ما همه چیز را به خاطر معدن از دست میدهیم/ تالاب گاوخونی برای پرندگان مهاجر شبیه قهوهخانه بود/ فرونشست و فروچالهها میتوانند تالابها را بهطور کامل نابود کنند/ما با این روند در حال نابودی حیات در ایرانیم

تالاب گاوخونی و بسیاری از تالابهای ایران در سالهای اخیر با بحران روبهرو شدهاند. خشک شدن این زیستگاهها نه تنها حیات پرندگان مهاجر را تهدید میکند، بلکه زندگی ساکنان اطراف و سلامت انان را به خطر میاندازند و خود با خطر فرونشست روبهرو هستند؛با ادامه یافتن این روند مساله محیط زیست در ایران بیش از پیش اهمیت پیدا می کند.
- تالاب گاوخونی، به عنوان یکی از مهمترین زیستگاههای بینالمللی ایران در سالهای اخیر تحت تأثیر فعالیتهای معدنی قرار گرفته است.
برداشت تبخیری معادن پتاس و نمک در منطقه تالاب گاوخونی باعث کاهش تدریجی رطوبت خاک، تغییر اکوسیستم تالاب و انتشار فلزات سنگین در محیط شده است که اثرات مستقیمی بر کشاورزی و شرایط زیستی اطراف تالاب دارد. این مساله پرسش محوری را مطرح میکند که در صورت اولویت یافتن منافع بر مدیریت منابع حیاتی، چه تغییراتی در وضعیت تالاب و شرایط زیستی ایران ایجاد خواهد شد؛ این پرسش نه تنها بحث تالاب گاوخونی را مطرح میکند، بلکه به طور کلی محیط زیست ایران را در نظر دارد
اسماعیل کهرم، بوم شناس، مشاور خصوصی محیط زیست در ایران و انگلستان، استاد دانشگاه و فعال محیط زیست به بررسی این مساله پرداخت و گفت: «حتی ساختن یک سد هم حساس است: اگر مثلاً در احداث سدِ روی سفیدرود پنجاه یا پانصد متر خطا کنید، ممکن است صد سال از عمر مفید آن کم یا زیاد شود. طبیعت اینگونه جواب میدهد؛ هنگامی که اشتباه کنیم، هزینهٔ سنگینی میپردازیم. پس باید به طبیعت احترام بگذاریم چرا که ما از طبیعت آمدهایم و در نهایت به آن بازمیگردیم.»
ما همه چیز را به خاطر معدن از دست میدهیم
اسماعیل کهرم گفت: «ما همه چیز را به خاطر معدن از دست میدهیم: تالابها، کوهها و جنگلها. فرض کنید وسط جنگلهای هیرکانی در شمال ایران، در جنگل نهارخوران، کارخانه سیمان ساخته شود؛ کوه تراشیده و سنگ آن برای تولید سیمان استفاده میشود و بخشی از جنگل از بین میرود. تالاب گاوخونی در مرکز ایران قرار دارد و اهمیت ویژهای دارد؛ پرندگان مهاجر آن را به عنوان «قهوهخانه» در مسیر طولانی سفرشان انتخاب میکنند.»
پرندگان از شمال سیبری به سمت تالاب میآیند
او افزود: «وقتی تالاب توسط معادن و ساخت و سازها از بین میرود، پرندگان مسیر خود را به مقصد نمییابند. بسیاری از آنها به دلیل تشنگی و گرمای شدید و تلاش طولانی برای رسیدن به تالاب تلف میشوند و جنازه آنها توسط سازمان محیط زیست جمعآوری میشود. اما اگر معدن کاران آن را ببینند میگویند چند پرنده است دیگر نمیشود بخاطر آنها معدن را تعطیل کنیم. این پرندگان از شمال سیبری به سمت تالاب میآیند، با تصور اینکه به مقصد میرسند و استراحت میکنند، اما خشک شدن تالاب این مسیر را برایشان کشنده میکند.»
پرندگان جوان تا دو ساله در حال تلف شدن هستند
او ادامه داد: «پرندگان جوان تا دو سالگی همراه والدین مهاجرت میکنند و مسیر را میآموزند. پس از این دوره، به تنهایی سفر میکنند. وقتی تالابها خشک باشند، جوجههای دوساله نیز نمیتوانند به مقصد برسند و از بین میروند. یک پرنده پر زد و پر زد به جای آب رسید ولی در تالاب نشانی ز آفتاب ندید! این اتفاق پیشتر در مقیاس بزرگتر برای دریاچه ارومیه نیز رخ داده است.»
