چرا صداوسیما از ساخت سریال جاسوسی خوب ناتوان است؟ | چرا سریالهایی مانند گاندو محکوم به شکست هستند؟
برخلاف نظر اصولگرایان تندرو و هوادارانش، گاندو هوادار چندانی نداشت و مردم با آن مانند اکثر سریالهای صدا و سیما برخورد کردند. چه آنکه فصل دوم سریال کیفیت بسیار پایینی داشت و پر بود از گافهای تاریخی و صدور بیانیههای سیاسی بیثمر که بیننده را دل زده میکرد.
ظاهراً گاندوسازان بعد از این که در دولت شکست خوردند به تنظیمات کارخانه برگشتند و خیلی زود حاشیهسازی برای مسعود پزشکیان را شروع کردند. تولید فصل سوم گاندو در حالی شروع شده که هنوز چند ماهی بیشتر از آغاز به کار دولت پزشکیان نگذشته است. حاشیهسازان بهتر است کمی صبر کنند شاید عملکرد دولت پزشکیان به بدی دولت متبوعشان نباشد.
احتمال زیاد هدف گاندوسازان در فصل سوم محمدجواد ظریف و حضور او در دولت باشد. همانطور که در فصل اول شاهد بودیم سازندگان سریال با دست مایه قرار دادن ماجرای جیسون رضائیان هر اتهامی را که خواستند به وزیر خارجه وقت (محمدجواد ظربف) وارد کردند بدون این که به جایگاه حقوقی ظریف توجه کنند و به این موضوع فکر کنند که ظریف وزیر اُمور خارجه جمهوری اسلامی ایران است و تضعیف او تضعیف دستگاه دیپلماسی نظام و در اصل یک نقض غرض است! اما برای سازندگان گاندو ظاهراً فقط تصفیه حساب سیاسی و کسب قدرت مهم بود.
برخلاف نظر اصولگرایان تندرو و هوادارانش، گاندو هوادار چندانی نداشت و مردم با آن مانند اکثر سریالهای صدا و سیما برخورد کردند. چه آنکه فصل دوم سریال کیفیت بسیار پایینی داشت و پر بود از گافهای تاریخی و صدور بیانیههای سیاسی بیثمر که بیننده را دل زده میکرد.
دیدن این سریال با چنین کیفیت نازلی این سوال را در ذهن بیننده متبادر میکند که چرا صدا و سیمای ما توانایی ساخت یک سریال امنیتی و جاسوسی خوب را ندارد. در حالی که در سایر کشورها مانند کره جنوبی، هندوستان و ترکیه شاهد ساخت سریالهای امنیتی بسیار خوبی هستیم؟ به نظر میرسد بروز چنین اتفاقی چند دلیل دارد که در این مقاله به بررسی آنها میپردازیم.
یک. سیستم صدا و سیما مبتنی بر رانت است
کشور ما تا واژه رانت به گوش مردم میخورد از این واژه معنای اقتصادی استخراج میکنند. در حالی که رانت معنا و مفهوم مختلفی دارد. یکی از انواع رانت در اختیار قرار دادن فرصتها به نزدیکان خود است. این دقیقاً همان کاری است که صدا و سیما در حال انجام آن است. صدا و سیما ساخت سریال و بودجه آن را در اختیار کسانی قرار میدهد که در طیف سیاسی مدیران آن قرار دارند نه لزوماً افرادی که توانایی ساخت یک محصول با کیفیت را دارند. نتیجه چنین رویکردی طرد بسیاری از چهرههای کاربلد و حرفهای از صدا و سیما و ساخت سریالهایی است که حتی ارزش تماشا هم ندارند. والا در همین سینمای ایران فیلمهای امنیتی خوش ساختی مانند ماجرای نیمروز یک و دو هم ساخته شدهاند (که ما فقط به فرم آن در اینجا کار داریم و کاری به محتوای آن نداریم) اما چون کارگردان این فیلم در طیف سیاسی مدیران سازمان صدا و سیما قرار نمیگیرد فرصت ساخت سریال برای این سازمان را هم ندارد. نتیجه این رویکرد ساخت سریالهایی در حد و اندازه گاندو است که مخاطب را به خنده میاندازد. این سیستم مبتنی بر رانت خودش را در تمام برنامههای صدا و سیما نشان میدهد. دیگر خبری از مجریان و بازیگران و نویسندگان و کارگردانان با تجربه و حرفهای نیست بلکه عنان کار در اختیار افرادی قرار گرفته که صرفاً طرفدار اصول گرایان تندرو هستند و این یعنی اُفت کیفیت و نزول هنر به سطح یک بیانیه سیاسی. تا زمانی هم که صدا و سیما نخواهد ملی باشد در بر همین پاشنه خواهد چرخید.
