کد خبر: ۴۳۳۱۰۲
تاریخ انتشار: ۲۳ آبان ۱۴۰۳ - ۱۲:۲۲
printنسخه چاپی
sendارسال به دوستان
تعداد بازدید: ۹۶۹

جزئیات تازه از قتل خبرنگار ایرنا؛ یکی از بستگان: قاتل در حضور بازپرس خیلی آرام بود

جلال بابازاده، شوهرخواهر منصوره قدیری جاوید گفت: قاتل در صحنه قتل با بازپرس صحبت می‌کرد و از صحبت‌هایش چیزی متوجه نشدم، اما خیلی آرام بود و در ظاهرش احساس پشیمانی به چشم نمی‌خورد.

 

جلال بابازاده، شوهرخواهر منصوره قدیری جاوید گفت: قاتل در صحنه قتل با بازپرس صحبت می‌کرد و از صحبت‌هایش چیزی متوجه نشدم، اما خیلی آرام بود و در ظاهرش احساس پشیمانی به چشم نمی‌خورد.
 

با گذشت چهار روز از مرگ غم‌انگیز بانوی خبرنگار به دست شوهر وکیلش، یکی از بستگان مقتول ناگفته‌هایی از زندگی وی بیان کرد.

 جلال بابازاده، شوهرخواهر منصوره گفت: خانواده منصوره در خانه، او را فلور صدا می‌زدند. او بسیار صبور و آرام و مهربان بود. همین صبر و متانتش هم باعث شد که به‌خاطر تنها پسرش در زندگی مشترکش بماند و فکر جدایی نباشد.

 جلال بابازاده، شوهرخواهر منصوره گفت: خانواده منصوره در خانه، او را فلور صدا می‌زدند. او بسیار صبور و آرام و مهربان بود. همین صبر و متانتش هم باعث شد که به‌خاطر تنها پسرش در زندگی مشترکش بماند و فکر جدایی نباشد.

 

 

اختلافات‌شان سر چه بود؟

ما زیاد در جریان ماجرا نبودیم، ولی اختلافات کوچک به مرور در رابطه تأثیر می‌گذارد. تصور می‌کنم، این اختلافات روابط را سرد می‌کند و آرام‌آرام فرد به جایی رسیده که یکباره منفجر شود.

همسرش چه شخصیتی داشت؟

سال‌ها قبل در یک محله زندگی می‌کردند و بعد هم که ازدواج کردند. مرد خیلی آرام، مؤدب، باشخصیت و از نظر ظاهری، بی‌آزار بود. اما از آنجایی که ایشان با ما قطع رابطه کرده بود، ما هم ارتباطی نداشتیم و منصوره خودش بدون همسرش با خانواده‌اش رفت‌وآمد داشت.

الآن وضعیت پسرش چطور است؟

در حال حاضر در خانه پدربزرگ پدری‌اش است، اجازه ندادیم در مراسم خاکسپاری مادرش شرکت کند. روزی که این اتفاق افتاد، او در خانه بود و حال روحی خوبی ندارد.

از ماجرای قتل چطور باخبر شدید؟

ساعت ۳ بعد از ظهر ۱۹ آبان، از محل کار فلور با همسرم تماس گرفتند که به محل کار نیامده است. ساعت ۴ بعدازظهر همسرم همراه برادرش به مقابل خانه فلور رفتند و شوهرش به آنها گفته بود که فلور به سینما رفته است. آنها باور نکرده بودند و مدام با تلفن خواهرش تماس گرفتند. ساعت ۷ بعدازظهر بود که دوباره به مقابل خانه مقتول رفتیم، اما کسی در را باز نکرد. به کلانتری ۱۰۱ تجریش رفتیم و آنها نهایت همکاری را با ما انجام دادند. در نهایت به کمک آتش‌نشانی وارد خانه شدیم. خانه به‌هم ریخته بود، اما معلوم بود که صحنه تمیز شده است. مأموران به ما گفتند که خانه را بگردید و ما در اتاق خواب با جسد فلور در حالی که داخل پتو پیچیده شده و در کنار تختخواب بود، مواجه شدیم. بچه گیج‌ومات بود و به‌خاطر قرص‌های خواب‌آوری که به او داده شده بود، حال خوبی نداشت. حتی پدرش زمانی که ما زنگ می‌زدیم، به او گفته بود که حق ندارد در را باز کند.

قاتل در صحنه قتل چه صحبت‌هایی می‌کرد؟

با بازپرس صحبت می‌کرد و از صحبت‌هایش چیزی متوجه نشدم، اما خیلی آرام بود و در ظاهرش احساس پشیمانی به چشم نمی‌خورد.