کد خبر: ۴۴۱۰۹۰
تاریخ انتشار: ۱۰ آبان ۱۴۰۴ - ۱۱:۱۸
printنسخه چاپی
sendارسال به دوستان
تعداد بازدید: ۹۴

۳ پالس هشدار به آینده ایران

طیف متنوعی از مسائل نظیر چالش های اقتصادی، متغیرهای اجتماعی، نارضایتی‌های سیاسی و غیره، سبب شده‌اند تا جامعه ایرانی بعضا نسبت به آینده تصویر روشنی نداشته باشد و طیف هایی از مردم احساس سرخوردگی پیدا کنند. در حقیقت، بخشی از مردم شاید این تصور را داشته باشند که آینده ای روشن ندارند و صرفا برای بقا در حال تلاش و فعالیت هستند. ایحاد امید واقعی نسبت به آینده ای روشن برای مردم، موضوعی است که باید به صورت جدی مورد توجه جریان حکمرانی در ایران باشد.»

طیف متنوعی از مسائل نظیر چالش های اقتصادی، متغیرهای اجتماعی، نارضایتی‌های سیاسی و غیره، سبب شده‌اند تا جامعه ایرانی بعضا نسبت به آینده تصویر روشنی نداشته باشد و طیف هایی از مردم احساس سرخوردگی پیدا کنند. در حقیقت، بخشی از مردم شاید این تصور را داشته باشند که آینده ای روشن ندارند و صرفا برای بقا در حال تلاش و فعالیت هستند. ایحاد امید واقعی نسبت به آینده ای روشن برای مردم، موضوعی است که باید به صورت جدی مورد توجه جریان حکمرانی در ایران باشد.»

 

تحلیل دقیق وضعیت کنونی و خوانش روندهای آتی، یکی از موضوعات مهم در امر حکمرانی هر کشور و جامعه ای است. این مساله به قدری از اهمیت راهبردی برخوردار است که رشته ای تحت عنوان آینده‌پژوهشی در نظام دانشگاهی بین‌المللی ایجاد شده و در قالب آن سعی می شود روندهای آتی در حوزه حکمرانی هر کشور، ادراک، و بسترهای مساعد برای حل مشکلات و چالش ها، از همین حالا فراهم شود.

جامعه ایران نیز مستثنی از این قاعده نیست و واکاوی وضعیت کنونی و ارائه پیش‌بینی در مورد آینده از سوی صاحب نظران، یکی از حوزه‌های جذاب در عرصه پژوهش و  البته برای افکار عمومی است. از این رو، اینطور به نظر می رسد که ایران حداقل در 3 حوزه، با پالس های هشدار رو به رو است که از همین حالا باید برای آن ها برنامه‌ریزی شود.

 

1: تداوم روند صعودیِ تورم در اقتصاد ایران

به تازگی شاهد انتشار گزارش مرکز آمار ایران و به طور خاص تداوم روند صعودی قیمت مواد غذایی بوده ایم. در عین حال، گزارش های مختلف حاکی از این هستند که ایران در حداقل 4 سال اخیر با نرخ تورم بالا رو به رو بوده که این مساله به نوبه خود سبب شده تا درآمد طیف های قابل ملاحظه ای از مردم ایران از نرخ تورم عقب بماند و طبیعتا استانداردهای زندگی آن ها تضعیف شود. 

این روند مخصوصا با توجه به جنگ تحمیلی 12 روزه و تشدید فضای امنیتی در محیط پیرامونی ایران، ابعاد تازه‌ای را به خود می گیرد. برخی ناظران و تحلیلگران معتقدند که دشمن پس از جنگ 12 روزه، برنامه ای جدی برای در برزخ نگه‌داشتن اقتصاد ایران دارد. دستورکاری که هدف نهایی آن تحریک اعتراضات عمومی در ایران است. این در حالی است که تهران در واکنش به این دستورکار، توسعه پیوندها با طیفِ قدرت های شرقی را در دستورکار قرار داده است.

