کد خبر: ۴۴۱۹۶۵
تاریخ انتشار: ۱۵ آذر ۱۴۰۴ - ۱۵:۱۲
printنسخه چاپی
sendارسال به دوستان
تعداد بازدید: ۵۴

آدرس غلط ژیلا صادقی؛ چگونه فرهنگ مصرف قربانی روایت یک‌طرفه صداوسیما شد؟

ریشه کمبود برق و آب در ایران هر کجا که باشد فرهنگسازی مصرف انرژی بر عهده رسانه‌هاست؛ اما صداوسیما در حالی که تلاش دارد مساله مهاجرت را زیر سوال ببرد، فرهنگ مصرف انرژی در خارج از ایران را مورد نقد قرار داده. این اتفاق‌ها در برنامه خط قرمز با اجرای ژیلا صادقی که در گذشته خارج از ایران زندگی می‌کرد به نمایش درآمده.

ریشه کمبود برق و آب در ایران هر کجا که باشد فرهنگسازی مصرف انرژی بر عهده رسانه‌هاست؛ اما صداوسیما در حالی که تلاش دارد مساله مهاجرت را زیر سوال ببرد، فرهنگ مصرف انرژی در خارج از ایران را مورد نقد قرار داده. این اتفاق‌ها در برنامه خط قرمز با اجرای ژیلا صادقی که در گذشته خارج از ایران زندگی می‌کرد به نمایش درآمده.

گفتم یعنی چی چقدر برق مصرف می‌کنی؟» عبارتی است از فردی که پیش‌تر به اتریش مهاجرت کرده و از نظارت دولت بر مصرف انرژی شاکی است. این دقیقا چالشی است که ایران به وقت ناترازی انرژی با آن روبه‌روست؛ فرهنگ مصرف که در ایران گم شده.

 ژیلا صادقی در برنامه خط قرمز، میزبان مهاجری اتریشی بود که به ایران بازگشته. موضوع بحث آن‌ها هم مهاجرت بود. در این برنامه نیم ساعته ابعاد مختلف مهاجرت بررسی شد و یکی از نکات آن، بحث در مورد مالیات برای انرژی بود؛ همان بحثی که این روزها تبدیل به دغدغه پررنگ ایران شده. وقتی سدها به حجم مرده رسیدند یا کمبود برق دولت را مجبور به قطعی‌های گسترده کرد، کلام مسئولین فقط یک چیز بود؛ در مصرف برق/آب/گاز صرفه‌جویی کنید. مسئولین و کارشناسان هم بارها تذکر داده‌اند که اگر از ابتدا وقتی فیلمی ساخته می‌شد، شیر آب بی‌جهت باز نبود تا صحنه دراماتیکی ساخته شود، بهتر می‌توانستیم مصرف آب را فرهنگ‌سازی کنیم.

سعید معیدفر، جامعه‌شناس،  به بررسی این موضوع پرداخت و گفت: «ما ایرانی‌ها وقتی وارد کشور دیگری می‌شویم و می‌بینیم همه‌چیز حساب و کتاب دارد پس از مدتی مطابق مقررات عمل می‌کنیم. شاید در ابتدا بخواهیم حقه‌بازی کنیم، ولی وقتی می‌بینیم همه‌چیز حساب و کتاب دارد، خودمان را جمع می‌کنیم و منظم رفتار می‌کنیم.»

تبلیغات

صداوسیما با رویکردی کاملا متعارض با واقعیت اجتماعی عمل می‌کند/ صداوسیما مخاطب معکوس دارد

سعید معیدفر  گفت: «رفتار صداوسیما منطقی و عقلانی نیست. این رسانه اساساً کاری به مخاطب و واقعیت‌های موجود جامعه ندارد و با ذهنیتی پیشینی و رویکردی کاملا متعارض با واقعیت اجتماعی عمل می‌کند. مردم به برنامه‌های صداوسیما توجهی ندارند؛ رسانه‌های دیگر فعال هستند و مخاطب دارند و این رسانه باید به‌دنبال مخاطب بگردد. برنامه‌های صداوسیما حتی مخاطبانی را که دارد نیز به‌صورت معکوس جذب می‌کند؛ یعنی مخاطب می‌گوید هرچه صداوسیما گفت، باید عکس آن انجام داد. به همین دلیل وضع امروز ایران این‌گونه است. کم‌کم مردم در ارتباط با صداوسیما نظم را برنمی‌تابند و رفتار خودشان را دارند.»

آن‌جا مالیات می‌دهند ولی نگران تورم ساعتی نیستند

او افزود:‌ «اینکه شاهد ناترازی هستیم و مردم مصرف خود را مدیریت نمی‌کنند، انگار افراد لجبازی می‌کنند. آن‌ها فکر می‌کنند از طرف حاکمیت به‌عنوان شهروند به حساب نمی‌آیند، بنابراین معکوس رفتار می‌کنند. هرچه صداوسیما کمتر مداخله کند، مردم بهتر رفتار خود را کنترل می‌کنند. این الگوی رفتاری مردم را به حساب نمی‌آورد و با نگاهی یک‌طرفه می‌خواهد ثابت کند آن‌ور دنیا مردم در بدبختی دست‌وپا می‌زنند و این‌جا بهشت است. مردم همه‌چیز را می‌بینند. بله، آن‌جا مالیات می‌دهند، ولی نگران امنیت، تورم ساعتی، بی‌خبری از فردا، تأمین شغل و غیره نیستند. آن‌ها مالیات می‌دهند و در ازای آن امنیت، بهداشت و خدمات دریافت می‌کنند.»

