کد خبر: ۴۴۱۶۸۴
تاریخ انتشار: ۰۴ آذر ۱۴۰۴ - ۱۱:۲۲
printنسخه چاپی
sendارسال به دوستان
تعداد بازدید: ۱۰۵

پروپاگاندای تازه صداوسیما و پروژه سینمایی جبهه پایداری | چرا به جای قهرمانان ملی، زندگی سحر امامی فیلم می‌شود؟

ساخت فیلم درباره سحر امامی نه یک انتخاب فرهنگی، بلکه پروژه‌ای تبلیغاتی از سوی صداوسیما و جریان جبهه پایداری است؛ در حالی‌که بسیاری از قهرمانان ملی و قربانیان حمله اخیر هنوز حتی نامی در سینما ندارند.

ساخت فیلم درباره سحر امامی نه یک انتخاب فرهنگی، بلکه پروژه‌ای تبلیغاتی از سوی صداوسیما و جریان جبهه پایداری است؛ در حالی‌که بسیاری از قهرمانان ملی و قربانیان حمله اخیر هنوز حتی نامی در سینما ندارند.

 

ایران کشور شگفتی‌های عجیب است، به‌ویژه وقتی پای مسائل فرهنگی در میان باشد. اینکه چرا مسئولان فرهنگی کشور و سینماگران ایرانی سراغ ساخت فیلم درباره سحر امامی رفته‌اند چندان روشن نیست. بله، اقدام او پس از حمله اسرائیل به ساختمان شیشه‌ای صدا و سیما شجاعانه و تأثیرگذار بود، اما این‌که او را در جایگاهی قرار دهیم که درباره‌اش فیلم ساخته شود، محل تردید است. ساخت فیلم درباره سحر امامی پرسش‌های بسیاری را برای مخاطب ایجاد می‌کند.

 

اول آنکه چرا از میان تمام چهره‌های برجسته جنگ ۱۲ روزه، مسئولان فرهنگی گزینه‌ای مانند سحر امامی را انتخاب کرده‌اند؟ پرسش دوم این است که آیا هدف از این اقدام، تقدس‌بخشی به صدا و سیما نیست تا هیچ منتقدی جرأت نقد این سازمان را نداشته باشد؟ و سؤال سوم اینکه زندگی سحر امامی ــ جدای از آن حرکت نمادین پس از حمله اسرائیل که در جای خود ارزشمند است ــ چه ویژگی متمایزی دارد که او را شایسته ساخت فیلم می‌کند؟

پاسخ به این پرسش‌ها مهم است، زیرا نشان می‌دهد پشت تصمیم ساخت فیلم درباره سحر امامی نه ستایش یک قهرمان ملی – به فرض اینکه سحر امام را قهرمان ملی بنامیم - بلکه نیت‌های سیاسی نهفته است؛ نیت‌هایی که در نهایت می‌تواند به امنیت ملی آسیب بزند.

حتی اگر تمامی ملاحظات سیاسی کنار گذاشته شود و صرفاً از منظر سینمایی به ماجرا نگاه کنیم، باز هم سحر امامی شایستگی لازم برای تبدیل شدن به محور یک فیلم را ندارد. در یک اثر نمایشی، قهرمان کسی است که ویژگی خاصی داشته باشد یا پیرنگ داستان حول محور اعمال تأثیرگذار و تداوم‌دار او شکل بگیرد. اما به‌جز آن لحظه خاص، کلیت زندگی سحر امامی چه ویژگی برجسته‌ای دارد که او را در مقام قهرمان قرار دهد؟ فراموش نکنیم شرط اصلی قهرمان‌سازی در سینما تداوم کنش‌های متفاوت و متهورانه است؛ چیزی که در مورد امامی وجود ندارد. همین نکته ساخت فیلم درباره این مجری صدا و سیما را از منظر سینمایی نیز زیر سؤال می‌برد.

