کد خبر: ۴۳۱۶۸۳
تاریخ انتشار: ۲۶ شهريور ۱۴۰۳ - ۱۱:۲۸
printنسخه چاپی
sendارسال به دوستان
تعداد بازدید: ۲۶

توصیه روزنامه جمهوری اسلامی: انقدر به تحریم افتخار نکنیم!

تحریم‌ها و هزینه‌ای که تحمیل نموده بیش از هزینه جنگ و حتی چندبرابر آن است. این قدر به تحریم افتخار نکنیم و آن را دست آورد ندانیم. خروج از تحریم، ساز و کار خاص خود را دارد و نیاز به شجاعت و ازخودگذشتگی دارد. بزرگ‌ترین اشتباه دستگاه دیپلماسی رویکردی است که می‌خواهد سیاست منطقه‌ای را در اروپا و آمریکای لاتین هم پیاده و اجرا نماید.

تحریم‌ها و هزینه‌ای که تحمیل نموده بیش از هزینه جنگ و حتی چندبرابر آن است. این قدر به تحریم افتخار نکنیم و آن را دست آورد ندانیم. خروج از تحریم، ساز و کار خاص خود را دارد و نیاز به شجاعت و ازخودگذشتگی دارد. بزرگ‌ترین اشتباه دستگاه دیپلماسی رویکردی است که می‌خواهد سیاست منطقه‌ای را در اروپا و آمریکای لاتین هم پیاده و اجرا نماید.
روزنامه جمهوری اسلامی در مطلبی به دستاورد سازی تحریم ها پرداخت و از آن انتقاد کرد.
این روزنامه نوشت: رئیس جمهور در خطابات متعددی مضامین دقیقی برای تعامل در سیاست بین‌المللی و منطقه‌ای ایران مطرح می‌کنند، اما همه می‌دانیم این مضامین زمانی می‌توانند عملیاتی و ثمر بخش باشند که پیوست سیاسی - بین‌المللی و نقشه راهی برای آن در نظر گرفته شده باشد.

برای تحقق این رویکرد دستگاه دیپلماسی باید گام‌های اساسی و مهمی بردارد و سیاست‌گذاری دقیقی در میادین مینی که در این سه دهه بعد از جنگ تحمیلی ایجاد شده داشته باشد.

در اولین گام دستگاه دیپلماسی باید از تله شعارزدگی مزمن داخلی فاصله بگیرد و تمام هم خود را متوجه تحقق معیارهای بین‌المللی حاکم بر تعاملات جهانی نماید.

اولویت‌بندی در سیاست خارجی زمانی می‌تواند مد نظر قرار گیرد که ما بین اهم و مهم و خوب و بد حق انتخاب داشته باشیم. لذا نمی‌توانیم ادعا کنیم و بگوییم درصدد ممانعت از اجماع جهانی علیه خود هستیم که در واقع این خودفریبی محض است. باید بپذیریم که اجماع وجود دارد و عینی و قابل مشاهده است و تأثیرات و جای پای خود را در تمام ارکان و زمینه‌ها گذاشته و ثبت نموده است.

بنابراین تحقق سیاست دستگاه دیپلماسی مبنی بر همسایگی، فعال و فراگیر در این فضا و با شرایط فعلی امکان‌پذیر نیست و مدیریت تخاصم با آمریکا فاقد راهکار اجرایی است. علت این وضعیت هم گرفتار شدن در چنبره و تارهای عنکبوتی است که بسیاری از آن‌ها ناشی از بی‌تدبیری در اکثر دولت‌ها اعم از اصولگرا و اصلاح طلب بوده است.

مضاف بر این گره خوردن سیاست خارجی به جریانات بلوکی اصولگرا و اصلاح طلب و پایداری بر خلاف اساسنامه وزارت امور خارجه و به تبع آن حاکمیت دادن نوبه‌ای به باندهای نیویورکی، اروپایی و خاورمیانه‌ای است که خود به خود در داخل خود وزارتخانه منجر به دو قطبی، تنش، رقابت و حتی تخریب می‌شود، نتیجه آن به ارث بردن دستگاه سیاسی است که فاقد انرژی مثبت، کارایی و کارآمدی و دگرگونی یا همان تحول است.

