چرایی رفتارهای خارج از چارچوب برخی مجریان تلویزیون/ فامیلبازی صداوسیما را به این روز انداخته؛ انتخابها دیگر هیچ مبنای علمی ندارد

در حالیکه طی ماههای اخیر رفتارهای خارج از چارچوب برخی مجریان تلویزیون به یکی از بحثبرانگیزترین موضوعات تبدیل شده و بحران «دیدهشدن به هر قیمت» اکنون به معضلی ساختاری در تلویزیون بدل شده است؛ بحرانی که از تغییر معیارهای انتخاب مجری تا فشار شبکههای اجتماعی، مرجعیت رسانه ملی و مفهوم حرفهای اجرا را به چالش کشیده است. هرمز شجاعیمهر، یکی از باسابقهترین مجریان صداوسیما، با صراحت از «فاجعهای در حال وقوع» سخن میگوید.
در ماههای اخیر، فضای رسانهای ایران به شکلی قابل توجه شاهد بروز رفتارهایی از سوی برخی مجریان تلویزیونی بوده که شائبه تلاش برای جلب توجه، دیدهشدن یا وایرالشدن در شبکههای اجتماعی را تقویت کرده است.
اتفاقهایی از جنس طعنهزدن به مجریان مستقل یا یوتیوبی، شوخیهای خارج از عرف حرفهای، تقلید حرکات مرتبط با مصرف مواد مخدر روی آنتن زنده و حتی افترای کلامی به یک فوتبالیست در برنامه زنده به دلیل مسائل شخصی، باعث شده تصویری تازه و گاه نگرانکننده از نقش «مجری» در رسانه رسمی شکل بگیرد؛ نقشی که همواره با معیارهایی چون متانت، دقت، بیطرفی و تسلط بر آداب حضور در برنامه زنده تعریف میشده است.
این تغییرات یک پرسش اساسی را پیش روی افکار عمومی و کارشناسان رسانه قرار داده است: چه اتفاقی در نظام حرفهای تلویزیون رخ داده که مجریانی با سابقه و سابقا مقید، امروز برای بقا یا مطرحشدن در میان رقابتهای سنگین فضای مجازی، به رفتارهایی فراتر از مرزهای حرفهای روی میآورند؟
حال، در ادامه این پرونده و برای تکمیل دیدگاهها، اینبار سراغ یکی دیگر از شناختهشدهترین چهرههای اجرا در تلویزیون رفتهایم؛ هرمز شجاعیمهر، مجری باسابقهای که بیش از سه دهه در برنامههای زنده حضور داشته و دیدگاهش درباره مرزهای رفتار حرفهای، تحولات نسل جدید مجریان، و نسبت تلویزیون با فضای مجازی میتواند به روشنترشدن ابعاد این موضوع کمک کند. در ادمه گفتوگو با هرمز شجاعیمهر مجری شناختهشدهی برنامه «سینمای خانواده» را میخوانید.
بحران شخصیت در اجرا: وقتی «تیپ» جای «شخصیت» را میگیرد
شجاعیمهر ریشه بخشی از نابسامانی امروز در اجرای تلویزیونی را در تغییر معیارهای انتخاب مجری میداند. او میگوید پیش از آنکه «تیپ و قیافه و چهره عجیب و غریب» معیار باشد، مجریگری و گویندگی بیش از هر چیز «نیازمند شخصیت» است؛ شخصیتی که بتواند در برابر میلیونها مخاطب، حامل پیام رسانه ملی باشد. او معتقد است: «چیزهای اینچنین مثل مجریگری و گویندگی پیش از اینکه نیازمند صدای خوب باشد، پیش از اینکه تیپ و قیافه و چهره عجیب و غریب بخواهد، نیازمند شخصیت انجام آن کار است. کسی که در مقابل دوربین رسانه ملی برای میلیونها نفر حرف میزند باید شخصیت و علم اجرا داشته باشد، شخصیت داشته باشد.»
شجاعیمهر با صراحت وضعیت امروز را نتیجه انتخابهای سلیقهای و غیرحرفهای میداند. او تأکید میکند: «متأسفانه این روزها معیار کار در صدا و سیما روی حساب فامیلبازی و روی این حساب که آن فرد منطبق بر خط فکری تصمیمگیران است شده است و ملاک انتخابها ابداً علمی نیست و فیلتر خاصی بهجز سلیقه وجود ندارد و متأسفانه به همین دلیل در رسانه ملی چنین اشکالات وحشتناکی روی آنتن صدا و سیما به وجود میآید که واقعاً باعث خجالت است.»
