پمپئو در تقلاست تا ایدههایش علیه ایران را به جمهوریخواهان بفروشد
علیرغم چرخش ادعایی حزب جمهوری خواه علیه راه اندازی جنگ توسط امریکا به بهانه "تغییر رژیم" (رژیم چنج) در سایر کشورها "مایک پمپئو" وزیر خارجه دولت ترامپ در تلاش برای متقاعد کردن جمهوری خواهان به پذیرش این استدلال است که به کارگیری سیاست تغییر رژیم از طریق جنگ این بار برای ایران کارساز خواهد بود.
مایک پمپئو" وسواس خصمانهای نسبت به ایران دارد. او از اولین روزهایی که با فرمان شخص ترامپ به عنوان مدیر سیا در سال ۲۰۱۷ میلادی منصوب شد از "استراتژی بریدن سر" علیه ایران دفاع کرد و طق گزارشها به زیردستاناش گفته بود نگران این موضوع نباشند که آیا اقدامات خصمانهشان علیه ایران منطبق با قانون اساسی امریکا خواهد بود یا خیر چرا که از نظر او این صرفا پرسشی برای "وکلا" خواهد بود.
به گزارش فرارو به نقل از ریزِن، پمپئو همچنین به دوستان اش گفته بود "تا زمانی که ژنرال "قاسم سلیمانی" از میدان نبرد حذف نشود از خدمات دولتی بازنشسته نخواهد شد". او در سال ۲۰۲۰ میلادی "دونالد ترامپ" رئیس جمهور وقت امریکا را برای ترور ژنرال سلیمانی تحت فشار قرار داد و او را متقاعد کرد.
پس از آن که پمپئو در سال ۲۰۱۸ میلادی به سمت وزارت امور خارجه رسید آن وزارتخانه خبرنامهای هفتگی با عنوان "این هفته در سیاست ایران" را منتشر کرد که در آن به جزئیات کارزار "فشار حداکثری" اشاره شده بود. اهمیت موضوع ایران برای پمپئو به قدری بود که خبرنامه مشابهی از سوی وزارت خارجه امریکا در دوره او درباره چین یا روسیه منتشر نشده بود
پمپئو پس از پایان سکانداری وزارت خارجه امریکا در کنفرانسهایی علیه نظام ایران سخنرانی کرده و مطرح نموده که سیاست امریکا باید فشار فزاینده بر روی نظام سیاسی ایران باشد.
فروش این ایده در حزب جمهوری خواه امروزه کار راحتی نیست. اگرچه سناتور "جی دی ونس" نامزد معاونت ترامپ فردی میانه رو نیست، اما سیاست "تغییر حکومت" در خارج از کشور به ویژه در خارورمیانه را رد کرده است. ترامپ نیز شخصا گفته که خواستار توافق با ایران است.
سیاست پمپئو به خودی خود یک شکست مطلق بود. جمهوری اسلامی سالها در برابر فشار حداکثری مقاومت کرد و قدرت خود را تثبیت کرده و در برنامه هستهای خود نیز پیشرفت مستمری داشته است. از آن جایی که فشار حداکثری کارساز نبوده ایالات متحده کارتهای دیگری برای بازی کردن ندارد مگر آن که جنگی علیه ایران به راه اندازد.
پمپئو کالای تازهای برای فروش دارد: طرح یک افسانه قدیمی درباره خنجر زدن به پشت*. او طبق این افسانه به جای آن که به وعدههای تحقق نیافته خود اشاره کند دموکراتها و "همدستی"شان با ایران را به مثابه یک "خیانت" قلمداد میکند. جمهوری خواهان متقاعد شده اند که گویی دکمهای جادویی وجود دارد که میتوان بدون جنگ علیه ایران هدف تغییر نظام در آن کشور را تحقق بخشید، اما بایدن از فشار دادن آن خودداری میورزد!
پمپئو اخیرا در کنوانسیون جمهوریخواهان گفته بود:"زمانی که ما در ژانویه ۲۰۲۱ میلادی از سمت خود کنار رفتیم، مردم اسرائیل قوی و امن بودند و ما با آنان مانند دوست و متحدی که باید باشند رفتار کردیم. امروز ایران چه طور است؟ وقتی بایدن از کارزار فشار حداکثری پرزیدنت ترامپ کاست ما به ایران پول دادیم تا بتواند چکهای بیش تری را نقد کند و به حمله به اسرائیل کمک نماید".
تحریمها با گذشت زمان کمتر اثرگذار شده اند. اقتصاد ایران از شوک اولیه از دست دادن درآمد صادراتی شروع به بهبودی کرده و در تلاش است تا با انجام تجارت بیشتر خارج از نظام مالی آمریکا تاثیر تحریمها را خنثی کنند. چین به طور خاص خرید نفت از ایران را افزایش داده است. هرچند که ایران هنوز در موقعیت عالی قرار ندارد اما اصلا در آستانه فروپاشی اجتماعی نیست.