دولت چهاردهم اگر بخواهد در ایجاد رفاه و معیشت و تغییر مشهود در زندگی و اقتصاد تحولی ایجاد کند، کار را باید از بازنگری در ساختار، اساسنامه و رویکرد سیاست خارجی و بازکردن گره‌ها شروع کند.

در این رابطه غور و غوص در محورهای ذیل قابل امعان نظر است:

- بپذیریم که نمی‌توانیم تک بعدی و یکجانبه قوانین بین المللی، سازمان‌ها و نهادهای بین‌المللی را نادیده بگیریم، به اصطلاح دور بزنیم، وارد چالش شویم و در نهایت مبارز بطلبیم.

- کشورهای همسایه اعم از دوست و بی‌طرف و معارض نمی‌توانند و نمی‌خواهند تا زمانی ما به جامعه جهانی نپیوسته‌ایم با ایران رابطه خاص و تعاملی داشته باشند.

- موضوعات و بحران‌های منطقه‌ای که قدرت‌های جهانی و سازمان‌های بین‌المللی نسبت به آن‌ها حساس و دخالت دارند، در صورت‌عدم حل و یا خروج بموقع ما از بحران، زمانی، فرسایشی و آسیب‌پذیر می‌شوند و سرنوشتی همانند لیبی و سومالی و سودان پیدا می‌کنند.

- کشورهای عربی چه در سطح اتحادیه عرب و چه شورای همکاری خلیج فارس و چه سازمان همکاری اسلامی در مورد سیاست ایران در حوزه عربی و منطقه‌ای انتقاد دارند و مخالف این رویکرد هستند. این سیاست باید آسیب‌شناسی شود. چین و روسیه را هم باید به این مجموعه اضافه نمود.

- تحریم‌ها و هزینه‌ای که تحمیل نموده بیش از هزینه جنگ و حتی چندبرابر آن است. این قدر به تحریم افتخار نکنیم و آن را دست آورد ندانیم. خروج از تحریم، ساز و کار خاص خود را دارد و نیاز به شجاعت و ازخودگذشتگی دارد.

-بزرگ‌ترین اشتباه دستگاه دیپلماسی رویکردی است که می‌خواهد سیاست منطقه‌ای را در اروپا و آمریکای لاتین هم پیاده و اجرا نماید.

- خروج از سیاست متوازن نظام و انقلاب اسلامی مبتنی بر نه غربی و نه شرقی و جانمایی اعتماد و اتکا و نزدیک شدن غیرمتعارف به غرب و شرق و حاکم شدن سیاست افراط و تفریط امروز امنیت ما در مرزهای غربی، شرقی، شمالی و جنوبی به خطر انداخته است.

نگاه واقع بینانه می‌گوید چین و روسیه و بریکس و شانگهای جزئی از نظم و حاکمیت نظام بین‌المللی سیاسی و اقتصادی هستند و بدانیم حتی خود حکومت آمریکا عضوی از این نظام درهم تنیده است که کارتل‌ها و تراست‌ها و بانک جهانی و صندوق بین الملل پول و شهرک‌های نظامی و تسلیحاتی بر آن حاکم هستند. چرا این اندازه خوش بینانه معتقدیم و فکر می‌کنیم نظام آمریکا درحال فروپاشی است و یک قطب و بلوک جدید درحال شکل‌گیری است.

اگر آمریکا صرف نظر از دولت‌های حاکم در کاخ سفید درحال فروپاشی است در اوکراین و دریای چین چه می‌گذرد. تاریخ شهادت می‌دهد امپراطوری‌ها از جمله پارسی در جنگ قادسیه دچار فروپاشی شده‌اند.