اولویت با چه کسانی است؟ سلبریتی‌ها یا قهرمانان ملی؟

مشکل اصلی فرهنگ در ایران این است که مدیران فرهنگی به‌جای طراحی استراتژی و چشم‌انداز روشن، اسیر موج‌های رسانه‌ای و فضای احساسی پیرامون یک اتفاق می‌شوند. اگر قرار باشد درباره قهرمانان ورزشی، سیاسی، نظامی، علمی یا فرهنگی فیلم ساخته شود، چهره‌های بسیاری وجود دارند که صلاحیت بیشتری از سحر امامی دارند. اما مدیران فرهنگی سراغ او می‌روند؛ چرا؟ چون چنین سوژه‌ای امکان ساخت پروپاگاندایی ساده‌تر و انتقال نگاه ایدئولوژیک دلخواه را فراهم می‌کند.

به‌عنوان نمونه، می‌توان قهرمان را به زنی با پوشش مورد تأیید حاکمیت تقلیل داد و این پیام را منتقل کرد که «تنها زن قهرمان» کسی است که سبک پوششی مشابه سحر امامی داشته باشد؛ درحالی‌که تاریخ این سرزمین چهره‌هایی مانند مریم میرزاخانی را هم دارد که مسیر متفاوتی را پیمودند و در حوزه علم به قهرمان تبدیل شدند. اما آیا حاکمیت اجازه می‌دهد درباره این چهره‌ها هم فیلم ساخته شود؟ بی‌تردید خیر.

از سوی دیگر، بررسی رفتار سحر امامی پس از مشهور شدن نشان می‌دهد حتی در سطح فردی نیز واجد ویژگی‌های لازم برای تبدیل شدن به قهرمان نیست. او پس از آن اتفاق مهم در اوج جنگ ۱۲ روزه، در هر مراسمی حاضر شد و به‌جای حفظ آن لحظه طلایی، خود را بی‌محابا در فضا‌های مختلف رسانه‌ای خرج کرد تا خیلی زود تبدیل به یک سلبریتی یا بلاگر شود. حتی از دریافت «دان افتخاری تکواندو» هم نگذشت؛ نشانه‌ای روشن از اینکه شهوت شهرت چگونه می‌تواند میراث یک چهره رسانه‌ای را تخریب کند. آیا کارگردان فیلم سحر امامی به این جنبه از شخصیت او هم خواهد پرداخت؟ قطعاً خیر.

تقویت یک جریان سیاسی خاص

وقتی خبر ساخت فیلم درباره سحر امامی را کنار خبر «اهدای قطعاتی از ساختمان شیشه‌ای به بازدیدکنندگان» می‌گذاریم، ماجرا دیگر صرفاً ساخت یک فیلم نیست. چنین فضاسازی‌هایی به‌وضوح تلاشی برای تطهیر صدا و سیماست؛ تلاشی برای پنهان کردن اشتباهات و کاستی‌های این سازمان، از جمله ساخت برنامه‌های بی‌محتوا، سقوط مخاطبان و تندروی‌های سیاسی و اجتماعی. پرسشی که باید مطرح شود این است که پشت‌پرده این اقدامات در جبهه پایداری ــ به‌عنوان گردانندگان اصلی رسانه ملی ــ چیست؟

در حقیقت، این اتفاق نوعی شوآف رسانه‌ای است؛ درحالی‌که به‌جای سحر امامی می‌شد درباره معصومه عظیمی و نیما رجب‌پور فیلم ساخت که در جریان همان حمله، جان خود را از دست دادند. ماجرا کاملاً روشن است: جبهه پایداری به دنبال انحراف افکار عمومی است و چه راهی بهتر از مصادره یک اتفاق و تبدیل آن به ابزار تبلیغاتی توسط گروهی که در این کار سابقه طولانی دارد؟

اما سرانجام فیلم سحر امامی چه خواهد بود؟ تجربه نشان داده که ساخت چنین فیلم‌هایی اغلب یک شکست تمام‌عیار است؛ همانند بسیاری از آثار پروپاگاندایی پس از پیروزی انقلاب اسلامی. علت نیز روشن است: نه شخصیت اصلی یک قهرمان ملی است و نه هدف سازندگان، تقویت انسجام اجتماعی؛ بنابراین بهتر است همین حالا و پیش از ساخته شدن، این فیلم را فراموش کنیم و به چهره‌ها و اتفاقاتی بپردازیم که ارزششان به اندازه «کل ایران» است.