کد خبر: ۴۴۲۶۴۳
تاریخ انتشار: ۰۸ دی ۱۴۰۴ - ۱۵:۴۲
printنسخه چاپی
sendارسال به دوستان
تعداد بازدید: ۱۲۰

کنایه زیدآبادی به عراقچی: دارید سیخ را به پهلوی خلق‌الله می‌زنید!

سخنان آقای عراقچی در واقع مرا به یاد «کاکو» در زندان اوین انداخت. کاکو در تصادف کامیونش با یک مینی‌بوس در جادۀ دماوند، چندین نفر را کشته و زخمی کرده بود. تا مشخص شدن سرنوشت زخمی‌ها و پرداخت دیه به آن‌ها، او را به زندان انداخته بودند.
کنایه زیدآبادی به عراقچی: دارید سیخ را به پهلوی خلق‌الله می‌زنید!

سخنان آقای عراقچی در واقع مرا به یاد «کاکو» در زندان اوین انداخت. کاکو در تصادف کامیونش با یک مینی‌بوس در جادۀ دماوند، چندین نفر را کشته و زخمی کرده بود. تا مشخص شدن سرنوشت زخمی‌ها و پرداخت دیه به آن‌ها، او را به زندان انداخته بودند.

احمد زیدآبادی در یادداشتی نوشت:  در مثَل است که فردی سیخی به پهلوی خود می‌زد و از درد فریاد می‌کشید. به او گفتند؛ این چه کاری است؟ گفت؛ نمی‌دانید وقتی که نمی‌زنم چه لذتی دارد! 

خواستم این مثل را در مورد اظهارات اخیر سیدعباس عراقچی در مورد «برکت» بودن تحریم‌ها به کار گیرم اما دیدم که مصداق ندارد! چون او سیخ را به پهلوی خود نمی‌زند به پهلوی خلق‌الله می‌زند! 

سخنان آقای عراقچی در واقع مرا به یاد «کاکو» در زندان اوین انداخت. کاکو در تصادف کامیونش با یک مینی‌بوس در جادۀ دماوند، چندین نفر را کشته و زخمی کرده بود. تا مشخص شدن سرنوشت زخمی‌ها و پرداخت دیه به آن‌ها، او را به زندان انداخته بودند. 

روزی از کاکو داستان تصادف را پرسیدم. با خونسردی تمام گفت؛ هیچی! داشتم می‌رفتم که به یک مینی‌بوس پر از آدم برخورد کردم. هفت نفر از آن‌ها مردند و هشت نفر زخمی شدند! بعد با نوعی شادی هیجان‌آمیز ادامه داد؛ بعضی از آن‌ها همین‌طور روی زمین پَل پَل می‌زدند تا اینکه از نفس افتادند! 

از این خونسردی و هیجانش به خشم آمدم و گفتم؛ این چه نوع حرف زدن در بارۀ جان مردم است؟ لبخند غلیظی به لب آورد و گفت: «اونها دیگه عمرشون سر اومده بود! من هم زیرشون نمی‌گرفتم یه جور دیگه می‌مردند! اینکه ناراحتی نداره!»