دختری که روابط جنسی پدرش با زنان غریبه را میدید!
سالها بود در آرزوی داشتن یک دختر زیبا میسوختم. با آن که خداوند پنج پسر سالم و مهربان به من عنایت کرده بود، اما هر بار که دختر کوچکی را در آغوش مادرش میدیدم حسرت عجیبی سراسر وجودم را فرا میگرفت.

با این حال، جمیله در نگاه من فرشتهای بود که لحظهای از او دور نمیشدم. وقتی وارد مدرسه شد، از طلا و گوشی تلفن گرفته تا لباسهای گران قیمت و لوازم تحریر مارک دار را برایش تهیه میکردم. این در حالی بود که هیچ نظارتی بر دوستانش نداشتم. علاقه بیش از حد من به جمیله اجازه نمیداد محدودیتی برایش ایجاد کنم. در دوران دبیرستان متوجه شدم که انحراف اخلاقی پیدا کرده است، اما همیشه صورت مسئله را پاک میکردم تا دخترم ناراحت نشود. برادران جمیله به هیچ وجه از شیوه تربیت او راضی نبودند و مدام به من خرده میگرفتند، ولی باز هم من اجازه نمیدادم دخترم محدود شود. کار به جایی رسید که رفتارهای نامتعارف جمیله موجب سرشکستگی پسرانم شده بود و آنها از نگاههای سرزنش آمیز اهالی محل زجر میکشیدند. چند بار گوشی تلفن را از خواهرشان گرفتند تا به این روابط خیابانی پایان بدهد، ولی جمیله با حمایتهای بی جای من جسورتر از گذشته به این رفتارها ادامه میداد و با ظاهری زشت و زننده در جامعه حاضر میشد، به طوری که حتی صدای من هم در آمد، ولی نصیحت هایم دیگر فایدهای نداشت. همه پسرانم با دخترانی محجبه از خانوادههایی اصیل و آبرومند ازدواج کردند، ولی اجازه نمیدادند همسران شان با جمیله رابطه داشته باشند.
از سوی دیگر دخترم در دوران کودکی بارها شاهد انحرافات اخلاقی و ارتباطات غیرمتعارف پدرش با زنان غریبه بود به طوری که این موضوع در شکل گیری شخصیت او تاثیر عجیبی داشت. خلاصه دیگر نمیتوانستم در کوچه و خیابان سرم را بالا بگیرم. سرزنشهای همسایگان درباره رفتارهای زشت و افسارگسیخته جمیله به حدی رسید که دیگر قابل تحمل نبود؛ بنابراین برای رهایی از این وضعیت تصمیم گرفتم از شمال کشور به مشهد مهاجرت کنم. در همین روزها همسرم نیز به خاطر مصرف بیش از حد مواد مخدر جان سپرد و من و دخترم تنها ماندیم. حالا دیگر جمیله به هیچ وجه قابل کنترل نبود. محدودیتهایی که برایش ایجاد میکردم، نتیجه عکس داشت و در واقع فرار در مرداب بود! تا این که امروز صبح وقتی از خواب بیدار شدم از جمیله اثری نبود. او نامهای برایم نوشته و از خانه فرار کرده بود. حالا هم ...
شایان ذکر است، با صدور دستوری ویژه از سوی سرگرد عسکری (رئیس کلانتری احمدآباد) پیگیری این پرونده به گروهی از افسران ورزیده دایره تجسس کلانتری سپرده شد تا نیروهای انتظامی با استفاده از شگردهای تخصصی به ردیابی این دختر فراری بپردازند.
ماجرای واقعی با همکاری پلیس پیشگیری خراسان رضوی
منبع: رکنا