مهارتهایی که کودکان تا ۱۰سالگی باید یاد بگیرند

کارشناسان تأکید دارند که تقویت برخی مهارتها پیش از ده سالگی، به رشد همهجانبه و آمادگی کودکان برای آینده کمک میکند.
کودکی تا سن ده سالگی مرحلهای حیاتی برای شکلگیری مهارتهایی است که پایههای استقلال، اعتمادبهنفس و توانایی تصمیمگیری در سالهای بعد را میسازد؛ مهارتهایی که یادگیری آنها در زندگی اجتماعی و شخصی نقش تعیینکنندهای دارند.
به نقل از گود هاوس کیپینگ، در مسیر پرشتاب رشد کودکان، والدین همواره نگران بازماندن فرزندشان از مهارتهای پایهای هستند که میتواند عامل موفقیت یا پیشرفت در آینده باشد. بسیاری نگراناند که فرزند دهسالهشان شاید هنوز نتواند مهارتهایی را بیاموزد که برای موفقیت در دوره میانی مدرسه یا زندگی بزرگسالی لازم است
با این حال، تحقیقات کارشناسان نشان میدهد که صرف زمان برای یادگیری و تمرین مهارتهای ساده و بنیادین در سنین کودکی میتواند گامی کلیدی در مسیر خوداتکایی، اعتماد به نفس و بلوغ اجتماعی باشد. کارشناسان رشد کودک بر این باورند که یاد دادن مهارتهای بنیادین تا حدود ۱۰ سالگی، نه صرفاً به عنوان کارهایی برای انجام دادن، بلکه به عنوان فرصتهایی برای تقویت انگیزه درونی و حس خودباوری در کودک عمل میکند.
۱. نوشتن و پست کردن نامه
استفاده از سامانه پستی، جایی که نامه چاپی آماده میشود، تمبر زده میشود، نشانی گیرنده و بازگشتی نوشته میشود و به اداره پست سپرده میشود، فراتر از یک کار فیزیکی است؛ این مهارت به کودکان کمک میکند تا در آینده با فرمها و مدارکی که در بسیاری از کشورهای دنیا هنوز بهصورت آنلاین نیستند، آشنا شوند.
اما مهمتر از این، نامهنگاری دستی چیزی به گیرنده منتقل میکند که متن پیامک، ایمیل یا چت ویدئویی قادر به آن نیست. فرآیند چندمرحلهایِ نوشتن، تمبر زدن و پست کردن، نوعی تلاش آگاهانه را میطلبد که به کودک میآموزد ارزش دادن به تعامل انسانی، گاهی مستلزم صرف وقت و انرژی است.
آموختن این مهارت میتواند در مسیر زندگی تأثیرگذار باشد؛ در دنیایی که مهارتهای نوشتاری کاهش یافتهاند، نوشتن نامه به شکلی متفاوت اما مهم به کودکان یاد میدهد چگونه احساسات خود را بیان کنند. حتی برای جوان ۲۲ ساله نیز شاید همین مهارت، در بازار کار و ارزیابی حرفهای، عاملی متمایزکننده باشد.
کارشناسان توصیه میکنند به جای دادن پاکتهای تشکر فراوان در یک دفعه، اهداف کوچک مانند روزانه دو نامه میتواند فشار را کاهش دهد و عادت را سادهتر کند. میتوان کار را با موسیقی مورد علاقه یا میانوعدهای که کودک دوست دارد، همراه کرد تا آغاز آن آسانتر شود
۲. برنامهریزی و مدیریت زمان
کودکان دهساله هنوز کاملاً اختیار زمان خود را در اختیار ندارند، اما باید در حد توان اولین گامها را برای مدیریت زمان آزاد خود بردارند. آنها باید بتوانند تخمینی از مدت لازم برای انجام تکالیف یا کارهای خانه داشته باشند و بدانند که این فعالیتها باید اولویتبندی شوند، پیش از دیدن ویدئو یا بازی با کنسول. همچنین، اگر پروژه یا تکلیفی بزرگ در پیش دارند، باید بدانند میتوانند آن را به مراحل کوچکتر تقسیم کنند تا از فشردگی شب قبل جلوگیری شود.
این مهارت در مراحل رشد شکل میگیرد؛ از زمانی که کودک خردسال با واژههای «اول»، «دوم» و… آشنا میشود، تا دوره ابتدایی که آنها مفهومی بهنام «مرحلهوار بودن کارها» را میآموزند، یعنی هر کار شروع، وسط و پایان دارد. پس از آن، مهارتهای زمانبندی و برنامهریزی قابل اجرا میشوند.
