کد خبر: ۴۴۲۷۱۱
تاریخ انتشار: ۱۰ دی ۱۴۰۴ - ۱۶:۵۱
printنسخه چاپی
sendارسال به دوستان
تعداد بازدید: ۹۴

مهم‌ترین هدف آمریکا باز نگه داشتن دو مسیر تقابل و مذاکره است

در بسیاری از موارد، تهدید، ابزاری برای بهبود یا تسریع فرایندهای مذاکره است. هرچه سایه جنگ پررنگ‌تر ترسیم شود، اما تهدید می تواند تضمین کند که امتیاز گرفتن در میز مداکره ساده تر شود. از این رو، نمی‌توان از کنار این احتمال گذشت که بخشی از این فضاسازی‌ها، معطوف به ارائه زمینه برای مذاکرات «جدی‌تر» و شاید سخت‌گیرانه‌تر باشد. البته نباید از نظر دور داشت که منطقه، به‌دلیل تراکم چالشها، شرایطی غیرقابل پیش بینی دارد. هرچه لحن‌ها تندتر و تهدیدها صریح‌تر شود، احتمال سوءتفاهم و واکنش‌های غیرقابل پیش بینی افزایش می‌یابد.
مهم‌ترین هدف آمریکا باز نگه داشتن دو مسیر تقابل و مذاکره است

در بسیاری از موارد، تهدید، ابزاری برای بهبود یا تسریع فرایندهای مذاکره است. هرچه سایه جنگ پررنگ‌تر ترسیم شود، اما تهدید می تواند تضمین کند که امتیاز گرفتن در میز مداکره ساده تر شود. از این رو، نمی‌توان از کنار این احتمال گذشت که بخشی از این فضاسازی‌ها، معطوف به ارائه زمینه برای مذاکرات «جدی‌تر» و شاید سخت‌گیرانه‌تر باشد. البته نباید از نظر دور داشت که منطقه، به‌دلیل تراکم چالشها، شرایطی غیرقابل پیش بینی دارد. هرچه لحن‌ها تندتر و تهدیدها صریح‌تر شود، احتمال سوءتفاهم و واکنش‌های غیرقابل پیش بینی افزایش می‌یابد.

دونالد ترامپ اخیرا در جریان نشست مطبوعاتی مشترک با بنیامین نتانیاهو مدعی شده که اگر ایران اقدام به بازسازی توان تسلیحاتی و برنامه هسته‌ای خود کند، آمریکا چاره‌ای جز نابود کردن تاسیسات ایران نخواهد داشت. این سخنان وی با واکنش برخی مقامات کشور، از جمله علی شمخانی و محمدباقر قالیباف رو به رو شده است. 

 ترامپ مدعی شده: «امیدوارم [ایرانی‌ها] در حال بازسازی نباشند. چون اگر این کار را بکنند، چاره‌ای جز از بین بردن سریع آن‌چه آن‌ها بازسازی کردند، نخواهیم داشت. پس امیدوارم که ایران به دنبال بازسازی نباشد. گزارش‌هایی خواندم مبنی بر این که آن‌ها در حال تولید سلاح و دیگر چیزها هستند. اگر واقعا چنین کاری کنند، احتمالا از تاسیساتی که ما نابودشان کردیم، استفاده نمی‌کنند و تاسیسات دیگری را به‌کار می‌گیرند. ما دقیقا می‌دانیم آن‌جا چه خبر است و چه می‌کنند. امیدوارم این کار را انجام ندهند، چون نمی‌خواهیم سوخت بمب‌افکن‌های بی-۲ را برای یک سفر ۳۷ساعته تلف کنیم. نمی‌خواهم این همه سوخت تلف کنم. اگر تایید شود، پیامدهایی در کار خواهد بود. پیامدهایی بسیار قدرتمند، شاید قدرتمندتر از دفعه قبل.» 

 

گمانه زنی‌ها درباره نتایج سفر نتانیاهو به ایالات متحده، حتی پیش از سفر وی مطرح بود. با این وجود در خصوص تهدیدهای جدید مشترک بین او و نتانیاهو پرسش‌هایی مطرح است. از جمله این که این تهدیدها چه معنایی دارد و با چه هدفی مطرح می‌شود؟ برنامه اسرائیل و آمریکا در قبال ایران چیست؟ فریدون مجلسی، دیپلمات با سابقه ایرانی و تحلیلگر ارشد سیاست خارجی در گفتگو با فرارو به بررسی این موارد پرداخته است: 

آماده‌سازی ذهن‌ها برای حمله‌ای دیگر؟ 

فریدون مجلسی به فرارو گفت: «سخنان اخیر ترامپ و نتانیاهو درباره توان موشکی ایران یا مسائل هسته‌ای، نه واجد عنصر غافلگیری است و نه حاوی نکته‌ای است که پیش‌تر در ادبیات رسمی و غیررسمی این دو بازیگر دنیای سیاست شنیده نشده باشد. این زبان، زبانی آشناست؛ زبانی که سال‌هاست در بزنگاه‌های مختلف، به‌ویژه در آستانه تصمیم‌های بزرگ یا تحولات منطقه‌ای، تکرار می‌شود. با این حال، تقلیل این سخنان به صرف تکرار یا بی‌ارزش دانستن آن‌ها، نادیده گرفتن کارکرد واقعی چنین مواضعی در سیاست بین الملل است. در جهان سیاست، آنچه گفته می‌شود، بسیار مهم است. ترامپ و نتانیاهو هر دو سیاستمدارانی هستند که به خوبی با منطق رسانه و تاثیر روانی کلمات آشنا هستند. سخنان آن‌ها، اغلب آغشته به اغراق، تهدید و لحن پوپولیستی است، اما خالی از پیام‌های هدفمند نیست.» 

