کد خبر: ۴۲۴۷۷۲
تاریخ انتشار: ۱۹ بهمن ۱۴۰۲ - ۱۰:۳۸
printنسخه چاپی
sendارسال به دوستان
تعداد بازدید: ۲۷

اختلاف سنی نامتعارف زوجی را روانه دادگاه خانواده کرد

زن و شوهر جوانی پس از سه سال زندگی مشترک، تصمیم گرفتند برای همیشه از هم جدا شوند. قهر طولانی مرد جوان، باعث شد همسرش به طلاق راضی شود و آنها برای ارائه درخواست جدایی به دادگاه خانواده تهران بروند.
جام جم: زن جوان وقتی مقابل قاضی دادگاه خانواده قرار گرفت، ماجرای زندگی‌اش را اینطور تعریف کرد: چند سال پیش بود که با منصور آشنا شدم. منصور هشت سال از من کوچکتر بود. برای همین دوست نداشتم با این همه اختلاف سنی کوچک‌ترین ارتباطی با او داشته باشم ولی منصور دست‌بردار نبود. او آن‌قدر عاشق من شده بود که برایش اهمیتی نداشت من از او بزرگ‌تر هستم. چندین بار منصور را امتحان کردم تا این‌که متوجه شدم واقعا عاشق شده و می‌تواند مرا خوشبخت کند. من هم که به او علاقه‌مند شده بودم، بالاخره قبول کردم تا با هم ازدواج کنیم. من هم عاشقش شده بودم. تصور می‌کردم خوشبخت شده‌ام اما این‌طور نبود. اوایل، زندگی بسیار خوبی داشتیم. منصور عاشق من بود و محبت‌ زیادی به من می‌کرد. او مرد خوبی بود و آن‌قدر مهربانی کرده بود که حتی یک لحظه هم نمی‌توانستم بدون او زندگی کنم.

سه سال از زندگی مشترک ما گذشت تا این‌که کم‌کم رفتارهای شوهرم تغییر کرد. او سعی می‌کرد از من فرار کند و دیگر مثل گذشته از محبت، مهربانی و زمزمه‌های عاشقانه خبری نبود. منصور به مردی بی‌احساس و بی‌تفاوت تبدیل شد که انگار هیچ‌وقت مرا دوست نداشته است. همیشه دعوا به راه می‌انداخت و به‌دنبال بهانه‌ای می‌گشت تا قهر کند و چند روزی از خانه برود. مدتی با همین جنجال‌ها گذشت تا این‌که یک شب منصور حرف‌هایی به من زد که شوکه شدم. منصور گفت که دیگر نمی‌تواند در کنار من زندگی کند و از این‌که هشت سال از من کوچک‌تر است، بسیار ناراحت است. او گفت من در مقابل او یک زن پیر محسوب می‌شوم که نمی‌توانم خوشبختش کنم. همان شب منصور خانه را برای همیشه ترک کرد و هیچ‌وقت برنگشت.یک سال گذشت، دراین مدت سعی کردم امیدم را ازدست ندهم وتصور می‌کردم که او روزی برمی‌گردد. منصور دراین مدت گاهی اوقات ازطریق دوستان و آشنایان به من پیغام می‌داد که باید هرچه زودتر ازاو جدا شوم و درخواست طلاق بدهم؛ تا این‌که من هم تصمیم گرفتم درخواست طلاق بدهم.

​​​​​​​در ادامه شوهر این زن نیز به قاضی گفت: آقای قاضی زندگی و ازدواج ما ازهمان ابتدا اشتباه بود. این زن همیشه درزندگی جوری رفتار کرد که انگار خیلی بیشتر از من می‌فهمد و مرا تحقیر می‌کرد. همین رفتارهایش باعث شد کم‌کم از او دلزده شوم. درنهایت هم تصمیم گرفتم به زندگی مشترک با او پایان دهم.من همان ابتدا هیجانی تصمیم گرفتم وباید به این اختلاف سنی هم فکرمی‌کردم. ادامه این زندگی به نفع هیچ‌کدام مانیست. وقتی نمی‌توانیم یکدیگر رادرک کنیم وتفاهم داشته باشیم، همان بهترکه جدا شویم.

صحبت‌های این زوج که تمام شد، قاضی رسیدگی به این پرونده را به جلسه آینده موکول کرد.