به باور او، پیامد چنین انتخابهایی، رفتارهایی است که در شأن رسانه ملی نیست: «مجری رسانه ملی بدون اینکه جایگاه خود را بداند در زندگی خصوصی مردم سرک میکشد فقط برای اینکه وایرال شود و توسط مردم دیده شود. اعمال سلیقهها صدمه میزند به رسانه ملی و مشکل اصلی دقیقاً همین سلیقههای شخصی است که باعث گرفتاری شده است.»
آموزش در گذشته، ورودهای ناگهانی امروز: «ما ذرهذره وارد کار میشدیم»
شجاعیمهر در ادامه با یادآوری دوران آغاز فعالیت خود، تفاوت ساختار آموزشی گذشته با وضعیت امروز را برجسته میکند. او میگوید: «من کاملاً به خاطر میآورم روزهای اول کارم چهار تا استاد گویندگی ساده و درجه یک داشتیم؛ دو تا خانم که یکی خانم فروغ کنعانی و دیگری خانم فیروزه امیرمعز بودند و دو تا استاد آقا داشتیم، امیر نوری و آقای رضا معینی، که هر چهار نفر بهشدت درجهیک بودند. من شش ماه در کلاس این چهار نفر بودم با اینکه در امتحانات با نمرات بسیار عالی قبول شدم و مشکلی نبود.»
او تأکید میکند که تا پیش از پایان این دوره، اجازه ورود به آنتن به او داده نشد: «تا آن دوره ششماهه تمام نشد به من اجازه ورود به تلویزیون را ندادند. و تازه زمانی که رفتم فقط اجازه دادند همان جمله کوتاه معروف: “اینجا تهران است صدای جمهوری اسلامی ایران” را بگویم.»
شجاعیمهر از این مسیر بهعنوان یک روند ضروری یاد میکند: «ما ذرهذره وارد کار میشدیم تا حتی کوچکترین اشتباهی نکنیم و اشکال نداشته باشیم.»
اما او وضعیت امروز را متفاوت و نگرانکننده توصیف میکند: «الان گوینده از راه میرسد و اصلاً مشخص نیست از کجا آمده و تأیید شده. بعد از یک ماه کار کردن شروع به انجام اجراهای بسیار سخت میکند و این در حوزه اجرا، ورزش و هنر هر دو دیده میشود.»
از دست رفتن مرجعیت تلویزیون: «دیگر دل کسی برای آن نمیسوزد»
شجاعیمهر در تحلیل نسبت تلویزیون با شبکههای اجتماعی نیز نگاه تندی دارد. او با پذیرش این واقعیت که مرجعیت تلویزیون کاهش پیدا کرده، میگوید: «این مرجعیت تغییر کرده، بله این موضوع کاملاً درست است چون دیگر دل کسی برای تلویزیون نمیسوزد.»
او که معتقد است بخشی از مجریان امروز نه دغدغه رسانه دارند و نه پایبندی به جایگاه آن و در ادامه میگوید: «این آقایان و خانمهایی که امروز در تلویزیون مشغول به کار هستند فقط میخواهند خودشان را مطرح کنند و خودشان را صاحب نام کنند. حرفها و مطالبی که میگویند فقط برای نشان دادن خودشان است، اصلاً ارزش تلویزیون برای این افراد کجاست؟ واقعاً یک فاجعه در حال رخ دادن برای تلویزیون است.»
اه اصلاح کجاست؟ «شناخت ادبیات، رعایت حرمت کلام، آموزش جدی»
شجاعیمهر در پایان، پیشنهادی روشن برای اصلاح مسیر میدهد و بر اهمیت دانش، ادب، و آموزش تأکید میکند: «اگر بخواهم بگویم اولویت اصلاح این مسیر روبهزوال چیست، به کسانی که علاقمند به کار گویندگی هستند و میخواهند جدی این کار را ادامه بدهند یا اجرای خوب داشته باشند میگویم که باید حتماً و حتماً ادبیات کشورشان را بشناسند.»
او با اشاره به میراث فرهنگی ایران ادامه میدهد: «در همه ادبیات ما توصیه شده که مؤدب باشیم، مؤدب سخن بگوییم، حرمت مردم را نگه داریم، حرمت کلام را نگه داریم.»
به باور او، آغاز راه در آموزش است: «این افراد باید به کلاسهای آموزشی بروند و کار کردن یاد بگیرند، حرفزدن و محترم صحبتکردن را یاد بگیرند و بعد از آن شروع به کار کردن کنند.»
نگاه علی درستکار به چالشهای امروز اجرای تلویزیونی و سلطه فضای مجازی
نخستین گفتوگوی خبرآنلاین در این باره با علی درستکار انجام شد؛ مجریای که همواره نماینده بخش سنتیتر و اخلاقمحورتر رسانه رسمی شناخته میشود.
