کد خبر: ۴۴۰۷۴۱
تاریخ انتشار: ۲۷ مهر ۱۴۰۴ - ۱۴:۱۷
printنسخه چاپی
sendارسال به دوستان
تعداد بازدید: ۸۵

دونالد ترامپ؛ دشمن واقعی آمریکا!

دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا به واسطه سیاسی‌سازی ارتش آمریکا و توسعه حضور آن در داخل این کشور در راستای اهداف سیاسی‌اش، تهدیدی جدی و قابل‌تامل را علیه دموکراسی آمریکایی ارائه می کند. آمریکایی‌ها در وضعیت کنونی باید از خود بپرسند چرا بنیانگذاران این کشور تا این حد نگران این قبیل تهدیدات بودند؟

دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا به واسطه سیاسی‌سازی ارتش آمریکا و توسعه حضور آن در داخل این کشور در راستای اهداف سیاسی‌اش، تهدیدی جدی و قابل‌تامل را علیه دموکراسی آمریکایی ارائه می کند. آمریکایی‌ها در وضعیت کنونی باید از خود بپرسند چرا بنیانگذاران این کشور تا این حد نگران این قبیل تهدیدات بودند؟»

از زمان تاسیس ایالات متحده آمریکا در 250 سال قبل، در این کشور این مساله همواره مورد تاکید بوده که ارتش و دستگاه نظامی آمریکا هیچگاه به تهدیدی برای دموکراسی در آن تبدیل نشده اند. با این حال، این مساله در دوره زمانی کنونی می تواند تغییر کند زیرا دونالد ترامپ رئیس جمهور فعلی آمریکا سعی می کند تا از ارتش این کشور به مثابه اهرمی علیه رقبای سیاسی خود استفاده کند. افرادی که ترامپ آن ها را دشمنان داخلیِ آمریکا توصیف می کند.

ارتش آمریکا و سازمان های امنیتی این کشور هیچگاه به حوزه مسائل سیاست داخلی این کشور نظیر وضعیت کنونی کشیده نشده اند. موضوعی که حداقل از زمان بحران قانون اساسی آمریکا در سال 1867 میلادی بی‌سابقه است. هنگامی که اندرو جانسون رئیس جمهور وقت آمریکا و کنگره وقت این کشور که آن زمان در تسلط جمهوریخواهان بود در مورد بازسازی آمریکا به نبرد پرداختند. ترامپ با روانه کردن نظامیان آمریکایی به شهرهای مختلف آمریکا یک تهدید صریح و جدی را علیه دموکراسی آمریکایی ارائه می کند.

آبا بنیانگذار آمریکا نگرانی های زیادی را در مورد نیروهای یونیفرم‌پوش در کشورشان داشتند. این مساله به ویژه در قالب بندهای مختلف قانون اساسی آمریکا نیز قابل مشاهده است. به عنوان مثال در سال 1807، کنگره آمریکا مجموعه‌ای از قوانین را به تصویب رساند که بر پایه آن ها اختیارات رئیس جمهور این کشور جهت استفاده از قوای نظامی آمریکا در امور داخلی این کشور، محدود می شد. در این رابطه، یک رئیس جمهور تنها در صورتی می‌تواند نیروهای نظامی را در بخش های مختلف آمریکا وارد کند که فرمانداران ایالت‌ها درخواستِ آن را داده باشند یا مثلا شورش مسلحانه، تجاوز خارجی و دیگر نمونه های اقدامات خشونت‌آمیز و همچنین نقض حقوق مردم در ایالت‌های مختلف رخ داده باشد.

استفاده داخلی از ارتش آمریکا بر پایه یک متمم قانونی در سال 1878 محدودتر شد. موضوعی که مداخله نظامی در روند اجرای قانون داخلی را را بدون مجوز کنگره ممنوع می کند. قوانینی از این دست استفاده از نیروی نظامی را صرفا در قالب شرایط خاص اجازه می دهند. با این همه، ترامپ عملا از نیروهای نظامی آمریکا به نحو صریحی برای هدف اعلامیِ حمایت از مقام های مهاجرتی و اجرای قانون استفاده می کند و و به نظر می رسد که نمی‌خواهد این رویکرد خود را متوقف کند.

او این اقدام را در شرایطی انجام داده و می‌دهد که مثلا فرمانداران ایالت های کالیفرنیا، اورگان، و ایلینویز مداخله نظامی در ایالت‌های خود را رد کرده بودند. البته که نشانه ای از تمسک به دیگر قوانین در زمینه بکارگیری نیروهای نظامی در ایالت های مختلف به چشم نمی خورد. این بدان معناست که ترامپ و متحدانش عملا به صورت غیرقانونی، نیروهای نظامی آمریکایی را روانه خیابان‌های شهرهای مختلف آمریکا می‌کنند.

ترامپ حتی از برخی اختیارات قانونی رئیس جمهور آمریکا که به وی اجازه می دهد تفسیر گسترده ای را از وضعیت یک شورش یا ناامنی در خاک آمریکا ارائه کند هم استفاده ای نمی کند. این مساله سبب شده تا اعتراضات سیاسی و قضایی زیادی علیه وی مطرح شود. در این نقطه این سوال مطرح می شود که آمریکا چگونه می‌تواند راهی برای برون رفت از این بحران بی‌سابقه پیدا کند؟ برخی معتقدند که ژنرال های آمریکایی باید این نکته را در ذهن داشته باشند که آن ها یک وظیفه بزرگ دارند و آن هم این است که نباید درگیرِ بازی های سیاسی افرادی نظیر دونالد ترامپ رئیس جمهور و پت هگست وزیر جنگ آمریکا شوند. البته که آن ها در این مسیر به نحو خوبی در حال جهت‌گیری هستند.

با این حال، واقعیت این است که ارتش آمریکا نمی‌تواند مردم این کشور را از رهبران سیاسی که آنها انتخاب کرده‌اند نجات دهد. در نظام حکمرانی آمریکا، راهکارها برای مشکلات سیاسی باید فی‌نفسه ماهیت مدنی و غیرنظامی داشته باشند. از همه مهمتر اینکه کنگره آمریکا باید وظایف خود بر پایه بند یک قانون اساسی آمریکا را اجرایی کند و تفسیر گسترده ترامپ از اختیارات اجرایی‌اش را محدود و تعدیل کند. کنگره باید این مساله را مورد تاکید قرار دهد که به تنهایی قدرت پیگیری مسائلی از این دست را دارد.

تحولات اخیر و جنس رفتار ترامپ و متحدانش همچنین این نکته را آشکار می کند که کنگره باید برخی اصلاحیه‌ها را در مورد شرایطی که امکان دارد بعضی روسای جمهور از آن ها سواستفاده کنند و منافع خود را در شرایط خاص به پیش برند در دستورکار داشته باشد. در وضعیت کنونی، فرمانداران ایالت های مختلف در آمریکا باید از دولت مرکزی این کشور به دلیل نقض قدرت حاکمیتی خود شکایت کنند. ما باید مانع از این شویم که سیاستمداران آمریکایی سنت 250 ساله جامعه آمریکا مبنی بر جدایی حوزه های سیاسی و نظامی از یکدیگر را نقض کنند.