با اینکه کودکان دهساله معمولاً استاد مدیریت زمان نیستند؛ زیرا حافظه کاری آنها که امکان فکر همزمان به چند مورد را میدهد، تا حدود دههٔ بیست زندگی تکامل مییابد. اما هرچه بیشتر تمرین کنند، در آینده در مدرسه، دانشگاه یا محل کار بهتر خواهند بود. مدیریت زمان یکی از مهارتهایی است که با پیشرفت در تحصیل و مسئولیتهای بیشتر، اهمیت فزاینده مییابد؛ والدین و مربیان باید به کودکان در یادگیری این مهارت کمک کنند.
۳. بستهبندی کادو
بستهبندی هدیۀ هدیه، امری ساده بهنظر میرسد اما کودکان را با مجموعهای از مهارتهای اجرایی پیچیدهتر آشنا میکند: برنامهریزی برای تهیه لوازم، مهارتهای حرکتی ظریف هنگام تا کردن و چسب زدن، تمرکز و صبر برای داشتن گوشههای مرتب.
هنگامی که کودک هدیهای را خودش میبندد، گیرنده فراتر از محتوای داخل هدیه؛ تلاشی که برای هدیه صرف شده را نیز میبیند: «من برای تو وقت گذاشتم». این کار به کودک کمک میکند احساس کند نقش مؤثری در هدیه دادن داشته است و این همان نوع رشد است که از مهارتهای کوچک روزمره شروع میشود.
در کنار بستهبندی، کودکان میتوانند در قالب بازی یا تجربه به مسائلی چون سازماندهی، حل مسئله و خلاقیت روی آورند. والدین میتوانند این لحظات را به فرصتی برای رشد تبدیل کنند، و نشان دهند که از هر کار سادهای میتوان فرآیند یادگیری ساخت.
۴. گفتن «مرسی» و دریافت تمجید
وقتی کسی کار نیکی میکند یا تعریفی میگوید، گفتن ساده «متشکرم» بهنظر قدیمی میآید، اما در عین حال، اقدامی قدرشناسانه است که فراتر از ادب صرف عمل میکند؛ به کودک میآموزد چگونه قدردانی و توجه را نسبت به فردی که نیازش را برطرف کرده، نشان دهد.
این مهارت به رشد هوش هیجانی مانند همدلی نیز کمک میکند. کودکی که میآموزد هنگام دریافت تمجید کاملاً پاسخ دهد و موفقیت خود را کوچک نشمارد، در بلندمدت اعتماد به نفس اجتماعی و خودباوری بیشتری خواهد داشت.
۵. تهیهٔ یک وعدۀ غذایی ساده
این مهارت به معنای تهیه غذای پیشرفته نیست؛ بلکه توانایی تهیه یک غذای ساده، حتی ساندویچ یا سالاد، برای کودک دهساله، راهی برای ورود به دنیای بزرگتر است. وقتی کودک با دستورالعملِ سادهای کار میکند، برای مثال مواد اولیه را با هم ترکیب میکند، طعم، بافت و رنگها را بررسی میکند، نه تنها مهارت آشپزی میآموزد، بلکه در حال کشف دنیای اطرافش هم هست.
این فرآیند فرصت مناسبی برای تقویت ارتباط خانوادگی، انتقال فرهنگ خانوادگی به نسل بعد و بالا بردن احساس خوداتکایی و مسئولیتپذیری است. همچنین کودکان باید یاد بگیرند ظرف زمانی که غذا آماده میشود، صبور باشند، در صورت بروز مشکل راهحل پیدا کنند و در نهایت با افتخار نتیجه کارشان را روی میز خانواده ببینند.
۶. حرف زدن و اظهار نظر کردن
یکی از مهارتهای کلیدی برای کودک این است که بتواند نیازهای خود را بیان کند؛ در رستوران، مطب پزشک یا محیط مدرسه. در بسیاری موارد، بزرگترها سریع وارد میشوند و کار را برای کودک انجام میدهند، اما کارشناسان تأکید میکنند کودک باید فرصت تجربهٔ کوچک را داشته باشد.
با شروع از موقعیتهای کمریسک، مانند سلامکردن به پیشخدمت یا درخواست چیزی ساده، کودک یاد میگیرد چگونه فکرش را سازماندهی کند، مهمترین اطلاعات را بیان کند و نیازش را به زبان بیاورد. این تجربههای کوچک، بهتدریج توانایی دفاع از خود، اعتماد به نفس و ارتباط مؤثر را شکل میدهند؛ مهارتهایی که در موقعیتهای چالشبرانگیز بزرگتر به کار میآیند.