درستکار در این گفتگو از یک «جابهجایی بنیادین در مفهوم اجرا» سخن گفت و تأکید کرد که «مجری تلویزیون نباید به قیمت دیدهشدن، اعتبار رسانه را قربانی کند.» او معتقد است که بخشی از رفتارهای امروز «در اثر سردرگمی میان دو جهان» پدید آمده است؛ جهانی که پیش از این تلویزیون تعیینکننده قواعد آن بود و جهانی که اکنون شبکههای اجتماعی و الگوریتمها بر آن سلطه دارند.
درستکار در تشریح این تنش میگوید: «وقتی معیار موفقیت از کیفیت محتوا به تعداد بازدید تغییر پیدا میکند، طبیعی است که برخی مجریان فکر کنند راه بقا این است که به هر شکل در فضای مجازی مطرح شوند.» او همچنین هشدار میدهد که این روند نه تنها شأن آنتن زنده را زیر سؤال میبرد، بلکه «ذائقه مخاطب را نیز به سمت رفتارهایی میبرد که تناسبی با ماموریت رسانه ملی ندارد.»
او در بخشی از مصاحبه تاکید کرد: «رادیو و تلویزیون مهمترین نهاد فرهنگی کشور است، حتی مهمتر از برخی نهادها مثل نهاد رهبری! چرا که اثرگذاری آن در جامعه گاهی از خود رهبری هم بالاتر است. درواقع رهبری از آن کمک میگیرد تا مقصود خود را به مردم برساند»
تلاش برای وایرال شدن، تهدیدی برای استانداردهای تلویزیون
دومین گفتوگو با نیما کرمی، مجری باسابقه برنامههای خانوادگی، تصویری متفاوت اما مکمل از این وضعیت ارائه کرد.
کرمی ضمن تأیید اینکه «رقابت برای دیدهشدن به شکل بیسابقهای در تلویزیون شدت گرفته»، تأکید کرد که مشکل اصلی تنها رفتار فردی مجریان نیست، بلکه شرایط فعلی تلویزیون گاهی باعث میشود آنها برای دیده شدن دست حرکاتی بزنند که لزوما آنها را به سمت وایرال شدن در فضای مجازی و شهرتهای اینچنینی بکشاند.
او در بخشی از مصاحبه با ما تاکید کرد: «مجریان تازهکار فکر میکنند اگر کاری غیرمعمول انجام دهند و آن در شبکههای اجتماعی پخش شود، یکشبه راه صد ساله را رفتهاند. اما خبر ندارند که همان اتفاق، آغاز سقوطشان است. وایرال شدن این حرکات باعث میشود ماندگاریشان روی آنتن کمتر و کمتر شود.»
کرمی همچنین با تاکید بر اینکه مشکل اصلی تلاش برای دیده شدن است اشاره کرد: «متأسفانه آفت این روزها این است که بسیاری از مجریان برای اینکه برنامهشان و خودشان در فضای مجازی بیشتر دیده شوند، دست به کارهای بهاصطلاح وایرالی میزنند. این رفتارها شأن رسانه و خود مجری را زیر سؤال میبرد. در گذشته مجریانی داشتیم که در ذهن مردم میماندند چون در یک زمینه خاص فوقالعاده بودند، نه به خاطر رفتارهای عجیب یا ساختگی.»
زبان متفاوت و نگاه مکمل: بحران اجرا در تقاطع فردیت ساختار
آنچه از این سه نگاه برمیآید، تصویری از تلویزیونی است که با بحران شخصیت، بحران اعتبار و بحران آموزش روبهروست. زمانی جایگاه مجری بر پایه شخصیت، سواد، ادب و گذر از مسیرهای سخت آموزشی بنا میشد، اما امروز گاه کافی است کسی «دیده شود» تا روی آنتن بنشیند. در چنین فضایی، رفتارهای غیرحرفهای و تلاش برای وایرالشدن نه تنها به بدنه رسانه ملی آسیب میزند، بلکه ذائقه مخاطب را نیز به سمت سطحیگری سوق میدهد.
این گفتگوها تأکید میکنند که بازگشت به معیارهای حرفهای، بازسازی آموزش، شناخت ادبیات و احترام به حرمت کلام تنها راه بازیابی شأن اجرا و احیای اعتبار تلویزیون است؛ اعتباری که اگرچه کمرنگ شده، اما با اصلاح درست و جدی همچنان قابل احیاست.

نسخه چاپی
ارسال به دوستان
