دموکراتها چگونه حتی قبل از انتخابات از ترامپ شکست خوردند؟
ترامپ در سیاست داخلی آمریکا چه فضایی را رقم زد و چرا دموکرات ها تا این اندازه سخت شکست خوردند؟
بررسی روند انتخابات در آمریکا به همراه نتایج به دست آمده در پیروزی ترامپ نشان میدهد که نه فقط جمهوریخواهان ناگزیر شدند ترامپ را به عنوان یک پدیده بپذیرند، بلکه دموکرات ها هم رفتهرفته شعارهایی دادند که برخلاف مشی «لیبرال» خودشان بود. از همین رو آمدن ترامپ را بیشتر از همه با دوران ریگان باید مقایسه کرد.
ترامپ در سیاست داخلی آمریکا چه فضایی را رقم زد و چرا دموکرات ها تا این اندازه سخت شکست خوردند؟
دوم نوامبر 2024 و در ماه های پایانی منتهی به انتخابات، مقالهای در نیویورک تایمز به قلم «ونسا ویک» منتشر شد که در آن قرار بود به این پرسش پاسخ داده شود که «چرا دموکرات ها برای شکست دادن ترامپ» کار سختی در پیش دارند؟»
نویسنده بر این باور بود که « محیط سیاسی ملی آنطور که بسیاری تصور می کنند برای پیروزی هریس مساعد نیست.» این در واقع همان نکته کلیدی بود که تاثیر ترامپ بر سیاست داخلی و خارجی آمریکا را نشان میداد.
به یاد داشته باشیم که فردی وارد رقابتهای انتخاباتی ۲۰۲۴ آمریکا شد که اولاً؛ یکبار در سال ۲۰۲۰ شکسته خورده بود. هواداران او در انتخابات میاندورهای کنگره نتوانسته بودند به پیروزی دست پیدا کنند. چندین پرونده قضایی که کوچکترین آن پرداخت رشوه برای حقالسکوت به یک پورن استار آمریکایی بود، علیه ترامپ در جریان بود. او بعد از شکست در انتخابات ۲۰۲۰ با پرونده برهم زدن نظم عمومی و شورشهای ۶ ژانویه ۲۰۲۰ روبهروست که هنوز به سرانجام نرسیده اما با این حال تمام زور دموکراتها به او نرسید.
برای فهم ماجرا باید به پایان دوران ترامپ بازگشت. جایی که همهگیری کرونا تمام دستاوردهای او در اقتصاد داخلی، از جمله بیکاری و نرخ رشد اقتصادی را به نابودی کشانده بود. واکسن کرونا هم درست بعد از شکست او در انتخابات رونمایی و در سراسر جهان عرضه شد. اما دموکراتها مانده بودند و تعهداتی که برای شکست ترامپ به مردم داده بودند. آنها از قوانین مربوط به ماسک، واکسن، تعطیلی مدارس و قرنطینه دفاع کرده بودند. در مقابل ترامپ که هیچ کدام از این وظایف را برای دولت قبول نداشت. دموکراتها بر مسئولیت خود در قبال گازهای گلخانهای و بازگشت به توافقاتی مانند «توافقنامه آب و هوایی پاریس» دفاع میکردند و همه این موارد برای دولت آنها مسئولیت و تعهد ایجاد کرده بود.
به اعتقاد نویسنده نیویورکتایمز «ایجاد و تاکید بر روی چنین تعهداتی به عنوان تاکید آنها «در زمینه مهاجرت، انرژی و جرم و جنایت» سبب حرکت آنها به «سمت راست سیاست» بود. از همین رو نویسنده پیش از برگزاری انتخابات تاکید میکرد که نتیجه انتخابات با پیروزی هر کدام از نامزدها که رقم بخورد پیشبینی میشود «یک دوره طولانی برتری لیبرال در سیاست آمریکا ممکن است رو به زوال باشد.» در واقع منظور نویسنده به زوال رفتن ارزشهای جهان لیبرال است که آمریکا به صورت اعتقادی و به عنوان یک قدرت نرم بر روی آن تاکید می کرد.
از سال ۲۰۰۸ که دموکراتها با اوباما وارد کاخ سفید شدند تا امروز ۱۶ سال گذشته و ۱۲ سال از این زمان در اختیار دموکراتها بود. به اعتقاد نویسنده نیویورکتایمز آنها در سال ۲۰۰۸ «با اطمینان خاطر وارد کاخ سفید شدند و احتمالاً فهرستی ۴۰ ساله از سیاستها را برای رسیدگی به انبوهی از مشکلات، از مراقبتهای بهداشتی و آب و هوا گرفته تا مهاجرت و اتحادیهها، وارد کاخ سفید کردند. آنها بخش اعظم این دستور کار را در ۱۶ سال گذشته اجرا کردند، اما بسیاری از رایدهندگان هنوز از وضعیت کشور راضی نیستند.»
مقاله نیویورکتایمز با جزئیات مشخص میکند که در موارد متعددی کمپین هریس و دموکراتها به سمت شعارهایی رفتند که در واقع متضاد با خاستگاه آنها بود. آنها شعارها و کارهای نیمهتمامی که اوباما در پایان دوران خود برجای گذاشته بود اشارهای نکردند. از جمله این موارد: «مرخصی با حقوق خانوادگی، افزایش اعتبار مالیاتی برای کودکان، بخشش وام دانشجویی، کالج عمومی و یا جامعه رایگان» در عوض آنها بر روی «معافیت مالیاتی محافظهکارانه برای مشاغل کوچک» تاکید کردند.
نویسنده در بخش مهم از مقاله به رفتارهایی از دموکراتها اشاره میکند که دقیقا از با ترامپیست شناخته میشود. کمپین هریس در مورد مهاجرت دیگر بر روی حقوق مهاجران تاکید نمیکرد بلکه او نیز مانند ترامپ از «لایحه امنیت مرزی» تاکید داشت. این درحالی بود که دموکراتها در تمام این سالها مدعی یافتن راهحلی جامع توسط فعالان لاتینتبار و دموکراتهای میانهرو بودند. همان دموکراتها که پیشتر به کاهش انرژیهای فسیلی اعتقاد داشتند حالا «به افزایش تولید نفت داخلی» در دوران ترامپ میبالیدند و در مورد جرم و جنایت، سابقه کاملا هریس به عنوان دادستان را در انتخابات به عنوان یک «دارایی» ستایش میکردند.
از همین روست که نویسنده نیویورکتایمز یک ماه پیش از انتخابات می نویسد: «اگر آقای ترامپ پیروز شود، این محتملترین توضیح خواهد بود، نه محبوبیت سیاسی خودش. پس از یک دوره تسلط دموکراتها، تحولات در هنگامه کرونا و بعد از آن، باعث شد بسیاری از رایدهندگان از دموکراتها سرخورده شوند و تمایلی به دادن فرصت دوباره به سیاستهای حزب دموکرات نداشته باشند.»
در واقع میتوان گفت که پیروزی این بار ترامپ ناشی از یک چرخش اساسی در درون جامعه آمریکا رقم خورد. پیروزی کسانی که به جای ارزشهای لیبرال و ایفای نقش امریکا در جامعه جهانی، به «قدرت» و «توانمندی درونی» آمریکا ارزش و اهمیت میدهند.