مذاکرات ایران و آمریکا؛ جزئیات «مذاکرات در سطح کارشناسی»
هر مذاکره سیاسی ۲ لبه دارد. یک لبه توافق است و لبه دیکر عدم توافق. همچنین عدم توافق میتواند ۲ حاصل داشته باشد. یکی این که ۲ طرف کلا از توافق خارج و وارد درگیری شوند که مصادیق آن اقدامات تحریمی است. یا این که ممکن است مذاکرات طولانی مدت و فرسایشی شود. به نظر میرسد با توجه به شرایطی که هم درباره مسئله هستهای وجود دارد و هم آمریکاییها و هم ایران، روی مسئله زمان حساسیت دارند. به خصوص با توجه به این که اگر تا گزارش بعدی آژانس (مرداد یا تیر) توافقی صورت نگیرد، احتمال این که از طریق اروپاییها برنامه هستهای ایران مجددا به شورای امنیت ارجاع شود و شورای امنیت تا اکتبر (مهرماه) نسبت به این موضوع واکنش نشان دهد، بالا میرود
- دور دوم مذاکرات هستهای ایران و آمریکا روز شنبه ۳۰ فروردین در سفارت عمان در رم، پایتخت ایتالیا برگزار شد. عباس عراقچی، وزیر امور خارجه ایران، پس از این جلسه با انتشار متنی در شبکه اجتماعی ایکس، فضای مذاکرات را نسبتا مثبت دانست و نوشت: «فضای نسبتا مثبتی که در رم حاکم بود، امکان پیشرفت در زمینه اصول و اهداف توافق احتمالی را فراهم کرد.»
در همین راستا حساب کاربری وزارت امور خارجه عمان در شبکه اجتماعی اکس نیز از ادامه مذاکرات طی چند روز آینده در مسقط؛ پایتخت این کشور خبر داد و نوشت: «عباس عراقچی و استیو ویتکاف توافق کردهاند که وارد مرحله بعدی مذاکرات شوند؛ این مذاکرات با هدف رسیدن به توافقی عادلانه، پایدار و الزامآور صورت میگیرد، توافقی که اطمینان خواهد داد ایران به کلی عاری از سلاحهای اتمی باقی بماند و تحریمها لغو شوند، در عین حال که ایران توانایی توسعه انرژی صلحآمیز اتمی خود را حفظ کند.»
با توجه به افزایش سرعت مذاکرات، خوشبینیهایی در خصوص مذاکرات شکل گرفته که گرچه از دید برخی کارشناسان امیدبخش محسوب میشود، اما از دید برخی دیگر از کارشناسان باید محتاطانه پیش رفت و به تغییرات سیاسی پیش رو با دید منطقی نگاه کرد، همچنین استفاده از لفظ مذاکرات در سطح «کارشناسی» پرسشهایی را در خصوص نوع مذاکره روز چهارشنبه سوم اردیبهشت ماه و مذاکرات احتمالی بعدی ایجاد کرده است. قاسم محبعلی، مدیرکل سابق خارمیانه وزارت امور خارجه و سفیر سابق ایران در مالزی و یونان در گفتوگو با فرارو به تحلیل وضعیت موجود در عرصه مذاکرات پرداخته است:
جزئیات مذاکرات، فنی و در سطح کارشناسی است
قاسم محبعلی گفت: «مذاکرات عادی، شامل توافقات کلی است. مثل این که ایران موافقت میکند غنی سازی خود را به سطحی برساند که مورد تایید طرفهای مقابل باشد و آژانس آن را تایید کند. همچنین، طرف مقابل میپذیرد، در صورتی که چنین چیزی رخ دهد، تحریمهای مرتبط با مسائل هستهای را لغو کنند. اما جزئیات این موضوع، جزئیاتی فنی است. برای مثال زمانبندی چگونه باشد، چگونه نظارت انجام شود، تعداد سانتریفیوژهایی که ایران باید داشته باشد، چه میزان باشد، سطح و حجم غنی سازی در ایران چگونه و با چه منظوری باشد. مسئله تحریمها نیز به همین ترتیب خواهد بود. یک فهرست مفصل از تحریمها وجود دارد که باید مشخص شود هر یک چه علتی داشته و کدام یک قابل رفع است؛ بنابراین همه این موارد، جزئیاتی را شامل میشوند که مشابه برجام خواهند بود. ما در مسیر برجام نیز جزئیات مفصلی را مورد بررسی قرار دادیم که حدود ۱۵۰ صفحه میشد و اکنون نیز همین مسیر پیش رو است.»
وی افزود: «کارشناسان بانک مرکزی، کارشناسان حوزه صنایع تحریمی، صنایع نفتی، هواپیمایی و غیره، باید با طرف مقابل گفتوگو کرده و ببینند چگونه به توافق میرسند و بعد که به توافق رسیدند، سند نهایی، مجددا توسط مقامهای سیاسی بررسی میشود که وجوه اختلافی را مورد بحث گذاشته و نکات غیراختلافی و توافقی را تایید میکنند و مجددا اختلافات را به کارشناسی میگذارند یا به مقامات بالاتر ارجاع میدهند تا مشخص شود مقامات بالاتر حاضرند روی این موارد مذاکره کنند یا حاضر نیستند. این سطح تصمیم گیری در آمریکا رئیس جمهور و در ایران رهبری هستند که سمت و سوی مذاکرات را تعیین میکنند. تیم وزارت خارجه ایران بر اساس رهنمودهای رهبری و تیم ترامپ شامل ویتکاف، وزیر امور خارجه، وزیر دفاع، CIA و خزانه داری، مجموعهای هستند که داخل آمریکا بعد از هر دور مذاکرات، تصمیم گیری میکنند و سپس مذاکره کنندگان آن چه که لازم است و جزئیاتی که باید ذکر شود، به کارشناسان ارجاع میدهند.»
