مهدی کلهر، تحلیلگر سیاسی-فرهنگی: یک حرکت «خمینیستیزی» در کشور به راه افتاده است
مهدی کلهر، مشاور رسانه ای دولت نهم و دهم و مشاور پیشین رئیس سازمان صداوسیما گفت: امروز فقط با تکیه بر خمینی(س) و وصیت نامه ایشان و توصیههای ایشان میتوانیم از مشکلات داخلی خودمان، عبور کنیم. نگاه همگان به مسأله خمینی ستیزی داخلی و خارجی نباید مفعولانه و یا منفعلانه باشد، برعکس باید تا انقلاب مهدی(ع) این نهضت خمینی بالنده و پوینده ادامه یابد. شاید این هجمه تبلیغاتی دشمن، سبب خیر شود و چُرت سنگین بزرگان علم، معرفت، دین، فرهنگ و رسانه را بشکند.
جماران: یک تحلیلگر سیاسی، فرهنگی گفت: نگاه همگان به مسأله خمینی ستیزی داخلی و خارجی نباید مفعولانه و یا منفعلانه باشد، برعکس باید تا انقلاب مهدی این نهضت خمینی، بالنده و پوینده ادامه یابد. شاید این هجمه تبلیغاتی دشمن، سبب خیر شود و چُرت سنگین بزرگان علم، معرفت، دین، فرهنگ و رسانه را بشکند
مشروح گفت و گو با مهدی کلهر، مشاور رسانه دولت نهم و دهم و مشاور پیشین رئیس سازمان صداوسیما در پی می آید:
جناب آقای دکتر کلهر! به نظر شما چرا ۳۴ سال پس از رحلت حضرت امام خمینی(س) عدهای در داخل کشور، هم از میان حوزویان و هم دانشگاهیان کوچکترین ناکارآمدیها را بهپای حضرت امام میگذارند؟
پس از رحلت حضرت امام آقای هاشمی، آقای خاتمی، آقای احمدی نژاد، آقای روحانی، و حالا آقای رییسی در رأس مسئولیت اجرایی بوده و هستند؛ ولی مدتی است برخی از آقا زادهها و برخی از نورچشمیهای سابق و اسبق از هر دو طیف اصولگرا و اصلاحطلب با صراحت کوچکترین ایرادها و اشکالات و مشکلات اجرایی، تقنینی و قضایی در کشور را به امام و رهبری نسبت میدهند که ۳۴ سال از رحلت ایشان گذشته است.
به عبارت دیگر، بهوضوح مدتی است، یک حرکت امام خمینی ستیزیِ گستاخِ وقیحِ بی اطلاع و ناآگاه از تاریخ و کمسواد، اما با جسارت و بی ادب، از هر دو جریان سیاسی و دوسر طیف افراطی ها و تفریطیها، به راه افتاده است و هر اشکال و ایراد اجرایی، مدیریتی، و در هر زمینهای را به پای امام خمینی مینویسند و خیلی راحت با دلایل بسیار ضعیف و با هر بهانهای بی مبنا، پای حضرت امام را به میان میکشند و با کمال جسارت و بی ادبی به ایشان اهانت می کنند.
جواب کوتاه این است: چون امام خمینی(ره) امروز زنده ترین، پویا ترین، فصیح ترین، بلیغ ترین، شجاع ترین، حکیم ترین، عالم ترین، عامل ترین، عارف ترین، فاضل ترین، رهبر دینی، علمی، معرفتی، فرهنگی، سیاسی، نظامی، اقتصادی، صنعتی، دنیای امروز است. یک اصل مسلم در جهان رسانه وجود دارد؛ قطار ایستاده، قطار از کار افتاده، قطار زنگ زده، قطار متلاشی شده را بچهها سنگ نمیزنند. شاید بسیاری از مردم و متاسفانه بسیاری از خواص ندانند که انقلاب اسلامی ایران در تاریخ معاصر، اولین انقلاب اسلامی نبود؛ جمهوری اسلامی ایران نیز اولین جمهوری اسلامی در جهان نبود. زمانیکه درسال ۱۳۵۸ جمهوری اسلامی ایران با رفراندوم تثبیت شد، چهارمین جمهوری اسلامی در جهان بود، نه اولین. آن زمان جمهوری اسلامی موریتانی، جمهوری اسلامی الجزایر، جمهوری اسلامی پاکستان وجود داشتند. لذا با تجربهای که دو ابر قدرت غرب و شرق داشتند، چندان نگرانی، از این تولد ناخواسته نداشتند.
