کد خبر: ۶۳۳۲۹
تاریخ انتشار: ۲۸ آبان ۱۳۹۳ - ۱۴:۳۲
printنسخه چاپی
sendارسال به دوستان
تعداد بازدید: ۸

حمله به هانیه توسلی برای تسلیت نگفتنِ مرگ مرتضی پاشایی

پس از مرگ مرتضی پاشایی خواننده موسیقی پاپ کشورمان، موجی به راه افتاد که بسیاری با آن همراه شدند و درگذشت این جوان را تسلیت گفتند اما سرنوشت آنهایی که با این موج همراه نشدند، چه بود؟ هانیه توسلی یکی از چهره‌هایی بود که با این موج همراه نشد و مورد شدیدترین توهین‌ها و حملات گروهی بزرگ از طرفداران این خواننده قرار گرفت، تا آنجا که بخشی از فعالیت‌هایش را در فضای مجازی تعطیل کرد و یک متن در مواجهه با این وضعیت منتشر نمود. 
 
به گزارش تابناک مرتضی پاشایی خواننده پاپ کشورمان که مبتلاء به سرطان بود روز بیست و سوم آبان ماه جان به جان آفرین تسلیم کرد تا طرفدارانش به یادش به خیابان‌های شهرهای مهم کشور بیایند و اتفاقی را رقم بزنند که برخی خوانندگان بسیار مشهورتر نیز بی‌سابقه بود و از این منظر درگذشت پاشایی در نوع خود یک اتفاق منحصر به فرد شد و همین حضور در جریان تشییع پاشایی در مقابل تالار وحدت نیز تکرار شد. 
 
با این حال، چنین واکنشی تنها در فضای بیرونی نبود و در فضای مجازی شاهد شکل‌گیری یک موج عظیم برای پاشایی بودیم که همچنان نیز دامنه این موج مشهود است. پس از درگذشت پاشایی، گروه‌هایی از هواداران پاشایی به پیغام گذاشتن برای هنرمندان در شبکه‌های اجتماعی نظیر وایبر، فیس بوک، توئیتر و اینستاگرام خواستار تسلیت گفتن برای این اتفاق شدند؛ درخواستی که با همراهی گروهی از هنرمندان مواجه شد اما همه هنرمندان نیز با این فضا همراهی نکردند. 
 
حقیقت امر آن بود که طول دوران حرفه‌ای فعالیت پاشایی آنچنان طولانی نبود و برخی از هنرمندان او را نمی‌شناختند و یا پس از ابتلای او به سرطان و مطرح شدن وسیع تر نامش در سطح رسانه‌ها در همین حد او را می‌شناختند. هانیه توسلی یکی از این چهره‌ها بود که شناختی از این خواننده جوان و نسبتاً کم‌کار نداشت و پس از این ماجرا نیز با گوش کردن آهنگ‌هایش، سبک پاشایی را نپسندیده بود و به همین دلیل تشخیص داده بود، پیامی ندهد و این موضوع را اعلام کرده بود. 
 
عدم همراهی هانیه توسلی با این موج، واکنش تند گروهی بزرگ از طرفداران پاشایی را در پی داشت که هانیه توسلی را متهم به دروغگویی -به جهت عدم شناختن توسلی- کردند و البته این کمترین اتهام و توهینی بود که به او در فضای مجازی شد، تا با اوج گرفتن این حملات، توسلی اقدام به بستن صفحه‌اش در اینستاگرام نماید. 
 
پس از این اتفاق، هانیه توسلی در صفحه رسمی‌اش نوشت: «بعد از فوت مرحوم پاشایی، اکثر کامنت‌هایی که در اینستاگرام برای من می‌گذاشتند تقاضاهای بعضن توهین‌آمیز و تند برای پست کردن یک مطلب در مورد مرتضا پاشایی و تسلیت درگذشت ایشان بود. 
 
یک پست توضیحی گذاشتم (که متنش موجود است) و ضمن ابراز تاسف و همدردی، گفتم با مرتضا پاشایی و کارهای‌شان آشنا نبوده‌ام و بعد هم که گوش کرده‌ام، فهمیده‌ام موسیقی ایشان سلیقه‌ی من نبوده، و از طرف دیگر تسلیت عمومی گفتن را دوست ندارم. از همان‌جا بود که کامنت‌های اهانت‌آمیز شروع شد. 
 