طرفین مذاکره در تلاشند سریعتر به نتیجه برسند
مدیرکل سابق خارمیانه وزارت امور خارجه در خصوص خوشبینیهای شکل گرفته در خصوص مذاکرات و نتایج آن گفت: «هر مذاکره سیاسی ۲ لبه دارد. یک لبه توافق است و لبه دیکر عدم توافق. همچنین عدم توافق میتواند ۲ حاصل داشته باشد. یکی این که ۲ طرف کلا از توافق خارج و وارد درگیری شوند که مصادیق آن اقدامات تحریمی است. یا این که ممکن است مذاکرات طولانی مدت و فرسایشی شود. به نظر میرسد با توجه به شرایطی که هم درباره مسئله هستهای وجود دارد و هم آمریکاییها و هم ایران، روی مسئله زمان حساسیت دارند. به خصوص با توجه به این که اگر تا گزارش بعدی آژانس (مرداد یا تیر) توافقی صورت نگیرد، احتمال این که از طریق اروپاییها برنامه هستهای ایران مجددا به شورای امنیت ارجاع شود و شورای امنیت تا اکتبر (مهرماه) نسبت به این موضوع واکنش نشان دهد، بالا میرود. اگر توافق انجام نشود، قطعنامه ۲۲۳۱ ملغی میشود و ۶ قطعنامه تحریم بر میگردد؛ بنابراین ایران و آمریکا نمیتوانند در طولانی مدت وضعیت بی نتیجه را ادامه دهند.»
وی افزود: «یک سوی ماجرا با توجه به شرایط فعلی این است که ممکن است جنگ شود. همچنین بازگشت تحریمهای گذشته این توجیه را به آمریکاییها میدهد که بر اساس قطعنامه ۱۹۲۹ به نوعی اقدامات بیشتری را انجام دهند. این اقدامات بیشتر، هم مبهم است و هم مهم. درواقع این ابهام، هر نوع اقدام غیر تحریمی آمریکا و اسرائیل را نیز میتواند شامل شود؛ بنابراین چنین شرایطی هم برای ایران و هم برای طرف آمریکایی این حساسیت را ایجاد میکند که هر چه سریعتر به تصمیم برسند. شرایط اقتصادی کشورمان نیز بسیار حساس است و حتی اگر گزینه جنگ را منتفی بدانیم، شرایط اقتصادی، اقتضاء نمیکند این وضعیت را ادامه دهیم.»
شانس این دور از مذاکرات، همراهی کنگره با ترامپ است
این دیپلمات با سابقه ایران در ادامه در خصوص مسائل هستهای و مناقشات ایران و آژانس گفت: «درباره توافق بر سر مسائل هستهای، نمیتوانیم بگوییم رسیدن به توافق ساده است، اما توافق در این خصوص، سادهتر از سایر مسائل است. شرایط منطقهای نیز تغییر کرده است. حتی اگر توافق هستهای حاصل شود، با توجه به این که رشتههای متعدد و به هم پیوسته تحریم علیه ما فعال است، خواهی نخواهی مسائل دیگری نیز در ادامه مطرح خواهد شد و نمیتوان جلوی این موارد را گرفت که شامل تحریمهای موشکی، گروههای شبه نظامی منطقهای، مسائل حقوق بشری، تحریمهای مرتبط با حمایت ایران از روسیه در اوکراین، تحریمهای مرتبط با حوثیها و امثالهم است و در نتیجه معتقدم حتی اگر تحریمهای هستهای مثل دوران باراک اوباما برداشته شود، باید روی دیگر موارد مجددا مذاکره کرد. همه اینها مسائل بسیار پیچیدهای است. شاید یکی از شانسها این است که کنگره در اختیار جمهوری خواهان است و اگر هم توافقی انجام شود، کنگره مخالفتی نخواهد کرد.»
وی افزود: «در دور پیشین، جمهوریخواهان، مخالف اصلی توافق ایران و آمریکا به ویژه بر اساس برنامه هستهای ایران بودند و ترامپ هم به همین بهانه از برجام خارج شد. در نتیجه باید یک مجموعه در هم تنیده و پیچیده به بحث گذاشته شود. اما بالاخره شرایطی ایجاد شده که هم ایران و هم ایالات متحده به نتیجه رسیدهاند که اکنون وفت مذاکره جدی فرا رسیده است. ایران دیگر نمیتواند با برگههایی که در خاورمیانه دارد بازی کند و خود ترامپ هم به حدی با اروپا، چین، روسیه و دیگر کشورها، مسئله ایجاد کرده و از تعرفهها تا خروج از سازمانهای بین المللی را رقم زده است. همه این ها، آمریکاییها را در چرخههای به هم پیوسته مشکلات سیاست خارجی قرار داده و حل مسئله ایران میتواند برای آمریکا بسیار مفید باشد و تا حد زیادی مشکلات آمریکا را در منطقه حل کند و حتی بعدها باعث شود نسبت به رابطه با روسیه از دست بالاتری برخوردار باشند؛ بنابراین از این جهت هاست که طرفین چاره را در میز مذاکره میبینند.»