آنها روی اقیانوس نفت نیستند باید از طریق مالیات کشور را بگردانند

او ادامه داد: «بنابراین ما در ایران مشکل بسیار زیادی داریم. جوانان دچار بحران هستند، چون سرمایه‌گذاری لازم نشده و زمینه اشتغال هر روز حداقلی‌تر می‌شود. خانواده‌ها بار بچه‌ها را به دوش می‌کشند و زیر بار هزاران مصیبت له می‌شوند. در این شرایط، صداوسیما برنامه‌هایی می‌سازد که مدام می‌گوید آن‌ور دنیا این‌چنین است. رفتار صداوسیما منصفانه و عقلانی نیست. چرا راجع به خوبی‌های آن‌ور دنیا نمی‌گویید؟ اگر آن‌قدر بد است چرا همه دوست دارند بروند؟ چون مردم از طرق دیگر می‌دانند حقیقت آن‌ور دنیا چیست و حدی از رفاه را خواهند داشت و در ازای آن رفاه مالیات می‌دهند. آن‌ها مثل ما روی اقیانوس نفت و گاز نیستند و باید بر اساس مالیات کشور را اداره کنند و بسیاری موارد در این زمینه به‌خوبی عمل کرده‌اند.»

شترسواری دولا دولا نمی‌شود

این جامعه‌شناس گفت: «آن‌ها قانونمند هستند و همه‌چیز سر جای خود است، اما این قانونمندی یک میثاق بین مردم و حاکمیت است. قانونی که هر کسی در سطوح بالا کوچک‌ترین تعدی به آن بکند، همان‌قدر مجازات می‌شود که یک مردم عادی. چیزی از مردم مخفی نیست و رسانه‌ها زیر و بم حکومت را روی دایره می‌ریزند. آیا در ایران مسئولین مثل مردم هستند و اگر خطایی بکنند، مثل مردم با آن‌ها برخورد می‌شود؟ مگر سارکوزی را محاکمه نکردند؟ شترسواری دولا دولا نمی‌شود. ما ایرانی‌ها وقتی وارد کشور دیگری می‌شویم و می‌بینیم همه‌چیز حساب و کتاب دارد پس از مدتی مطابق مقررات عمل می‌کنیم. شاید در ابتدا بخواهیم حقه‌بازی کنیم، ولی وقتی می‌بینیم همه‌چیز حساب و کتاب دارد، خودمان را جمع می‌کنیم و منظم رفتار می‌کنیم.»

معیدفر گفت:‌ «ما می‌بینیم در سطح دنیا افرادی بوده‌اند که در سطوح پایین قرار داشتند و با تلاش، امروز جزو سرآمدان دنیا هستند. اگر پیش‌تر به لحاظ میراثی جایگاه بالایی داشتند، امروز موقعیت اجتماعی در کشورهای توسعه‌یافته به‌گونه‌ای است که اگر کسی تلاش کند، می‌تواند ره صدساله را یک شبه بپیماید. در آن‌جا سیستم طوری طراحی شده است که افراد با تلاش می‌توانند وارد رقابت شوند و سپس ارتقا پیدا کنند. اگر نوآوری وجود داشته باشد، به کار گرفته می‌شود. وقتی کشوری توسعه‌یافته باشد، یعنی دائما در حال نوآوری و تغییر است، اطلاعات را به‌روز می‌کند و امکان ارتقای شغلی و افراد وجود دارد.»

او افزود: «برخلاف آنچه در صداوسیما مطرح شده مبنی بر اینکه یکسان بودن سطح، انگیزه را از افراد می‌گیرد، در واقع کشوری که توسعه‌یافته نیست انگیزه را از بین می‌برد و جایی برای ارتقا باقی نمی‌گذارد. در چنین شرایطی به‌راحتی می‌توان از رانت و دور زدن استفاده کرد و بعد می‌بینیم برخی زرنگ‌ها نه بر اساس اینکه کمکی به توسعه کرده باشند، بلکه با انواع حقه‌بازی و فساد مالی، امروز به لحاظ ثروت و موقعیت به درجات بالایی رسیده‌اند.در بسیاری کشورهای دیگر افراد از راه صحیح ارتقا پیدا می‌کنند و جامعه را مترقی می‌کنند، اما در ایران از شیوه غلط به این جایگاه می‌رسند و جامعه را نیز تباه می‌کنند و به این ترتیب روند توسعه‌نیافتگی تداوم پیدا می‌کند.»

صنعت ما بیشتر به کارگر نیازمند است 

او ادامه داد: «در نتیجه، شرایط اقتصادی و اجتماعی سقوط می‌کند. ما این همه تحصیل‌کرده برای چه می‌خواهیم، وقتی صنعت همچنان در سطح پایین فعال است و نیازی به این نیروی تحصیل‌کرده ندارد؟ صنعت ما بیشتر به کارگر نیازمند است. برای همین است که این تعداد اتباع افغانستانی وارد ایران می‌شوند و اکثراً مشغول به کار هستند؛ چون سیستم اقتصادی و فنی کشور ما هر روز بیش‌ازپیش به کارگر ساده نیازمند می‌شود. در مقابل، افرادی که از ایران فوج‌فوج مهاجرت می‌کنند، به این دلیل است که احساس می‌کنند کاری متناسب با مدرک تحصیلی‌شان وجود ندارد.»