وی افزود: «این سخنان را نباید صرفاً صحبت‌هایی برای اقناع افکار عمومی داخلی خود آن‌ها یا حتی جهت دادن به افکار مردم ایران دانست، بلکه این سخنان می‌تواند تلاشی باشد برای «آماده‌سازی ذهن‌ها» در جهت آغاز حمله‌ای دیگر علیه ایران. در واقع، تهدیدهای مکرر و مداوم، بخشی از روند عادی‌سازی یک سناریوی جنگی است. سناریویی که در آن احتمال اقدام نظامی، از امری غیرقابل تصور به گزینه‌های قابل بحث تبدیل می‌شود.»

آمریکا و اسرائیل به امید فروپاشی از درون ننشسته‌اند

مجلسی در ادامه گفت: «آمریکا و اسرائیل نقشه‌هایی فراتر از برخی از تحلیل‌های ساده‌انگارانه دارند. برخی معتقدند این دو، به این امید نشسته‌اند که فشارهای اقتصادی یا نارضایتی‌های اجتماعی در ایران، به طور خودکار به فروپاشی ساختار سیاسی تبدیل شود. اما این طور نیست. تجربه‌های گذشته به آن‌ها آموخته‌اند که جامعه ایران، علی‌رغم همه مشکلات معیشتی و شکاف‌های اجتماعی، در برابر تهدید خارجی رفتاری پیچیده‌تر و متفاوت از آنچه در اتاق‌های فکر مطرح می‌شود، نشان می‌دهند. بنابراین از دید من این تصور که واشنگتن و تل‌آویو استراتژی خود را بر «انتظار فروپاشی از درون» بنا کنند، با معلومات میدانی آن‌ها همخوانی ندارند.»

وی افزود: «از این منظر، می‌توانم بگویم که برنامه‌های آمریکا و اسرائیل در قبال ایران، تا حد زیادی از پیش طراحی شده و بر پایه محاسبات بلندمدت است. تصمیم‌های بزرگ، به‌ویژه تصمیم‌هایی با پیام‌های پرهزینه‌ای چون حمله نظامی، در لحظه و بر اساس هیجان یا یک سخنرانی، شروع نمی‌شود. این تصمیم‌ها، فرآیندهای ارزیابی منطقه‌ای، ارزیابی واکنش‌های بین‌المللی و محاسبه هزینه و فایده را در پی دارد.» 

 

در بسیاری از موارد، تهدید، ابزاری برای بهبود یا تسریع فرایندهای مذاکره است

این تحلیلگر سیاست خارجی در ادامه گفت: «واکنش مقامات ایران به تهدیدهای اخیر نیز دور از انتظار نبود. پایه واکنش‌ها بر «ادامه مقاومت» و مقاومت در برابر تهدید بنا شده است که بخشی از گفتمان رسمی جمهوری اسلامی است. این پاسخ‌ها، بیش از آن‌که صرفاً واکنشی احساسی باشد، تلاشی است برای ارسال این پیام که فشار و تهدید، نه‌تنها باعث عقب‌نشینی نمی‌شود، بلکه می‌تواند به انسجام بیشتر منجر شود. به نظر می‌رسد اسرائیل و آمریکا با طرح مکرر چنین اظهاراتی، چند هدف را به طور همزمان دنبال می‌کنند. نخست، حفظ فشار روانی و القای این تصور است که «همه گزینه‌ها روی میز است». دوم، ارسال پیام به کشورهای منطقه‌ای و بین‌المللی مبنی بر جدی بودن نگرانی‌ها نسبت به برنامه‌های موشکی و هسته‌ای ایران. و سوم، شاید مهم‌تر از همه، باز نگاه داشتن دو مسیر موازی: مسیر تقابل و مسیر مذاکره.»

وی افزود: «در بسیاری از موارد، تهدید، ابزاری برای بهبود یا تسریع فرایندهای مذاکره است. هرچه سایه جنگ پررنگ‌تر ترسیم شود، اما تهدید می‌تواند تضمین کند که امتیاز گرفتن در میز مذاکره ساده‌تر شود. از این رو، نمی‌توان از کنار این احتمال گذشت که بخشی از این فضاسازی‌ها، معطوف به ارائه زمینه برای مذاکرات «جدی‌تر» و شاید سخت‌گیرانه‌تر باشد. البته نباید از نظر دور داشت که منطقه، به‌دلیل تراکم چالش‌ها، شرایطی غیرقابل پیش‌بینی دارد. هرچه لحن‌ها تندتر و تهدیدها صریح‌تر شود، احتمال سوءتفاهم و واکنش‌های غیرقابل پیش بینی افزایش می‌یابد. تاریخ منطقه نشان می‌دهد که یک تصمیم محدود یا حتی یک اشتباه کوچک، می‌تواند عواقبی سنگین در پی داشته باشد. در نهایت، باید پذیرفت که آنچه امروز در قالب سخنرانی، مصاحبه یا نشست خبری بیان می‌شود، بخشی از یک بازی پیچیده‌تر است. بازی‌هایی که در آن، کلمات به اندازه موشک‌ها و تحریم‌ها مهم هستند. نه می‌توان این سخنان را صرفاً بلوف دانست و نه باید آن‌ها را نشانه‌های قطعی از جنگ قریب الوقوع تلقی کرد.»