بدون آب نمیتوان زندگی کرد/ ما در ایران همین آب ارزشمند را از بین میبریم
این بوم شناس گفت: «بدون آب نمیتوان زندگی کرد. در قرآن آمده است: «وَجَعَلنا مِنَ الماءِ کُلَّ شَیءٍ حَیّ»؛ یعنی زندگی همه موجودات بر پایه آب قرار داده شده است، و این حقیقتی انکارناپذیر است. چندی پیش مهمان ناسا بودم، در مجموعه JPL؛ همان جایی که موتورهایی ساخته میشود که به مریخ و سیارات دیگر میروند و روی آنها فرود میآیند. آنجا به من گفتند وقتی به دنبال حیات هستیم، سراغ سیاراتی که آب مایع ندارند نمیرویم؛ زیرا اگر جایی آب مایع باشد، احتمال وجود حیات بسیار بالاست.»
او افزود: «در اطراف سیاره مشتری، قمری وجود دارد که سطح آن پوشیده از یخ است. چون از خورشید دور است، آب یخ زده، اما در عمق حدود دو کیلومتری آن یک اقیانوس پنهان وجود دارد. حالا دانشمندان قصد دارند دستگاهی بفرستند که بتواند یخ را ذوب کرده و به آب برسد. آنها میگویند تا ۹۰ درصد احتمال دارد که در آنجا حیات وجود داشته باشد. پس روشن است که حیات بدون آب امکانپذیر نیست. اما در ایران ما همین آب ارزشمند را از بین میبریم. وقتی دریاچه یا تالابی خشک میشود، در عمق زمین سفرههای آب زیرزمینی وجود دارد. اگر آنها از بین بروند، حتی در عمق یک کیلومتری هم دیگر آبی نخواهیم داشت، و در پی آن تالابها و دریاچهها هم خشک میشوند.»
اعجاب فروچالههای کبوترآهنگ گردشگران را جذب میکند
کهرم گفت: «نزولات آسمانی همچون باران، برف و تگرگ وقتی به زمین میرسند، به عمق خاک نفوذ میکنند. در این مسیر، همه آبها به اعماق نمیروند، بلکه بخش زیادی از آنها بین ذرات خاک باقی میماند و جذب میشود. در نهایت، آب به لایهای غیرقابل نفوذ، مانند یک تختهسنگ بزرگ، که نمونه آن زیر تهران هم وجود دارد، میرسد. در این نقطه دیگر امکان نفوذ بیشتر وجود ندارد و آب در همانجا ذخیره میشود. به این ذخیرهگاه طبیعی «سفره آب زیرزمینی» میگوییم.»
او افزود: «اما وقتی از این سفرهها بیرویه برداشت میکنیم، بهتدریج خشک میشوند. فعالان محیط زیست بارها هشدار دادهاند که نباید این منابع برداشت شوند، ولی در عمل بیتوجهیهایی صورت گرفته است. برای نمونه، زمانی رئیسجمهوری مانند احمدینژاد در فیروزکوه به کشاورزان گفت: «اینکه میگویند آب نیست، درست نیست، شما زمین را بکنید، آب هست!» چنین رویکردی باعث شد کشاورزان بیوقفه چاه حفر کنند، در حالی که سفرههای زیرزمینی رفتهرفته خشکتر شدند.»
او ادامه داد: «در نتیجه، آبی که در میان ذرات خاک به دام افتاده بود نیز به مرور پایینتر میرود، درست مانند فتیلهای که تمام میشود. با این روند، دو پدیده خطرناک در دشتها رخ میدهد: نخست «فرونشست زمین» که میتواند از چند سانتیمتر تا چند متر باشد، مانند آنچه در اصفهان دیده میشود، و دوم «فروچاله» که بهصورت حفرههای عمیق و ناگهانی ایجاد میشود. فروچالهها آنقدر عجیب هستند که حتی گردشگران خارجی برای دیدنشان به مناطقی مثل کبودرآهنگ همدان سفر میکنند.»
برخی تالابها در اثر فاضلاب، سمآب شدند
این فعال محیط زیست گفت: «در میناب بندرعباس اتفاقی افتاد که نشاندهنده خطر جدی فرونشست است: یکباره زمینی به طول حدود ۱۰ متر، عرض ۴ تا ۵ متر و عمق ۳ متر فرو نشست و با صدای مهیبی فرو ریخت؛ پدیدهای که به آن «فروچاله» میگویند. در همان حادثه پای یک شتر شکست و او با نالههای دردناک خود توجه همه را جلب کرد. این نمونه تنها گوشهای از واقعیت تلخ است؛ چراکه امروز تقریباً نیمی از دشتهای ما با پدیده فرونشست روبهرو هستند.»