غرب راههای تخلیه گام به گام از درون انقلابات را بلد بودباور کردن لبخند دشمنان، کار احمقترین، و ابلهترین آدمها است
غرب راههای تخلیه گام به گام از درون انقلابات را بلد بود و تجربه موفقی از تضعیف و تخریب انقلابات به مراتب پرهزینهتر، خونین تر و قویتر از انقلاب اسلامی ایران را داشت. در انقلاب الجزایر، بیش از یکسوم از مردم الجزایر توسط فرانسویها به خاک و خون کشیده شده بودند؛ میلیونها نفر! همینطور انقلاب هند و مسلمانان هند که همدوش هندو ها و... در کنار رهبر فقید هند، مهاتما گاندی و رهبر مسلمانان هند قائد اعظم محمد علی جناح فقید چه رنجها و سختیهایی تحمل کرده بودند. استعمار غربی به آرامی همه انها را از مسیر اصلی خارج نمود و شد آنچه شد.
غرب در آغاز با یک عقب نشینی، به نفوذ در انقلاب اسلامی ایران دلخوش کرد و منتظر بود تا در همان سال نخست، انقلاب از درون از هم بپاشد و لذا آبان ۵۸ منتظر بازگشت شاهنشاهی بودند.
از آنزمان ۴۵ سال میگذرد. همیشه دشمنان چندین گام عقب تر بوده و هستند. طبق یک اصل رسانهای و تبلیغاتی و تجربهی رسانهای در جهان، هرگاه دشمنان را خندان دیدید، و بدون دشنام و بدون خشم و بدون تندی و تیزی، بلکه با شوخی و احترام بهخودتان، بدانید زیر جلد این خنده کودتاهایی از جنس اطلاعاتی، نظامی، اقتصادی، فرهنگی، هنری، صنعتی و از هر نوع دیگر، در حال تدارک و انجام است. باور کردن لبخند دشمنان، کار احمقترین، و ابلهترین آدمها است. ما در فارسی به آن زمان لبخند در و دیوار، «آرامش قبل از توفان» میگوییم.
این موضوع را از دید رسانه ای چگونه می توان تحلیل کرد؟
اگر بخواهیم از دید رسانهای مسأله را بررسی کنیم، در زمان هاییکه غرب از پیش از انقلاب اسلامی، سکوت اختیار کرده و زمان هاییکه به جنگ ایدئولوژیک، دینی، مذهبی، سیاسی، اقتصادی، علمی، بازرگانی و... روی آورده و حالا که همه گزینه ها را از کشورهای خاک گرفته از دوره جنگ های صلیبی و... درآورده و با عجله یکجا بدون گردگیری مستقیم عملیاتی کرده است؛ تنها یکهدف را دنبال میکند و آن ترور امام خمینی، ترور اندیشه امام خمینی، ترور تمدن نوین اسلامی، ترور احساس عدالت خواهی در مظلومان جهان، ترور احساس عدالت گستری اسلامی، ترور احساس بیداری مستضعفین در جهان، ترور بیدار باش به محرومان و مظلومان در جهان، ترور «ما میتوانیم»، ترور «تو هم می توانی» و خلاصه، ترور این شعارهای اولیه انقلاب است.
چرا اکثر فرزندان مسئولین و انقلابیون بی میل و رغبت و حتی متنفر از انقلاب شده اند؟
پس امروز در برابر تهمتهایی که به حضرت امام خمینی نسبت داده میشود چه کار باید کرد؟
بله. قطعا بنده نمیتوانم حتی در یکی دو جلسه راجع به کمکاریها، کج راهیها، لج بازیها و همراهیهای با دشمن حیلهگر که دانسته و ندانسته در حوزه فرهنگ و هنر و قلم و قدم، صورت گرفته سخن بگویم.
در همه حوزهها، از علوم دینی گرفته تا دانشگاه تا شورای عالی انقلاب فرهنگی تا رسانه ملی در بیش از چهل سال در امر تشریح، توضیح، تفسیر، تحقیق، تبلیغ فلسفه وجودی جمهوری اسلامی ایران، دچار کمکاری و بدکاری بودهایم. چند فیلم، سریال، تئاتر، رمان، کتاب در اختیار داریم که به تفاوت هاییکه انقلاب اسلامی ما با سایر انقلابات در جهان داشته بهدرستی پرداخته باشد؟
چرا بزرگان علمی معرفتی ما فکر کردند که نسلهای پی در پی، پس از خودشان از طریق ژن و یا تزریق یا تلقیح و... با تاریخ انقلاب و فلسفه تاریخ انقلاب آشنا میشوند و نیازی به رمانها، فیلمها، سریالها، نقاشیها کتاب ها و... برای شناخت انقلاب ندارند؟
چرا فکر کردند که دشمنان انقلاب اسلامی فرزندان آنان را نشانه نمی گیرند و با کارهای جذاب رسانهای و تبلیغاتی، تصویری وارونه و مشوش و مغشوش و مشمئز کننده از انقلابی که ندیده اند، برایشان می سازند و به نرمی و خوشی به خوردشان می دهند؟ چرا؟!
