بخشش زن خیانتکار که با دوست شوهرش، همسر خود را کشت
خانواده مرد جوانی که ۱۸ سال پیش عروسشان با همدستس مردی او را به قتل رسانده بود با گذشتن از خون هر دو عامل قتل انگیزه خود را از این بخشش نیست خداپسندانه و خواست نوههایشان اعلام کردند.
سایت جنایی: در روزهای پایانی سال ۸۴ خانواده مردی به نام شایان که در اطراف تهران زندگی میکرد با اعلام مفقودی فرزندشان گفتند او ازدواج کرده و بچه دارد اما چند روزی است که از او خبری نداریم. به این ترتیب تحقیقات برای یافتن مرد ناپدید شده آغاز شد
همسر شایان به نام مونا به عنوان یکی از افرادی که احتمالاً آخرین فردی بوده که او را دیده است در تحقیقات گفت: همسرم به من گفته بود برای انجام یک پروژه کاری به بم میرود. اما مدتی از رفتنش گذشت و خبری از او نداشتم به همین خاطر موضوع را با پدر و دیگر اعضای خانوادهاش در میان گذاشتم.
با این اظهارات همسر مرد مفقود شده تحقیقات در تهران و بم برای یافتن این مرد ادامه یافت اما سرنخی برای اطلاع از سرنوشت او به دست نیامد تا اینکه مدتی بعد پدر شایان با مراجعه به اداره پلیس جزئیات جدیدی در اختیار ماموران قرار داد. او در اظهارات جدید خود به ماموران گفت: در حال حاضر به عروسم مشکوک هستم چون از طریق همسایهها متوجه رفت و آمدهای مردی به خانه آنها شدهام. مونا در آغاز که موضوع را به ما اطلاع داد خیلی پیگیر سرنوشت همسرش بود اما کم کم پیگیریهای او کمتر و کمتر شد تا اینکه این رفتار او باعث شک من شد و وقتی پیگیر شدم فهمیدم چه اتفاقی در حال رخ دادن است و نگرانم مونا و آن مرد با هم بلایی سر پسرم آورده باشند.
با به دست آمدن این سرنخ جدید، مسیر تحقیقات سر و شکل دیگری یافت و تحقیقات نامحسوس در دستور کار پلیس قرار گرفت و یکی از دوستان شایان به نام حمید به عنوان فردی که به خانه همسر او رفت و آمد داشت شناسایی شد.
سرانجام دو مظنون دستگیر شدند و انکار کردند که نقشی در ناپدید شدن مرد جوان دارند. حمید گفت: دوستم گم شده و من برای سر زدن به خانواده شایان و کمک به زن و بچهاش به خانه او می رفتم.
همچنین مونا نیز با انکار ارتباط با دوست همسرش بر ادعاهای قبلی خود اصرار داشت. با این وجود بازداشت هر دو متهم ادامه داشت و در نهایت ضد و نقیض گویی آنها راز جنایت را بر ملا کرد و هر دو مظنون اعتراف به قتل کردند.
همسر مقتول گفتد: شوهرم معتاد بود و خیلی اذیتمان میکرد، در عین حال چند وقتی بود که دوست شوهرم با او به خانه ما رفت و آمد داشت. حمید که بیاحترامی همسرم را با من دیده بود با من صحبت کرد و کم کم رابطه عاطفی بین ما شکل گرفت و عاشق هم شدیم. دست آخر هم تصمیم به قتل گرفتیم و او را سر به نیست کردیم. برای این کار در نوشیدنی شوهرم دارو ریختم و وقتی او بیحال شد حمید به خانه ما آمد. یک طناب را دور گردن شوهرم پیچیدیم و هر سر طناب را یکی از ما گرفتیم. بعد از قتل هم جسد را تکه تکه کردیم و در سطل زبالههای مختلف ریختیم.
با این اعترافات تحقیقات در مورد اجزای کشف شده جسد در سطلهای زباله شروع و صحت اعترافات دو متهم اثبات شد.
بعد از آن دو متهم با اتهام قتل در دادگاه کیفری استان تهران مورد محاکمه قرار گرفتند و هر دو به قصاص نفس محکوم شدند. احکام صادره تایید و پرونده برای اجرای حکم قصاص هر دو متهم به دادسرای جنایی تهران فرستاده شد.
در ادامه روند رسیدگی به پرونده اجرای حکم این دو محکوم به قصاص در دستور کار اجرای احکام دادسرای جنایی قرار داشت که اولیای دم مقتول با مراجعه به دادسرای جنایی گذشت خود از قصاص دو محکوم را اعلام کردند.
دو محکوم این پرونده با گذشت ۱۸ سال قرار بود به زودی برای قصاص پای چوبه دار بروند که اولیایدم به خاطر فرزندان شایان که درخواست بخشش مادرشان را داشتند و همچنین التماسهای خود متهمان که از کرده خود پشیمان بودند و میگفتند در زندان به افراد دیگری تبدیل شدهاند، از قصاص هر دو متهم گذشت کردند و دلیل خود را هم رضای خدا، آرامش روح پسر کشته شدهشان و نوههای خود اعلام کردند. به این ترتیب دو متهم از جنبه عمومی جرم محاکمه خواهند شد و از آنجایی که حبسی که تحمل کردهاند از مدت مجازات جنبه عمومی جرم بیشتر است احتمالا به زودی آزاد می شد.