دو. صدا و سیما به خودش هم ضربه میزند
نتیجه توزیع رانتی موقعیتها در صدا و سیما این است که در دراز مدت اهداف خود مدیران صدا و سیما نه تنها محقق نمیشود بلکه درست برعکس آن اتفاق میاُفتد.در حالی که هالیوود همه ساله با ساخت آثاری خوش ساخت و جذاب با ظرافت تمام ایدئولوژی خود را به سرتاسر جهان صادر میکند صدا و سیما به علت ناتوانی در استفاده از هنرمندان ایرانی توانایی ارتباط برقرار کردن با هواداران خودش را هم ندارد چه برسد به صدور انقلاب اسلامی. این موضوع شاید در کوتاه مدت چندان مهم به نظر نرسد اما در دراز مدت آثار خود را نشان داده و باعث شده مرجعیت صدا و سیما به عنوان قدرتمندترین رسانه رسمی کشور از بین برود. پس ادعای گزافی نیست اگر بگوییم توزیع رانتی منابع و فرصتها و نگاه ایدئولوژیک باعث شده قوه عاقله صدا و سیما در تصمیم گیری به طور کامل از بین برود و این سازمان در دراز مدت نه تنها کمکی به اعتمادزایی و حفظ منافع ملی ایران نکند بلکه به واسطه رفتارهای این چنینی بر ضد منافع ملی هم عمل کند و در مواردی حتی مردم را در برابر مردم قرار دهد.
۳.مامورین امنیتی قدیس نیستند
پروتکلها و دستورالعملهای صدا و سیما به شکل سختگیرانهای تهیه و تدوین شده است. این دستورالعملها موارد متعددی از جمله ممنوعیت پوشیدن لباس آستین کوتاه برای مردان را هم شامل میشود. طبیعی است که هنرمندان در چنین محیطی نتوانند تصویری انسانی و زمینی از مامورین اطلاعاتی و امنیتی ارائه دهند چه برسد به این که بخواهند انتقادی نسبت به عملکرد آنها داشته باشند. مانند روحانیون مامورین امنیتی هم فرشتگانی عاری از خطا و اشتباه هستند که حتی در زندگی خصوصیشان دچار اشتباه نمیشوند. این در حالی است که در سریال هندی مرد خانواده مامور امنیتی سریال به قدری زمینی و جذاب ارائه شده که مخاطب از همان قسمت اول با او ارتباط برقرار میکند. وجود چنین پروتکلها و دستورالعملهای سخت گیرانهای عملاً دست هنرمندان را برای خلق شخصیتهای ملموس و انسانی میبندد. نتیجه چنین رویکردی هم که مشخص است ساخت سریالهایی با کیفیت گاندو که نه تنها به لحاظ سیاسی و ایدئولوژیک تاثیری در جامعه ندارند بلکه به لحاظ زیبایی شناختی هم کیلومترها از سریالهایی که استکبار جهانی در حال تولید آن است عقبتر هستند. ساخت گاندو برای مبارزه با محصولات غربی مثل این است که شما بخواهید با مگس کش به جنگ بمب اتم بروید. نتیجه این مقابله دون کیشوت وار از ابتدا مشخص است. شکست تمام عیار و تحقیرآمیز برای گاندوسازان و مسئولان صدا و سیما.