بیش و پیش از آن‌که شخصن از این موج اهانت به‌راه‌افتاده ناراحت شوم، برای فرهنگ عمومی مردم هموطنم تاسف خوردم و البته برای مرتضا پاشایی مرحوم که این‌چنین طرفدارانی داشته. این موج‌های اهانت از منظر شخصی یک داستان گذراست اما اگر در مقیاس بزرگتر به آن نگاه کنیم متوجه عمق فاجعه خواهیم شد. 
 
این که چرا تعداد زیادی از مردم، چنین نفرت و خشمی را در خود حمل می‌کنند و ادبیات‌شان این‌قدر سخیف و نازل است، دل آدم را به درد می‌آورد، اما به نظرم روان‌شناسان اجتماعی می‌توانند تحلیلی ارائه کنند از چرایی اتفاقات این‌چنینی و این «مد» جدید و هولناک دنیای مجازی که هربار به هر بهانه به یک نفر می‌تازند، بی آن که توهین‌ها ارتباط چندانی با موضوع اصلی داشته باشد. نمونه‌اش را سال گذشته در مورد مسی و موارد مشابه دیده بودیم. 
 
تصمیم گرفتم که صفحه‌ اینستاگرام عمومی خودم را ببندم و یک صفحه‌ شخصی برای دوستان نزدیک داشته‌ باشم. دلیلش هم راستش اهانت‌ها نیست. آدمیزاد از خنجری که نبُرد زخم نمی‌خورد. من هم که نه بی‌احترامی کرده بودم و نه اهانتی، اصلن این حرف‌ها را به خودم نگرفتم که بخواهم شخصن دلگیر شوم. 
 
ناراحتی من ناراحتی عمومی از وجود و رشد این فرهنگ نازل است. در واقع بعد از این ماجرا، از مردم [مخاطبان در آن فضا] ناامید شدم. به هرحال این اتفاق، هدف من را از ایجاد یک صفحه‌ عمومی، زیرسوال برد و به همین خاطر صفحه را به طور کلی پاک کردم. هدف من ارتباط بیشتر و نزدیک‌تر با عزیزانی بوده که همیشه چه در فضای مجازی و چه بیرون، به من لطف داشته‌اند. اما روزی که گذشت به من نشان داد که دیگر این راه ارتباطی «کار نمی‌کند» به اصطلاح. 
 
وقتی آن فضایی که به طور معمول فضای آرامی بوده برای ثبت لحظه‌ها یا معرفی کتاب و ...، الان تبدیل به نوعی میدان جنگ شده، ترجیح می‌دهم که عرصه را برای توهین بیشتر به خودم، به مرتضا پاشایی مرحوم، و به عزیزانی که به من لطف دارند باز نگذارم. معرفی کتاب و فیلم را همچنان دوست دارم، و اگر صفحه‌ی عمومی برای این کار باز کردم، همین‌جا اعلام می‌کنم و الان هیچ صفحه‌ عمومی در اینستاگرام ندارم. در نهایت امیدوارم روزی برسد که سطح فرهنگ مردم مایه‌ افتخار باشد، نه شرم و خجالت.» 
 
البته این نوع حملات به برخی بازیگران تنها هزینه‌ای نبود که بابت بت‌سازی پرداخت شد و در روزهای اخیر حجم خبرهای ساختگی برای برجسته کردن درگذشت این جوان خواننده شگفتی ساز بود؛ از خودکشی یک دختر برای پاشایی تا رفتن استاد محمدرضا شجریان زیر تابوت پاشایی که هر عقل سلیمی به حقیقت نداشتن این اخبار شهادت می‌داد و بررسی‌ها نیز این موضوع را تایید می‌کرد. در ماجرای درگذشت این خواننده جوان، سانتی‌مانتالیسم به اوج خود رسید اما آیا باید به این موج دامن زد یا با انگاره‌های حقیقی به نقدش پرداخت؟ در این زمینه سخن بسیار است که «تابناک» به آن خواهد پرداخت.