چرا اکثر فرزندان مسئولین و انقلابیون درست برعکس پدران و مادرانشان، بیگانه، بی میل و رغبت و حتی متنفر از انقلاب شده اند؟
سالها پیش باید این تحقیقات لازم در سطوح رسالات کارشناسی ارشد و دکتری، انجام می شد. اینها سوالاتی است که دیر اما باید بهصورت تحقیقی و علمی پاسخ داده شود.
بنده سعی میکنم بهعنوان کسی که، شاید یکی دو کلمهای از رسانه و شاید تجربهای از این مقوله مهم، بدانم فقط در این مجال سر فصل هایی را خدمت شما عرض کنم.
طبق همان اصلی که همه میدانند، اگر سوال به خوبی باز شود و خوب فهمیده شود، پاسخ سوال خودش آشکار میشود. متأسفانه فرهنگ ما، متأثر از شعر است و شعر سرشار از اغراق، گزافه، ستایش، تعارف، دروغ، نیرنگهای زیبا، و بیقاعدگی است. ما برای حقیقتیابی و حقیقت سنجی نیازمند یک فرهنگ منطق پسند، عقل پسند و نه دل پسند، و نه دلبر پسند؛ بلکه یک منطق حقطلب، حقجو و حقیقتخواه هستیم.
از قدیم گفتهاند حرف حق، تلخ است. باید تحمل شنیدن سخن تلخ را داشته باشیم و بر یک روش، متد، یا منطقی توافق کنیم.
برای اینکه از تلخی این گفتوگو کم کنم، به نقل خاطرهای مهم می پردازم. ۱۴ یا ۱۳ سال پیش از طریق یکی از مراجع دینی که ایشان از شاگردان بسیار نزدیک حضرت امام و همینطور اجازه اجتهاد از ایشان داشتند و سالها مدرس دروس خارج هم بودند، یک جزوه کوچکی حدود ۱۶ صفحه بهدستم رسید؛ آنرا خواندم و خدمت ایشان رسیدم. اول به ایشان عرض کردم که منتشر کننده این اوراق، مدعی است که این مطالب عین سخنان مرحوم نایینی، صاحب «تنبیه الامه وتنزیه المله» است؛ البته این خلاف واقع است و قطعا عین سخنان آن بزرگوار نیست، چراکه تعدادی از واژه هایی که به کار برده، از واژگان جدید در زبان فارسی است که عمری کمتر از ۵۰ سال دارند و بعضی مربوط به بعد از انقلاب است که اصلا این واژهها، در زمان مرحوم نایینی در زبان فارسی وجود نداشته است. اما محتوای این سخنان محتوای کلام مرحوم نایینی است و منظور آن بزرگوار همین مطالبی است که در این جزوه آورده شده است و جان کلام شیخ بزرگوار این است که؛ تشکیل حکومت دینی در زمان غیبت امام عصر (عج) به صلاح نیست و جایز نیست چون ولی امر مسلمین و رهبر و ولی مسلمین، هرچه قدر هم که پاک و عادل و... باشد معصوم نیست؛ لذا می تواند از او خطاهایی سربزند و به لحاظ این خطاها، مردم، نسبت به خود دین اسلام بدبین می شوند.
نتیجه اینکه همچون بسیاری از ادوار ماضی بهتر است علما و فضلا به فکر تشکیل حکومت اسلامی نباشند و...ایشان گفتند بله، مساله همین است.
به ایشان عرض کردم؛ اولا بنده از شما بپرسم شما قصد ایجاد یک انقلاب جدید دارید؟ قصد تشکیل حکومت اسلامی در کشوری و سرزمینی غیر از ایران را دارید؟
ایشان پس از تعجب گفتند، نه. عرض کردم، این بحث خارج از نتیجه آن در زمان نهضت مشروطه، در آنزمان و آندوره، لازم و بهجابوده است؛ چون بحث این بود که برای نزدیک شدن