او افزود: «اما پرسش مهم این است: این پدیده چه تأثیری بر تالابها دارد؟ پاسخ روشن است؛ فرونشست و فروچالهها میتوانند تالابها را بهطور کامل نابود کنند. نمونه بارز آن تالاب هورالعظیم است که در اثر خشک شدن، حتی دچار «خودسوزی» شده است. یا تالابهای دیگری مانند پریشان، مهارلو و اکثر تالابهای استان فارس که در منطقهای خشک و نیمهخشک قرار دارند، یکی پس از دیگری از دست میروند.مشکل به همینجا ختم نمیشود؛ در بسیاری از موارد برای پر کردن تالابهای خشکشده، فاضلاب شهری را به آنها میریزند. اما چنین کاری نه تنها تالاب را زنده نمیکند، بلکه آن را به مخزنی از سمآب تبدیل میسازد. در واقع، چیزی که باقی میماند دیگر تالاب نیست، بلکه حوضچهای آلوده و خطرناک است.»
فروچالههای ما در سطح جهان رکورد زدهاند
کهرم گفت: «ما ۶۵۰ دشت در ایران داریم که نیمی از آنها دچار فرونشست شدهاند. فروچالههای ما در سطح جهان رکورد زدهاند. وقتی آب از بین میرود، سلامت و پاکیزگی انسان نیز آسیب میبیند؛ چند روز بدون آب میتوان زندگی کرد؟ ما با این روند در حال نابودی حیات در ایرانیم. وقتی آب نیست، سلامت هم نیست.»
او افزود: «هامون خشک شد؛ همان هامونی که یک تالاب بینالمللی است و مرز مشترکی بین ایران و افغانستان دارد و در فهرست کنوانسیون رامسر ثبت شده است. کنوانسیون رامسر برای حفظ تالابها شکل گرفت، چون جهان به این نتیجه رسید که تالابها برای حیات انسان ارزشمندند. اکنون که تالابهای ما دچار مشکل شدهاند، آنها را در فهرست مونترآل در کانادا قرار میدهیم؛ فهرستی که نشان میدهد این تالابها نفسهای آخر را میکشند. هیچ کشوری به اندازهٔ ما تالابهایش را در این فهرست قرار نداده است. فرض کنید وقتی کارشناسی به تالاب انزلی میفرستند تا مشکل را بررسی کند، میگوید که «۲۰۰۰ قایق در این تالاب است چه توقعی دارید؟»؛ اما واقعیت نشان میدهد که وضعیت تالاب و آبگیری و سلامت آن بسیار بحرانی است و نیاز به توجه و اقدام فوری دارد.»
مونترآل میگوید همهٔ تالابهای شما در خطرند
مشاور خصوصی محیط زیست در ایران و انگلستان گفت: «با این وضعیت، زندگی سالم و پایدار ممکن نیست. مونترآل میگوید همهٔ تالابهای شما در خطرند؛ در حالی که فهرست مونترآل برای شرایط خشکسالی شدید و وضعیتهای استثنایی است، نه برای زمانی که ما با برداشت بیرویهٔ آب از سفرههای زیرزمینی باعث فرونشست تالابها شویم.»
او افزود: «ذراتی که از بستر تالابها و دریاچهها بلند میشوند عمدتاً نمکاند، همراه با ترکیبات دیگری. نمک به مقدار کم برای بدن ضروری است، اما در غلظت بالا سمی میشود. علاوه بر نمک، در عمق رسوبات ترکیباتی وجود دارد که طی میلیونها سال بهوجود آمدهاند؛ اکنون با بلند شدن آنها پخش میشوند و چندین استان را تحت تأثیر قرار میدهند.»
با یک خطا در سدسازی صد سال عمر رود را کم میکنید
این استاد محیط زیست در نهایت تاکید کرد: «حتی ساختن یک سد هم حساس است: اگر مثلاً در احداث سدِ روی سفیدرود پنجاه یا پانصد متر خطا کنید، ممکن است صد سال از عمر مفید آن کم یا زیاد شود. طبیعت اینگونه جواب میدهد؛ هنگامی که اشتباه کنیم، هزینهٔ سنگینی میپردازیم. پس باید به طبیعت احترام بگذاریم چرا که ما از طبیعت آمدهایم و در نهایت به آن بازمیگردیم.»