سال گذشته بایدن از بخشی از اهرمهای اقتصادی ساخته شده خود برای گرفتن امتیاز از ایران استفاده کرد. در ازای آزادی پنج امریکایی که در ایران بازداشت شده بودند ایالات متحده موافقت کرد به ایران اجازه دهد ۶ میلیارد دلار از پول خود را برای خرید غذا و دارو استفاده کند. پول نفت ایران که در کره جنوبی مسدود شده بود به یک حساب بانکی قطری تحت نظارت مقامهای وزارت خزانه داری ایالات متحده منتقل شد.
پمپئو از این توافق متنفر بود. او در آن زمان در گفتگویی با رادیو WABC از دولت بایدن گلایه کرد و گفته بود: "ایرانیها پولی دارند که باقی مانده و آن را صرف برنامه هستهای خود و انجام اقدامات بی ثبات کننده علیه آمریکاییها میکنند".
در ۲۰۲۳ میلادی زمانی که نیروهای حماس به اسرائیل حمله غافلگیرکننده کرد از آنجایی که حماس مورد حمایت ایران است، بسیاری از جمهوری خواهان توافق بایدن با ایران را مقصر آن حمله دانستند این در حالیست که ایران در آن زمان نمیتوانست به حساب بانکی قطری دسترسی داشته باشند، اما شاهینهای جمهوری خواه این تصور را در افکار عمومی امریکا ایجاد کردند که بایدن هزینه مالی تسلیحات حماس را تامین کرده است. برخی از آنان حتی ادعا کردند که به جای پول خود ایران این دلارهای مالیاتدهندگان امریکایی بوده که به حساب قطری انتقال یافته است. ترامپ شخصا گفته بود: "متاسفانه دلارهای مالیات دهندگان آمریکایی به تامین مالی این حملات کمک کرد که بسیاری از گزارشها میگویند از سوی دولت بایدن آمده است".
اگرچه سیاستمداران همیشه مخالفان خود را ضعیف میخوانند سردرگمی پیرامون ایران فراتر از سیاستهای حزبی اهمیت دارد. افسانه خنجر از پشت زدن بایدن که توسط پمپئو مطرح شده آب را در حزب جمهوری خواه گل آلود میکند. او مانند دیگر سخنرانان در کنوانسیون حزب جمهوری خواه سعی کرد این ایده که جنگ راهی به سوی صلح است و معامله موفق با کشورهای دیگر خیانت قلمداد میشود را به مخاطبان بفروشد. پمپئو در این مسیر مجبور نیست برای قبولاندن ایده لزوم پیگیری سیاست تغییر رژیم یک ادعای ایجابی داشته باشد بلکه صرفا باید گزینههای آلترناتیو (بدیل) را از بین ببرد.
از این گذشته ترامپ همواره گفته بود که فشار حداکثری راهی برای دستیابی به "توافق بهتر" با ایران خواهد بود. با این وجود، اعضای کابینه او تحت رهبری پمپئو به طور مداوم از هرگونه تلاشی برای چانهزنی ترامپ با تهران جلوگیری میکردند. پمپئو و جان بولتون مشاور وقت امنیت ملی تا جایی پیش رفتند که حتی زمانی که زمزمه ملاقات ترامپ با وزیر خارجه ایران مطرح شد آماده استعفا شده بودند. دولت ترامپ به جای مذاکره با ایران با اهرمهای دیگری به تشدید تنش ادامه داد به امید آن که نظام سیاسی ایران بدون آغاز جنگ سقوط شود خواستهای که محقق نشد.
ساعتهای دیگری نیز در حال تیک تاک هستند. اگر دولت بعدی بخواهد از جنگ جلوگیری کند باید با ایران بر سر مسائل مهم معامله کند و تعهدات آمریکا در قبال شرکای خاورمیانهای اش مانند اسرائیل را کاهش دهد.
به لطف افسانه خنجر از پشت زدن بایدن که پمپئو آن را مطرح میکنند جمهوری خواهان معتقدند که ایالات متحده هنوز کارتهایی دارد که به طور مرموزی از بازی کردن با آن خودداری ورزیده است.
*افسانه خنجر زدن از پشت، پس از سال ۱۹۱۸ میلادی در محافل دست راستی آلمان منتشر شد. اعتقاد بر این بود که ارتش آلمان در جنگ جهانی اول در میدان نبرد متحمل شکست نشد بلکه غیر نظامیان در جبهه داخلی و سیاستمداران جمهوری خواه که دودمان هوهن تسولرن را در انقلاب ۱۹۱۸–۱۹۱۹ آلمان سرنگون کرده بودند، خیانت کردند. طرفداران این افسانه رهبران دولت آلمان که در ۱۱ نوامبر ۱۹۱۸ آتش بس را امضا کرده بودند به عنوان "جنایتکاران نوامبر" محکوم کردند.