با این همه، بسیاری از صاحب نظران معتقدند که ریشه بسیاری از مشکلات اقتصادی ایران امروز را باید در داخل جستجو کرد. از این رو، اگر چهارچوب های اقتصادی در ایران چه از منظر ارتقا حکمرانی اقتصادی و چه رفع موانع خارجی در قالب جنگ اقتصادی تحمیلی به کشور، بهبود نیابند، می توان به صورت طبیعی انتظار داشت که نرخ تورم در ایران صعودی‌تر هم شود. مساله ای که می‌تواند ابعاد سیاسی و اجتماعی و امنیتی پیدا کند. فقیرتر شدن جامعه که همین حالا نیز زندگی را برای شمار قابل توجهی از مردم سخت کرده، موضوعی نیست که تبعات آن صرفا به حوزه اقتصادی محدود بماند.

2: نسل Z را دریابیم!

هرم جمعیتی ایران سال هاست که جوان است و نوجوانان و جوانان بخش قابل ملاحظه ای از جمعیت ایران را تشکیل می دهند. این در حالی است که به نظر می رسد هنوز آنطور که باید و شاید، نسل Z ایرانی را درک نکرده‌ایم و برای آن ها برنامه نداریم. پیشرفت های فناورانه و تغییرات جوامع به قدری سریع بوده اند که حتی در بسیاری از کشورهای پیشرفته این گزاره گفته می شود که نسل های جدید به سرعت پوست می‌اندازند و باید زبان و جهان‌بینی آن ها درک و متناسب با آن برایشان برنامه‌ریزی شود.

با این حال، چالش اصلی این است که از منظر حکمرانی در حوزه ارتباط با جوانان در ایران دچار نوعی تاخر تاریخی هستیم و گویی مقتضیات آن ها را آنطور که باید و شاید متوجه نیستیم. موضوعی که شاید یکی از عینی‌ترین نمودهای خود را در محیط مدرسه و جنس ارتباط معلمان و دانش‌آموزان به نمایش بگذارد. با راه‌حل‌های سنتی نمی‌توان به مواجهه با نسل Z و نوجوانان و جوانان ایرانی رفت. باید برای آن ها برنامه داشت و اگر چنین نباشد، کاملا طبیعی است که بازیگران خارجی برای آنها برنامه‌ریزی کنند. موضوعی که به هیج عنوان در راستای منافع و امنیت ملی ایران نیست.

 

3: جامعه ایرانی و معمای "تصویرِ آینده"

طیف متنوعی از مسائل نظیر چالش های اقتصادی، متغیرهای اجتماعی، نارضایتی های سیاسی و غیره، سبب شده‌اند تا جامعه ایرانی بعضا نسبت به آینده تصویر روشنی نداشته باشد و طیف هایی از مردم احساس سرخوردگی پیدا کنند. در حقیقت، بخشی از مردم شاید این تصور را داشته باشند که آینده ای روشن ندارند و صرفا برای بقا در حال تلاش و فعالیت هستند.

این تصویر باید شکسته شود و امید واقعی به مردم تزریق شود. آن ها باید آینده خود را روشن ببینند. وقتی تصویر آینده برای افراد مبهم و تیره باشد، اینکه ببینیم روند مهاجرت از کشور بالاست یا آمارهای خودشکی نامطلوب است و همچنین توجه به وضعیت بهداشت و درمان پایین است و مثلا فرزندآوری کاهش می یابد و یا طلاق افزایش پیدا می کند، به هیچ عنوان گزاره های عجیبی نیستند. این وظیفه دولتمرد و سیاستمدار ایرانی است که بسترهایی را فراهم سازد که مردم در قالب آنها، آینده خود را روشن ببینند و برای آن تلاش کنند.

این مساله حداقل در وضعیت کنونی آنطور که باید و شاید قابل مشاهده نیست. درست به همین دلیل است که باید برای آن برنامه‌ریزی شود و جریان حکمرانی نباید صرفا در مقام آتش‌نشان رفتار کند و وقتی جایی آتش گرفت وارد عمل شود و ابعاد بحران را مهار کند. بلکه دولت باید دوراندیش باشد و برای آینده برنامه های عینی و عملیاتی داشته باشد. برنامه هایی که مردم را امیدوار و آینده کشور را آباد کنند.