطلاعات و دانش افزود: اطلاعات و دانش، عاملی انسانی است که تنها از طریق مشاهده و ادراک انسانی پدیدار میگردند. اطلاعات و دانش، قابلیت بسطپذیری دارد. جریان آزاد اطلاعات باعث حداکثری شدن کاربری اطلاعات و دانش میشود. اطلاعات و دانش، قابلیت بیان در قالبهای موجز و خلاصهسازیشده را داراهستند. اطلاعات و دانش، قابلیت جایگزینی (چه به جای خود و چه به جای سایر منابع) را دارند. از اینرو میتواند به صرفهجوییهای اقتصادی از دریچهی ایجاد امکان تغییر کاربری سایر منابع، منجر شوند. اطلاعات و دانش، بهواسطهی رشد و توسعهی فنآوریهای جدید دانشی و اطلاعاتی، از امکان حمل و تبادل برخوردارند. اطلاعات و دانش، قابلیت توزیع دارند. از اینرو امکان نفوذ به بیرون از محیطی که در آن تمایل برای حذف و نگهداری دانش و اطلاعات وجود دارد، محتمل است. اطلاعات و دانش، از قابلیت بهاشتراکگذاری برخوردارند. بهعبارت دیگر تسهیم و به اشتراکگذاری دانش و اطلاعات بهمعنای از دستدادن آن نیست.
دکتر خاوندکار در ادامه تأکید کرد: توسعهی سرمایهی فکری در سطوح فردی، بایستی با اهداف مشخص در زمینهی اکتساب و بهاشتراکگذاری دانش برای منافع کسب و کاری، همراه شود. همچنین باید نقش دانش در سازمان و منابع داخلی و خارجی دانش تعیین شوند. علاوه بر این باید دسترسی به تخصصها و دانش فنی بهصورت داخلی و دسترسی به منابع دانش خارجی مانند شبکههای ارتباطاتی با مشتریان، تأمینکنندگان، رقبا، ذینفعان و سایر افراد دخیل در ایجاد ارزشافزوده، ایجاد شود.
وی در پایان با تأکید مجدد بر این موضوع که سرمایه فکری تنها محدود به سرمایه انسانی نیست اظهار کرد: سرمایهی انسانی، سرمایهی ساختاری، سرمایهی ساختاری سازمانی(داخلی)، سرمایهی سازمانی، سرمایهی فرآیندی، سرمایهی نوپدیدی و توسعهای، سرمایهی اجتماعی، سرمایهی ساختاری رابطهای(خارجی)، سرمایهی مشتری، سرمایهی بازار، سرمایهی ذینفعان، سرمایه/داراییهای دانشی و اطلاعاتی و سرمایه/داراییهای مالکیت فکری از انواع سرمایههای فکری هستند.
در پایان این همایش، جلسه پرسش و پاسخ برگزار شد و حاضران در خصوص مطالب مطرح شده اظهار نظر کردند.