۷. بودجهبندی پول
مدیریت پول یکی از مهارتهای عملی و پُرکاربرد زندگی است؛ اگر کودکان نتوانند از همان ابتدا بفهمند پول چگونه کار میکند، ممکن است بزرگتر که میشوند یا تصور کنند پول بینهایت است، یا در برابر آن دچار اضطراب شوند. بودجهبندی به کودکان کمک میکند اهداف کوتاهمدت تعیین کنند، صبر و تأخیر در لذت را تجربه کنند، تصمیم بگیرند و حتی با بخشش و امثال آن آشنا شوند.
آگاهی از دلیل پرداخت قبضها و هزینههای خانواده به کودک دیدی گستردهتر نسبت به دنیای پیرامون میدهد و او را برای نقش بزرگ شدن آماده میکند. در کنار این، والدین باید مراقب باشند که پول را همسان با انجام کارهای خانگی ندانند؛ کودکان باید فراتر از دریافت پاداش، مسئولیت عضوی از خانواده بودن را نیز یاد بگیرند.
۸. یافتن مسیر خود در محیط
اگر کودک دهساله بتواند در محله، مرکز خرید یا پارکی بزرگ، نقشه را بخواند، مسیرش را پیدا کند، از نشانهها استفاده کند و یا از کسی برای راهنمایی سؤال کند مهارت مهمی را یاد گرفته است. این استقلال مکانی، اعتماد به نفس و انگیزهٔ تجربهٔ دنیای بیرون را در او تقویت میکند.
کودکی که بداند اگر از والدین جدا شود، میتواند خودش به مسیر ایمن برگردد، احساس امنیت بیشتری خواهد داشت و آمادهتر خواهد بود که دنیا را کشف کند، تجربه کند و رشد یابد. در مقابل، ندانستن این مهارت میتواند به وابستگی و پیدایش مشکلاتی چون ضعف در تعیین مرزهای سالم، اضطراب یا احساس گناه منجر شود.
۹. واکنش در مواقع اضطراری
این یکی از مهارتهایی است که نه صرفاً یادگیری بلکه یک ضرورت خانوادگی به شمار میرود. گفتگوهای صادقانه دربارهٔ ایمنی در خانه و چگونگی مواجهه با شرایط اضطراری برای کودکان لازم است. کودکان باید بدانند چگونه با تلفن عدد ضروری تماس بگیرند، آدرس منزل را نام ببرند، نوع بحران را تشخیص دهند (مثل آتش، حادثه پزشکی) و محلهای امن در خانه را بشناسند.
یک نقشهٔ اضطراری خانوادگی قابل چاپ که در خانه نصب شده است، میتواند کودکان را در آمادگی ذهنی قرار دهد. تمرین و بحث دربارهٔ ترسها و موقعیتهای مختلف به کودک این پیام را میدهد: «مهمترین کار من محافظت از خودم و درخواست کمک است؛ ترسیدن و شجاع بودن ممکن است همزمان باشند.»
۱۰. انجام کارهای خانه
اگر هدف والدین، آماده کردن کودک برای بزرگسالی است، یادگیری نظافت، مرتبکردن و کمک در کارهای خانه، گامی مهم در مسیر است. سپردن مسئولیت این فعالیتها به کودک باعث تقویت خودباوری، تابآوری و خوداتکایی میشود. کودکی که از سنین ابتدایی وظایفی دارد، در بزرگسالی احساس کفایت بیشتری خواهد داشت.
در حالی که انتظار از انجام کامل کارها نیست، مهمتر این است که کودک درگیر شود و روند کار را تجربه کند. والدین میتوانند با الگو قرار دادن خود، آموزش مرحلهبهمرحله و خلق فضایی حمایتی، این مهارت را تقویت کنند. کارهایی مثل مرتبکردن تخت، تا کردن لباس، خالیکردن ماشین ظرفشویی، غذادهی به حیوان خانگی یا بیرونبردن سطل زباله، همگی گزینههایی قابل دسترساند. اصلیترین نکته این است که تمرکز بر استقلال و اعتماد به نفس باشد، نه صرفاً نتیجهٔ نهایی.
از نامهنگاری به مهارتهای زمانبندی و بودجهبندی، از آشپزی ساده تا واکنش در مواقع اضطراری، ده مهارت فوق مجموعهای از فرصتها برای رشد کودکان تا سن ده سالگی محسوب میشوند. این مهارتها نه صرفاً برای کودک امروز است، بلکه برای نوجوان و بزرگسال فردا. با فراهمسازی فرصتهای یادگیری و تمرین، والدین میتوانند زمینه را برای رشد استقلال، مسئولیتپذیری و اعتماد به نفس فرزندشان فراهم کنند؛ ویژگیهایی که موفقیت در مدرسه، رابطهها، شغل و زندگی بزرگسالی را بنیان مینهند.